۱۳۸۷/۰۸/۲۸

زن از دیدگاه نظريه‌ پرداز مستقل
آيت الله سید حسین کاظمینی بروجردی

زن نیمه اصلی آفرینش است چرا که روح خدا در او تجلی کرد و بدون نیاز به مرد، گُلی را به جهان عرضه نمود و مسیح را برای صلح و ثبات جهان نمودار ساخت .انتخاب مریم برای جلوه نمایی آفریدگار بزرگ، مهمترین تعریفی است از وجود زن که همتایی ندارد . زنان همپای مردان دارای مطالباتی هستند، مشروع و معقول و معروف که هر گونه تعدی به آنها، ستمکاری به اصل خلقت است . هر نوع محدودیتی برای زنان، خیانت به بشریت بوده چرا که مرکزیت هستی به یمن حیات زن است . چنانچه با وضع قوانین خشن و ایذائی موجب تخریب اعصاب و تضعیف احساس او شوند، دگرگونیهای ناموزون و ناروا به تمامیت جامعه انسانی باز می گردد و باعث اختلال در نظامات سیاسی و اجتماعی می شود لذا آزادی و استقلال زنان را ضرورتی انکار ناپذیر میدانیم .
با آرزوی موفقیت همه زنان آزادیخواه جهان
سید حسین کاظمینی بروجردی – نوامبر 2008

۱۳۸۷/۰۷/۲۴


مصاحبه ی انجام گرفته در زندان اوین با
آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی درباره مسائل مختلف جهان

این مصاحبه در داخل بند روحانیت در زندان اوین و در ابتدای سال 87 توسط یک زندانی سیاسی از کرج به نام احمد نجفی مجتهدی که به اتهام انتشار کتابی علیه خامنه ای محکوم شده بود انجام گرفته که به صورت سؤال و جواب مطرح گردیده است که به سمع و نظر رسانه های بین المللی می رسد:

1- آیا این حکومت را مشروع و قانونی می دانید؟
خیر . زیرا که بر اساس فریب ملّت ایران، انجام گرفت و با وعده های سراسر دروغ، شکل یافت و سپس با نقض آشکار و علنی تعهدات بنیانگذارش، ادامه یافت. در اصول آن، استقلال، آزادی، جمهوری و اسلامی، هرگز تحقق نیافت و در فروع آن، که قرار بود اموال کشور ، به مردم واگذار شود به خلاف رسید و اکنون، رعیت ایرانی با دردست داشتن بالاترین آمار و ارقام در ثروتهای ملی و طبیعی، فقیرترین ملت در دنیاست که محاسبات اقتصادی در دخل و خرج های حکومتی، کاملا سرّی می باشد و چنانچه بگویند اکثریت مردم در سی سال قبل، خواستار تشکیل رژیم اسلامی بوده اند، الان نیز اکثریت قاطع خلایق ایران زمین ، خواهان برقراری نظامی غیردینی می باشند که با یک رفراندوم که در زیر نظر سازمان ملل انجام گیرد و یا یک راهپیمایی آزاد و همگانی که با ضمانت و امنیت مجامع حقوقی و انسانی جهان شکل گیرد، این ادعای اصولی ثابت می گردد.
2- آیا از دولتهای بزرگ انتظار کمک دارید؟
باید موازنه قدرت، بین ملت و حکومت ایران انجام گیرد، تا مردم این مملکت که صاحبان و وارثان این آب و خاکند به حقوق مشروعه و مقرره و مثبوته خویش برسند. اکنون استیلای ناعادلانه و نابرابر و ناروایی از ناحیه رژیم سیاسی ایران بر مردم مفلوک و مغضوب این کشور برقرار است که نتیجه اش، نفی آزادی و محو استقلال و فقدان آسایش و اتمام توانمندی مالی و جانی و اعتباری این رعیّت شرافتمند و نیکوکار است.
3- حقوق و حدود زنان را شرح دهید :
زن، شریک مرد در اداره امور خلقت است . زنان، از همان موقعیّتی در آفرینش برخوردارند که مردان به دست آورده اند و هر قانونی که شخصیّت و تمامیّت اعتباری ایشان را نقض کند بی ارزش است . تمامی احکامی که باعث سرشکستگی و اُفت زنان می گردد ناقض حقوق بشر است . هر نوع حصر و حدّی که موجب تقلیل کامیابی آنها در زندگی شود، غیر قابل احترام و اجراست. میادین کاری و علمی و اجتماعی به هیچ وجه برای آنها، نباید ایجاد تنگنا و محدودیت نماید.
4- درگیری بین فلسطین و اسرائیل را چگونه تحلیل می کنید ؟
بنی اسرائیل ، از قدیمی ترین قبایل منطقه خاورمیانه است که اسنادش در کتب آسمانی می باشد . از دیرباز، نژاد عرب و عبری که از یک ریشه اند در تمامی مناطق شامات که عبارت است از فلسطین و اردن و حجاز و سوریه و عراق و لبنان، با یکدیگر در صلح و آرامش، به سر می بردند و با هم تجارت و رفاقت می ورزیدند و نباید از یاد بُرد که همه سکنه این ممالک از فرزندان ابراهیم پیامبرند و لذا، هر گونه تنش و درگیری، ضربه به اصل خویش و جدایی از ریشه هاست . باید دوستی و اتحاد و تفاهم بین همه انسانهای روی زمین، ایجاد شود و هر ملّتی با آئین و روش خود، به تکامل و ترقی برسد. هرگونه جنگ و خونریزی به هر عنوان و دلیل روح بشریت را آزرده می سازد.
5- نسبت به سایر ادیان و مذاهب موجود در جهان، چه دیدگاهی را دارید ؟
هر آیینی که آدمی را اصلاح کند و او را از مظاهر حیوانی دور نماید و احساس پاکش را تشدید گرداند، مورد تأیید من است . هر دینی که فطرت بشری را به آزادگی و عدالت برساند و توحش و خشونت را از او سلب گرداند ، اعتقادی نیکو و محترم است . مذهبی که از جنگ و جدال و قهر و استبداد ممانعت می کند محبوب و منظور من می باشد و من فکر نمی کنم که خداوند مهربان و عزیزی که معرفتش را دارم، هرگز پیامبری را برای آزار جامعه بفرستد و یا در کتابش امر به شکنجه مردم نماید . معتقدات معنوی ، به دور از هرگونه تعرّض به اجتماع می باشد.
6- خواهان چه نوع رژیم سیاسی و حکومتی در ایران می باشید؟
حکومتی که جمهوریت را بر هر چیز دیگر ترجیح دهد . سیستمی که اداره اش در دست تمامی ملت باشد و نمایندگان مردم از هر فکر و فرهنگی ، نقش فعّال و فیزیکی در مدیریّت کشور داشته باشند . دولتهای آن به حق، خدمتگزار جامعه باشند و نه با شعار، اجتماع را بفریبند . دولتمردانی که خلق ایران را صاحبخانه بدانند ، مالک تمامی ثروت کشور بشناسند ، هر اندیشه ای را محترم بدارد ، تکیه گاهش زندان نباشد ، سرکوب نفوس را کنار بگذارد ، آزادی های مدنی را قبول کند ، تابع خواست و منافع ملی باشد ، از تفتیش افکار بپرهیزد ، حافظ آبرو و اعتبار ایرانی باشد ، از ایجاد قوانین و احکامی که به مردم ذلت، نکبت و خفت و خواری می دهد دور شود ، ایران را به گونه ای بسازد که در آن فقیری پیدا نشود ، اجاره نشینی نباشد ، بیماریها تقلیل یابد ، افسردگی ها و ناامیدی ها نابود شود ، سرخوردگی و یأس و طلاق مشاهده نشود .
7- آیا گسترش تسلیحات و تقویت بنیه نظامی را به مصلحت مملکت می دانید؟
می گویند دست بالای دست بسیار است . هرچه ذخائر موشکی را بیافزایید باز هم قدرتهای دیگری هستند که امکانات و تجهیزات و صنایع آنها پیشرفته تر است و ما مجبوریم برای زدودن این کاستی دائما هزینه ها را بالا ببریم تا جائی که خیال می کنیم که مصلحت ما در آن است که از همه چیز ببُریم و به این موضوع بپردازیم؛ به عبارتی همه سرمایه ها و داشته ها را فدای جنبه های دفاعی کنیم . بنابراین به نقطه ای می رسیم که نه آب داریم و نه برق و نه بنزین و نه گاز و نه کشاورزی و نه صنعت ! از همه چیز زده ایم تا به خودکفایی نظامی برسیم که انتهایی ندارد. چرا امروز مردم این کشور، فقیرترین ملتها هستند؟ چونکه هرچه دارند به سوی انرژی هسته ای و جذب حمایتهای منطقه ای و بین المللی می شود و توجیه صلح آمیز بودن آن ! و تازه ، تکمیل پروژه های نظامی موجب وحشت جامعه و نزول اقتصاد می گردد و تورم را می افزاید و فرار سرمایه ها را در پی دارد و ناامنی روانی و اجتماعی و صنفی را می افزاید و همیشه کشور در تنش و التهاب قرار دارد .

در برنامه تفسير خبر از شبكه ماهواره اي VOA

دوم ارديبهشت 1387
چالنگی ( مجری برنامه تفسیر خبر ) ( خطاب به بینندگان ) :
یک روحانی سرشناس در ایران در زندان بسر میبرد« آیت الله کاظمینی بروجردی » بیش از یک سال است که از زندانی شدن، بازداشت ایشان گذشته و ...؛ چرا؟!
بخشی از صحبتهای ایشان را حرفهای ایشان را خواسته های ایشان توصیه ها یا نصایح و آنچه را که گفتند و باعث بازداشتشان شد ، با هم میشنویم و بعد گفتگوئی خواهیم داشت ؛ « آیت الله کاظمینی بروجردی »
( پخش کلیپ صوتی آیت الله کاظمینی بروجردی ) :
"... چرا زورتان را روی رعیت خالی میکنید؟ چرا چنگ و دندان نشان ملت میدهید؟ این ملت به شما آقائی داد، این ملت به شما عزت داد، شما در کجاها بودید؟ مردم شما را آوردند در این جایگاه. این است جبران تلاش مردم؟ این ملت را سرگردان کرده اید؛ فقیر کرده اید؛ بیچاره کرده اید؛ این مردمی که روی ذخایر انبوه نفت و گاز و طلا و اورانیوم زندگی میکنند ، چرا ندارند؟ برای اینکه مدیریتتان را آورده اید برای سرکوب مثل من! این من و این شما؛ بکشید! اما تاریخ در زمینه شما قضاوت سنگینی خواهد کرد. شما اینجا به جرایدتان میگوئید چیزی ننویسند؟! به عواملتان میگوئید اعلام کنند من اعلام کرده ام امام زمانم؟! تاریخ را چه میکنید؟ واقعیتها را چه میکنید؟ دنیا الآن فهمیده مشکل من و شما دین است؛ من میگویم دین سنتی، شما میگوئید دین سیاسی؟! ملت دین سیاسی نمیخواهد. "
چالنگی ( خطاب به بینندگان ) : اظهارات آیت الله کاظمینی بروجردی بود خطاب به مسئولان و رهبران جمهوری اسلامی ایران.
اما آقای فرهاد حسنی از هواداران، پیروان ایشان روی خط ارتباط تلفنی با ما هستند در تهران. ( خطاب به فرهاد حسنی ) : با سلام به شما آقای فرهاد حسنی.
فرهاد حسنی ( هوادار آیت الله کاظمینی بروجردی ارتباط تلفنی از تهران ) : عرض سلام و ادب دارم خدمت شما آقای چالنگی و سرکار خانم الهه هیکس و همچنین جناب آقای مهندس حسن شریعتمداری و کلیه بینندگانتان در سراسر جهان.
چالنگی ( خطاب به فرهاد حسنی ) : آقای حسنی به ما بگوئید ، چون خبرهای مختلفی دربارۀ وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی منتشر شده از جمله خبرهائی در مورد شکنجه ایشان ، آیا برای شما امکان داشته مطلع بشوید از آخرین وضعیت ایشان در زندان؟
فرهاد حسنی : عرض شود خدمتتان ، ایشان که از نیمۀ مهر ماه سال 85 زندانی و بازداشت شدند ، تحت عناوین مختلف به شکلهای مختلف تحت آزار و شکنجه بودند تو آن زمانهائی که تو بند انفرادی بودند ، بند 209 اوین ، هیچ کس اطلاعی از ایشان نداشت در حالتهائی که به بندهای عمومی انتقال داده میشد یا اینکه همبندیهایشان خارج میشدند از زندان یا ( از ) مسئولین زندان یک سری اطلاعات ، درز پیدا میکرد ...
ولی متأسفانه از آذر ماه سال گذشته بخاطر انتشار نوار و اشعار ایشان تو اینترنت و رسانه های خارج از کشور، برای چندمین بار مکرراً به بند 209 زندان اوین منتقل شدند و مورد انواع آزار و اهانتها قرار گرفتند ایشان ؛ و در شرایط بسیار بدی در سلولی سرد نگهداری میشدند در اوج سرمای زمستان تهران که بیماریهای ایشان را تشدید کرد. ایشان را با چشم بسته مورد شکنجه قرار میدادند تا حدی که بارها به اغماء رفتند.
در نهایت از شدت جراحات و صدمات و ضرباتی که به ایشان وارد شد ، مدتی در یکی از بیمارستانهای شمال تهران ، ایشان را بستری کردند که بشدت محافظت میشدند توسط چند نفر مسلح و شدیداً تحت الحفظ بودند. طی این مدت مذکور هیچ کس از سرنوشت ایشان اطلاع دقیقی نداشت و هیچ گونه ارتباط تلفنی یا ملاقات هم نداشتند با ایشان این وضعیت تا اواخر بهمن 86 ادامه داشت یعنی اواخر بهمن سال گذشته تا اینکه ایشان را به بند 500 ویژۀ روحانیت تو اوین منتقل کردند. از نظر بدنی و جسمی هم در حال حاضر از بیماریهای کلیوی، قلبی، بینائی، قند و پارکینسون رنج میبرند بشدت، درگیر این نارسائیها هستند. از نظر درمانی فقط داروهای مسکن و آرامبخش به ایشان داده میشود که بیشترشان اعتیادآور است و از کلیۀ امکانات درمانی هم محروم هستند ایشان.
چالنگی : بله ؛ آقای حسنی خواست ایشان را کم و بیش تماشاگران ما دریافتند از طریق صحبتهایشان، آیا در بیان چنین خواستی ایشان تنها هستند؟ یا بر اساس اطلاعاتی که شما دارید ، چنین خواستی بین برخی از روحانیون غیر دولتی در ایران هم وجود دارد؟
فرهاد حسنی : عرض شود خدمتتان که در حال حاضر و بعد از اینکه با ایشان برخورد شد ، روحانیون عمدتاً حمایتی نکردند از ایشان. کسانی هستند که قصد حمایت دارند ، جرأت چنین کاری را ندارند یعنی یارای مقابله اقدامات رژیم را ندارند یعنی کافیست که حمایتی بکنند یا اظهاری در راستای اظهارات ایشان داشته باشند که شما هر بلائی که فکر کنید سر آن شخص می آورند.
جرأت اظهار حمایت ندارند تا چه برسد به اون که بیاد حمایت بکند. ولی قبل از ایشان آیت الله خوئی و شهید مظلوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری نظراتی که ایشان مطرح میکنند آنها هم
به این اعتقاد بودند و بر این باور بودند که اسلام سیاسی و دین سیاسی را قبول نداشتند ولی بعد از آیت الله سید کاظم شریعتمداری ، ایشان اولین شخصی هستند که با این جرأت و با این شهامت با دین سیاسی مقابله کردند و اعلام مخالفت کردند.
چالنگی : سپاسگذار هستیم.
فرهاد حسنی :متشکرم، سپسگذارم، خداحافظ .
چالنگی ( خطاب به بینندگان ): آقای فرهاد حسنی از هواداران آیت الله کاظمینی بروجردی روحانی بازداشت شده در ایران.
چالنگی ( خطاب به حسن شریعتمداری ) : آقای شریعتمداری نخستین رفتاری که بسیاری را تکان داد ، با روحانیت ، یک حکومت بر آمده از انقلاب و حکومتی که عنوان جمهوری اسلامی را هم بر خودش داشت یک حکومت مذهبی ، دینی ، با آیت الله شریعتمداری بود " پدر شما ".
اکنون این رفتار را میبینیم ادامه دارد با برخی از روحانیون در ایران حتی به شکلی با آیت الله منتظری هم. این رفتار را شما چطور تفسیر میکنید و تحلیل میکنید؟ چرا چنین رفتاری را با روحانیت انجام میدهند؟ یک حکومتی که به هر حال عنوان جمهوری اسلامی بر خودش دارد؟!
مهندس حسن شریعتمداری ( فرزند آیت الله سید کاظم شریعتمداری ارتباط ماهواره ای در هامبورگ ) : جناب چالنگی مهمترین دلیل چنین رفتاری سستی حرفهائیست که کسانی که از طریق انقلاب به قدرت رسیده اند ، میخواهند به خورد مردم بدهند ؛ اینها از آزادی اندیشه و بیان و بخصوص آزادی اندیشه دینی میترسند ؛ اینها حتی وحشت دارند که دینی را که سالهای سال قبل از انقلاب مردم ایران داشتند ، کسی خواستار آن باشد.
مگر آیت الله کاظمینی بروجردی چه گفته؟! ایشان گفته که " بگذارید ما دین آباء و اجدادی خودمان را داشته باشیم. دست از سر دین ما بردارید و سیاست را وارد دین ما نکنید." این مگر چه حرف سنگینی است که یک سید مظلومی را بگیرند ، شکنجه بدهند، به این وضع با این توهینهای متمادی و با محرومیت در زندان نگهدارند و هیچ کدام از روحانیت فعلی از مراجع تقلید جرأت نکنند یا نتوانند یا نخواهند که یکدفعه به ملاقات ایشان بروند یا کسی را به ملاقات خانواده اش بفرستند یا احوال پرسی کنند یا ببینند خانوادۀ ایشان در چه وضعی است؟ آخه این همبستگی روحانیت کجا رفته؟ رفتاری که با پدر من شد ابتدای انقلاب بود و بسیاری از روحانیون در حیطۀ قدرت خمینی ترس داشتند و عذرشان این بود که ما نتوانستیم ؛ حالا چه میگویند؟ حالا آقای احمد قابل حجة الاسلام احمد قابل در زندانند.
ایشان هم بجرم دگر اندیشی در زندانند اینها هیچکدام جرم سیاسی ندارند. اصولاً احمد قابل هم میگوید که باید نهاد دین از نهاد سیاست جدا باشد وقتی کسی داعیه ي سیاسی ندارد یعنی معنی اش این است که نمیخواهد صندلی کسی را از زیر پای حاکمان قدرت بکشد ؛ رقابتی در بین نیست. اینها فقط از این میترسند که این گفتمان معقول و مضبوط و باب طبع ایرانی که مردم را به حال خودشان بگذارید ، بگذارید که آنگونه که میخواهند خدای خودشان را بپرستند ، به ذائقه ي مردم خوش بیاید و اینها نتوانند این حرفها را به خورد مردم بدهند وگرنه هیچ دلیل دیگری وجود ندارد.
چالنگی ( خطاب به حسن شریعتمداری ) : چرا و بر چه اساسی وظیفه روحانیون
شما میدانید آقای مهندس شریعتمداری که باید در مورد آیت الله کاظمینی بروجردی یا آقای قابل حساسیت نشان بدهند؟ بر چه اساسی یک همچین وظیفه ای را باید برای خودشان قائل باشند؟ بر اساس اعتقادات مذهبی ، باورهای مذهبی ، وظائف مذهبی که دارند یا اجتماعی یا ...؟
مهندس حسن شریعتمداری : بدلایل مختلف جناب چالنگی اولاً یک همبستگی صنفی در بین همۀ اصناف وجود دارد و وقتی کسی همصنف خودش را ببیند که رفتار خارج از عدالتی با آن شد ، قائدتاً باید به این فکر باشد که این رفتار فردا با من هم میشود یا همین امروز من در معرض تهدید نشستم و اگر همبستگی نداشته باشم این کار ادامه خواهد یافت ؛ کما اینکه 30 سال است دادگاه ویژۀ روحانیت ، روحانیت را تحت شدیدترین فشارها قرار داده.
از طرف دیگر وظیفۀ انسانی است ؛ همه ایرانی هستیم همه انسان هستیم روحانیت نه تنها در این مورد بلکه در مورد همه ي دیگران اقلیتهای قومی ، اقلیتهای مذهبی ، دگر اندیشان ، بانوان ، دانشجویان ، کارگران ، اتحادیه های کارگری وقتی با افرادی از آنها به ظلم رفتار میشود وظیفه انسانی روحانیت و وظیفۀ دینی اش است که در این مورد اقدام کند و نشان بدهد که فراتر از هر چیز این دین یک دینی است که بر عدالت مقاوم است و از مهمترین عدالتها عدالت بین انسانها و عدالت در برخورد یکسان با همۀ انسانهاست و این چیزی است که در مملکت ما حتی در چارچوب قوانین اسلامی همانطور که خانم الهه هیکس بدرستی گفتند در چارچوب قوانین موجود هم رعایت نمیشود. ثانیاً اینها کسانی هستند که روایتهای دیگری از دین را گفته اند که بسیاری از روحانیون هم به همین معتقدند حرف دل اونها را گفتند اگر نمی توانند یا جرأت ندارند خودشان به صدای بلند بگویند این که بفرستند و از خانواده ي ایشان احوال پرسی کنند ، این را که میتوانند.
چالنگی ( خطاب به الهه هیکس ) : خانم هیکس اساساً تشکیل دادگاههای ویژه مثل همین دادگاه ویژۀ روحانیت این از نظر قوانین بین المللی این درست است میشود در یک کشور عضو سازمان ملل دادگاههای ویژه درست کرد مثل زمان آلمان نازیها ( نازیها در آلمان ) دادگاه ویژۀ دانشجویان ، معلمین ، دادگاه روحانیت این کار را میپذیرد سازمان ملل؟!
الهه هیکس ( مدیر سازمان گروه برنامه ریزی و حقوق بشر در عرصه بین الملل – نیویورک ) : و یا برگردیم به عقب تر آقای چالنگی زمان تفتیش عقاید ؛ همانطور که شما اشاره کردید این اصلاً خود دادگاه ویژه ي روحانیت و جدا کردن روحانیت از سایر طبقه ي مردم واقعاً نقض اصل قانون اساسی هستش که همه برابر هستند در مقابل قانون و غیر قانونی هستش. هم طبق قوانین ایران و قانون اساسی و هم طبق قوانین و مقررات بین المللی که من بارها و بارها گفته ام و شما هم بدرستی معتقد هستید که ایران موظف هست که این قوانین را رعایت بکند بخاطر اینکه امضاء کرده و متعهد شده و اینکه روحانیت را در مقابل دادگاه ویژه ای محاکمه میکنند و یا حتی بند جدائی برای آنها در زندان در نظر گرفتند واقعاً غیر قانونی هست و نقض حقوق روحانیون هست بطور کلی کسانی که به هر حال مبلغ هستند و این دادگاه ویژۀ روحانیت فقط مخصوص روحانیون شیعه هستش و بقیۀ سنی ها و سایر مذاهب در ایران در دادگاههای عادی محاکمه میشوند و فقط این مخصوص خود روحانیون شیعه در داخل کشور هست.
مروري بر ديدگاهها و نظرات آيت الله بروجردي
چكيده‌اي از مهمترين مصاحبه‌ها
آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي در سالهاي طولاني فعاليت خود تحت بايكوت كامل خبري بود و امكان مصاحبه با رسانه‌هاي داخلي و خارجي را نداشت، ولي دو ماه قبل از يورش عوامل رژيم ديكتاتوري به منزل ايشان و بازداشت غير قانوني وي در شهريور و مهرماه 1385برابر با سپتامبر و اكتبر 2006،‌ راديو و تلويزيونها و روزنامه‌ها و نمايندگان احزاب و گروه‌هاي مختلف ، بارها با آقاي بروجردي مصاحبه كردند از جمله: صداي امريكا ، راديو فردا ، دويچه وله ، اس بي اس ، كانال 1، پارس تي‌وي ، بي‌بي‌سي ، راديو مولتي كولتي ، راديو سوئد ،‌ راديو فرانسه و همچنين خبرنگاران و گزارشگران آزاد و نمايندگان احزاب و گروه‌هاي ملي و مذهبي و حتي نمايندگان گروه‌هاي لائيك ، كه انعكاس گسترده‌اي پيدا نمود. از آنجا كه بعضي از سئوالات تكراري بوده و يا مكمل همديگر بوده‌اند فلذا بصورت خلاصه و تركيبي ،‌ بخشهاي كوتاهي را ذكر مي‌نمائيم :


1. چرا فكر مي‌كنيد كه دين و سياست بايد از هم جدا باشد؟
تاريخ نشان داده كه در حكومتهاي ديني، از اهرم دين براي تامين مقاصد حكومتي استفاده مي‌شود نه كمك به رشد فكري و اعتقادي مردم، پس بايد ابزار دين را از دست سياستمداران جدا نمود تا بتوان عدالت و صلح و مساوات را برقرار نمود. هر نوع استبدادي به بهانه‌اي پيش مي‌رود،‌ بدترين نوع آن، بهانه‌ي دين و مقدسات است كه بخاطر باورداشتهاي تعصب‌آميز عوام، شرايط دوام و بقاء جناياتكاران بزرگي را فراهم كرده است.
2. نظر شما در مورد سركوب اقشار مختلف مردم چيست؟
معتقدم اگر حكومتي مردم را سركوب كند نمي‌توان آنرا جمهوري ناميد، مخصوصا وقتي به بهانه‌هاي ديني سركوب كند نمي‌توان آنرا اسلامي ناميد. من به استفاده از واژه‌ي جمهوري اسلامي اعتراض دارم. در نامه‌هائي به شخصيتهاي مذهبي دنيا نيز پيرامون سركوب هموطنانم اعتراضات خود را بيان كرده‌ام.
3. نظر شما درباره‌ي تساوي حقوق زن و مرد چيست؟
آنچه كه مربوط به احكام اسلامي مي‌شود، بايد گفت كه احكام اسلامي اجتهادي بوده، يعني با شرايط مختلف زمان و مكان، مي‌توان آنرا تغيير داد، ولي اگر بين دين و سياست، جدائي افتد، اين مشكلات از افق بالاتري برطرف مي‌شود.
4. شما در مصاحبه‌اي گفتيد كه براي نجات آبروي خدا و دين تلاش مي‌كنيد، آيا مردم مهمترند يا خدا!؟
حقيقت آن است كه وقتي در ديد مردم، حساب خدا و مدعيان نيابت او در زمين،‌ يكي باشد، ثمره‌اش اين است كه مي‌بينيم، هر جنايتي كه آنها مي‌كنند، طوري وانمود مي‌كنند كه گوئي خدا و پيامبران فرمان آنرا صادر كرده‌اند‌ و مردم نبايد اعتراض كنند و اين بحران، باعث دور شدن جامعه از خدائي مي‌شود كه دعوت دائمي به عدل و صلح دارد. البته مستبدين ديني از خداوند تعبير ديگري دارند، چيزي كه بتواند بهانه‌ي سركوب هرنوع مخالفتي را در اختيارشان قرار دهد.
5. انگيزه‌ي شما از تبليغات وسيع روي تعاليم پيامبران، آن هم در عصر تكنولوژي چيست؟ آيا مشكلات جامعه را فقط در كمبود معنويت مي‌بينيد؟
معتقدم كه براي اصلاحات اجتماعي و جهاني، بايد ابتدا خود را اصلاح كنيم، و علت اينكه با تحمل مشقتهاي طاقت‌فرسا جلسات بزرگي را برپا مي‌كنم همين است كه بتوانم مخاطبينم را به اجراي آموزه‌هاي اصلاحي دعوت كنم، معنويت، هدف نهائي نيست، هدف، كمال و خوشبختي جامعه است، كه ترويج معنويت راه را براي آن هموار مي‌كند. راه پيامبران راه كسب معرفت و دانش است و تضادي بين علم و معنويت نيست بلكه اين دو با هم سعادت بشر را تضمين مي‌‌كنند. اگر علم تنها ملاك باشد، مي‌شود مثل آزمايشگا‌هي كه مواد مخدر به عمل مي‌آورند و تركيبات بمبهاي اتمي و شيميائي را كشف مي‌كنند. اگر معنويت و وجدان و اخلاقيات هم به تنهائي ملاك باشد، زندگي مختل شده و تكامل بشر غير ممكن خواهد بود.
6.نظر شما درباره‌ي نامه‌ي بحث انگيز پاپ اعظم چيست؟ اواخر تابستان 1385
خداوند به انسان آزادي بيان داده كه هرنظري دارد بيان كند، ولي به هرحال امثال بني‌عباس و بني‌اميه و امپراطوري عثماني و بن‌لادن و طالبان و وزارت اطلاعات باعث بروز ذهنيتهاي منفي نسبت به اسلام شده‌اند، و تا وقتي دين از سياست جدا نشود اين چالشها وجود خواهد داشت.
7. اگر حكومت ديني را نامشروع مي‌دانيد، چه پيشنهادي براي مردم ايران داريد؟
پدرم و خودم از سالهاي دور، وقتي كسي مي‌پرسيد كه چگونه اعتراض خود را به مسئولين نظام تفهيم كنيم؟‌ روشهاي مسالمت‌آميز را توصيه مي‌كرديم، مثلا اينكه: در انتخابات و راهپيمائي‌ها شركت نكنيد، به مراكز عبادي وابسته به حكومت ديني مثل نمازجمعه‌ها و هيئتها و مساجد تحت تبليغ حكومت نرويد و...،‌ و با اين روش ساده، نفرت خود را اعلان نمائيد و جهانيان را از آن آگاه كنيد، و فكر مي‌كنم كه اين، تاثيرات خود را تاكنون گذاشته است و بايد منتظر كمكهاي جهاني براي برقراري دموكراسي در ايران بود.
8. شما در جلسات خود آئينهاي نيايش براي تسكين و آرامش دردمندان برگزار مي‌كرديد،‌ كه البته آنرا تعطيل كرده‌ايد، آيا دعا و نيايش، راه معقول و ريشه‌اي براي حل معضلات جامعه‌ي ايراني است؟
خير، دعا و توسل،‌ بيشتر مسكن و اميداوار كننده است و علاج واقعي چيزي ديگري است، ولي باور كنيد كه روزانه هزاران عريضه،‌ بصورت حضوري‌ و يا تلفني‌ و مكاتبه‌اي و يا با واسطه‌ي شاگردانم دريافت مي‌كردم،‌ و برداشت من اين است كه هموطناني دردمند و گرفتار و بيچاره دارم كه بايكوت و خفقان، نمي‌گذارد اعتراض خود را بروز دهند، به همين خاطر در كنار تدريس، جلسات نيايش در سطح وسيع برگزار مي‌كردم‌ كه اكنون با تهديد به تيرباران آنرا تعطيل كرده‌اند، هدفم آن بود كه اگر تريبوني ندارم كه مستقيما اوضاع وخيم مردم را به گوش جهانيان برسانم،‌ حداقل غير مستقيم وظيفه‌ام را انجام دهم، جهان بايد امروز از مسئولين نظام ايران اين سئوال را بپرسد كه: شما 28 سال است كه روي ذخائر عظيم نفت و گاز و معادن‌ نشسته‌ايد، پس اين همه گرفتار از كجا آمده‌اند؟! توجه كنيد كه من نام جلسه‌ي آخر خود را نيايش در درياي گرفتاران ناميدم، و معناي آن اين است كه در ايران، ‌درياي بي‌انتهائي از گرفتاران زندگي مي‌كنند، اينها جلسات مرا تعطيل كردند و مرا در محاصره آوردند زيرا مي‌دانند اگر آزاد باشم و اجازه‌ي تبليغ پيدا كنم،‌ مي‌توانم همه‌ي گرفتاران يعني اكثريت قاطع توده‌هاي ملت را جمع كنم،‌ تا جهان، وسعت گرفتاري و رنج و بدبختي ايرانيان را بداند، و به همين خاطر با من چنين كردند.
9. نظر شما در باره‌ي ولايت فقيه چيست؟
بزرگاني مثل آيت‌الـله العظمي خوئي و آيت‌اللـه العظمي شريعتمداري ولايت فقيه را شرك مي‌دانستند، پدرم نيز مي‌گفت: تنها استعمارگران خود را صاحب‌اختيار مال و جان و ناموس ديگران مي‌دانند و ايشان "ولايت فقيه" را "استعمار ديني" مي‌ناميد، من نيز پيرو آنها هستم و آنرا ديكتاتوري ديني مي‌دانم،‌ زيرا خداوند حق آزادي را براي انسان محترم شمرده و راضي نبوده كسي خود را ولي ديگري بداند.
10. الف) نظر شما درباره‌ي اعدام، سنگسار، قطع اعضاي بدن، شلاق و زندان چيست؟
گناه، بين انسان و خدايش مي‌باشد، و كسي حق ندارد ديگري را به جرم ارتكاب معصيت و گناه مجازات كند. ب) در مورد جرائم سياسي چطور؟ من جرائم سياسي را جرائم اعتقادي نام مي‌گذارم و بروز عقيده، ‌بر طبق هيچ منطقي جرم نخواهد بود كه مجازاتي به آن تعلق گيرد.
ج) آيا نظر شما با آيات قرآن و قوانين شرع در تضاد نيست؟ خير، هم با استناد به قانون ناسخ و منسوخ و هم به خاطر اينكه احكام جزائي اسلام فقط به دست نمايندگان رسمي خداوند قابل اجراست و معمولا آنها هم فرصت فرار از مجازات را براي متهم مهيا مي‌كردند. به هر حال اين بحث تخصصي است كه برنامه‌ي مستقلي لازم است تا مسائل موشكافي شود.
11. بارها اعلان نموده‌ايد كه مفاسد زيادي در ايران وجود دارد، علت اصلي مفاسد اخلاقي جامعه‌ي ايراني را در چه مي‌بينيد؟
ريشه‌ي اصلي آنرا بايد با كمك نسخه‌هاي حكما رديابي نمود كه قائلند مفاسد شايع در بزرگان قوم، به كل جامعه سرايت مي‌كند و فراگير مي‌شود و نبايد فقط مردم را مقصر دانست.
12. اكثر روحانيون ايران اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر را قبول ندارند و سازمان ملل را بازيچه مي‌دانند، نظر شما چيست؟
من فكر كنم اين اتهام بيشر متوجه روحانيت معتقد به ولايت فقيه است نه همه‌ي آنها، ولي بنده بر اين باورم كه اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، جايگاه بالائي در دفاع از موقعيت انسانهاي گرفتار در جوامع غير آزاد دارد و بايد نهادهاي بين‌المللي در اجراي قوانين حقوق بشر در اين كشورها نظارت كنند.
13. آيا مراجع و علماء ديگري در ايران هستند كه همراه و هم‌فكر شما باشند؟
بله، طي سالهاي اخير، همواره آيت اللـه حسن قمي، آيت الـله صادق روحاني و آيت اللـه وحيد خراساني، به بنده ابراز لطف داشته‌اند و با پيغامهاي مختلف زحمات و تلاشهاي مرا گرامي داشته‌اند ولي بايكوت خبري موجود، مانع از انتشار اخبار و نظرات واقعي بوده و هست.
14. مدتي است كه در منزل خود به همراه عده‌اي از يارانتان در محاصره قرار گرفته‌ايد، آيا قصد قيام بر عليه حكومت را داريد؟
خير، بنده فرزند بيست و هشتم امام سوم شيعيان، حسين بن علي هستم و پيرو راه ايشان، من دنبال حكومت و پست و مقام نبودم و با حركتهاي خشونت‌بار مخالفم؛ ولي عدم همكاري من با نظام و از طرفي استقبال گسترده‌ي مردم از فعالتيهاي مستقلم باعث شد كه متهم به حكومت‌خواهي شوم و مورد كودتا قرار گيرم، الان هم از سازمان ملل متحد مي‌خواهم كه شرايطي فراهم آورد تا قطعنامه‌اي براي آزادي عقيده و مذهب به تصويب رسد، در آن شرايط من نيز خواهم توانست پيام هموطنانم را با تشكيل اجتماعات ميليوني به جهانيان ابلاغ كنم.
15. شما چه نوع قانون اساسي و حكومتي را قبول داريد؟
نوع حكومت را آحاد مردم بايد انتخاب كنند، ما فقط خواستار جدائي دين از دولت هستيم، زيرا تجربه نشان داده حكومت ديني، حكومت سياستمداران بر مردم بوده است كه با پوشش دين انجام مي‌گيرد.
16. شما در مناظره خود با شيخ احمدي به او گفتيد كه مردم ايران از دين سياسي دلزده شده‌اند، سئوال من اين است كه هنوز عده‌اي در راهپيمائي‌ها و انتخابات شركت مي‌كنند، چه بايد كرد؟

بله، اين معماي بسيار مهم، همگي را مات و مبهوت كرده كه چگونه مردم كشور با تفكرات هيئت حاكمه مخالفند و با اين همه آزار و اذيت و مشكلات، دست به حركتي نمي‌زنند و عده‌اي نيز همكاري مي‌كنند، فكر مي‌كنم كه چون آخوندهاي حكومتي از حساسيت مردم نسبت به عقائد مذهبي آگاهند سعي در بهره‌برداري ظالمانه از اعتقادات مذهبي مي‌نمايند و چنين وانمود مي‌كنند كه اشخاص آنسوي مرز در تدارك نابودي اعتقادات آنها هستند، البته اين هم يك نوع فريبكاري و استعمارگريست، بايد اسلام واقعي و اسلام سياسي، براي مؤمنين ساده‌لوح معرفي شود تا ايشان از خواب غفلت بيدار شوند، البته مقداري هم كساني مقصرند كه به جاي مبارزه با حكام مدعي دين، اصل دين را هدف گرفته‌اند كه اين باعث بدبيني توده‌هاي مردم نسبت به كل حركت اعتراضي خارج از كشور شده است.
17. اين روزها، دعواهاي زيادي بر سر مقصر اصلي طولاني شدن جنگ 8 ساله‌ي بين عراق و ايران است، شما چه نظري داريد؟
مسئله 6+2 را بايد از زواياي مختلفي ارزيابي نمود، مهمترين مسئله خون شهداست، دعواهاي امروز، نشان مي‌دهد كه آن همه تبليغات در مقدس نشان دادن طولاني كردن جنگ، اشتباه بوده، يعني خون و جان و مال و ناموس بيشماري، با هدايت اشتباه رهبران آن زمان،‌ اشتباها پايمال شده است، من فكر مي‌كنم بايد كميته‌اي بين‌المللي براي بررسي اين مسئله تشكيل شود و عوامل آن به جرم جنايت جنگي، محاكمه شوند.
18. نظر شما درباره‌ي حذف بزرگداشتهاي ملي و باستاني ايران و جايگزيني آنها با بزرگداشتهاي مذهبي كه اين روزها بحث‌انگيز شده است، چيست؟

علي‌بن موسي‌الرضا، امام هشتم شيعيان، به مامون عباسي ظالم، كه خود را ولي‌امر مسلمين مي‌دانست، گفت: حق نداري در امر بزرگداشت نوروز ايرانيان ايجاد مشكل كني كه: « الْاسْلامُ يُحبُّ ما قبْله »، يعني اسلام اصيل، آداب و سنن ملتها را محترم مي‌شمارد، و علمائي كه برخلاف اين سنت، نظر مي‌دهند بدعتگزارند.
19. شما در مناظره با شيخ احمدي، از اينكه در ايران سعي مي‌شود همه‌ي مشكلات به گردن امريكا و اسرائيل انداخته شود، اعتراض كرديد، آيا توضيح بيشتري داريد؟
بايد ديد آيا امريكا و اسرائيل، مواد مخدر را در ايران تجارت و توزيع مي‌كنند! آيا شكنجه‌گران زندانهاي مخفي و آشكار كه به بچه‌هاي شيرخوار و كودكان ده‌ساله هم رحم نمي‌كنند، مامور آن دولتها هستند! آيا قضات بي‌دادگاههاي ايران، تبعه‌ي آن كشورها هستند! آيا مديران نالايق، از آن كشورها به ايران آمده‌اند! آيا خروج دسته دسته‌ي مردم ايران از دين آباء و اجدادي را آنها باعث شده‌اند! آيا اين همه استراق و تفتيش و بايكوت و سانسور و سركوب اقشار و اصناف مردم ايران را آنها انجام مي‌دهند! آيا سعيد امامي‌ها كه نه به حرم امام رضا و نه به زائرانش رحم كردند و نه ابائي از قتلهاي زنجيره‌اي داشتند، آيا نفوذيهاي امريكا و اسرائيل بوده و هستند! آيا وعده‌هائي كه اول انقلاب داده شد (مجاني بودن برق و آب و گاز و ...) را سران آن دولتها به مردم ايران دادند! آيا اين همه درگيري و فساد و فحشا و ارتشاء و قتل و جنايت و قساوت و كلاهبرداري و زندان و دزدي و طلاق و بيمارهاي اعصاب و تورم و... را مي‌توان پروژه‌ي صليبصهيوني ناميد؟!
مصاحبه يك خبرنگار آماتور
در آخرين ساعات محاصره منزل آيت الله كاظميني بروجردي

خبرنگار : سلام ، من م .س هستم . وبلاگ نويسي كه چندين ماه به خاطر فعاليتهاي اينترنتي آزاد و ستم ستيزي در بند 209 اوين زنداني و تحت آزار بودم ؛ به تازگي با نام شما از طريق ماهواره‌ها آشنا شدم و به اينجا آمدم و اكنون در كنار شما مي‌باشم و به راستي كه چقدر به اين مكان آمدن مشكل است. چندين خيابان پر از مأمور اونيفورم ‌پوش ِ مسلح و لباس ‌شخصي‌هاي امنيتي و اطلاعاتي را پشت سر گذاشتم و در حالي به كوچه‌ي سرو قدم نهادم كه اوضاع جاري را جنگي ديدم و حال و هواي عجيبي را در كنارتان ملاحظه مي‌كنم ، جدي جدي قيام كرده‌ايد و يارانتان نيز مصمم به دفاع از شما هستند و شرايط حاكم بر محيط به هيچ وجه نمايشي و شوخي‌بردار نمي باشد.
همگان بر اين باورند كه تمامي روحانيون موجود در كشور، هماهنگ با حكومت مي‌باشند اما سروصداي شما ، چيز ديگري را نشان داد و به گمانه‌زني‌هاي عمومي پايان داد.

خبرنگار : لطفا بگوئيد از چه زماني با اين رژيم به درگيري رسيديد؟
آيت الله بروجردي : از سال هفتاد شمسي وقتي كه اصول دين سنتي را تدريس مي‌كردم و در كلاسهايم با اسناد توحيدي و مدارك الهي ضدّيت مذهب انقلاب را با اديان آسماني نمايان مي‌ساختم ، كه بعد از چهار سال دستگير شدم و به شكنجه‌گاه مخفي توحيد در پشت پست خانه‌ مركز منتقل شدم و مسجدم را مصادره كردند. دوباره در سال هفتادونه به علت محبوبيت اجتماعي ، و به جرم ايجاد دفاتر معنوي در راستاي اشاعه‌ي مذهب غيرسياسي بازداشت شدم و در زندانهاي مختلف ، مورد برخوردهاي ايذائي واقع گرديدم ، و در سال هشتاد ، مجددا به خانه بازگشتم و از آن سال ، به امر پدرم كه از علماء بزرگ پايتخت بودند و به سختي مغضوب دستگاه استبدادي بودند ، متصدي امور ديني در مسجد نور ميدان خراسان شدم و جبهه جديدي عليه ديانت سياسي گشودم و موحدين رميده از روحانيون دنياطلب و دين‌فروش را جذب كردم ، ولي متصديان زر و زور و تزوير، آهنگ خشونت كردند و براي انهدام ماشين تبليغي و عملي ما و تصاحب سنگر نوين ضد استبدادي ، در سال هشتاد و يك ، آن فقيه را ناجوانمردانه به قتل رساندند و بار ديگر ما را از حركتمان باز داشتند و مسجد نور را مصادره نمودند ؛ از سال هشتاد و دو، فكر تازه‌اي به سرم زد و مردم را براي اقامه دعاوي شخصي و خصوصي و ضروري تحت اجتماعات وسيع گرفتاران و بيچارگان گرد آوردم و آنها را با انگيزه حاجت‌خواهي به خدايشان نزديك كردم و مجالس دعا و توسل و نيايش خاصي را برقرار نمودم كه اينبار تاكتيك اعتباري و اختصاصي بنده ، كارگر افتاد و جماعت فراگيري از اقشار ضعيف و محروم و ناتوان را فراهم نموده و مانوري از مشكل‌داران جامعه را به اوراق تاريخ سپردم ، هراس هيئت حاكمه خودكامه از آمار و ارقام واقعي مصيبت‌زدگان كشور، و تظاهرات ستمديدگان و استعمارشدگان و رسوائي نيروهاي انقلابي و عوام فريبي‌هاي دولتي ، موجب خشم خشونت‌طلبان شد و تراژدي كنوني را ترسيم كردند.
خبرنگار : مي‌بخشيد از اينكه در چنين موقعيت حاد و حساسي تمركزتان را برهم مي‌زنم ، ولي ظاهرا با توجه به قدرت‌نمائي حكومت ، به ايستگاه نهائي رسيده‌ايد و همه شواهد دلالت بر قتل عام دارد! از اقدامات مهم شما در كمك ‌گيري از مراكز حقوقي جهان ، همدلي با تمامي اديان دنياست ، بفرمائيد كه آيا نظر مشخصه‌اي از مذاهب موجود در دنيا داريد؟
آيت الله بروجردي : هر نوع آئيني كه ما را به آفريدگارمان برساند ، مقبول و ممدوح است.
خبرنگار : آيا آزادي قلم را به هر مرزي ، تاييد مي‌كنيد؟
آيت الله بروجردي : خداوند در كتابش به شيطان كه دشمن درجه يك اوست آزادي داده تا هركاري كه مي‌تواند و مي‌خواهد انجام دهد ، حالا چطور كسي مي‌تواند اختيار قلم و بيان را از اشرف مخلوق ، انسان ، بگيرد! ما هيچ سندي در شرع نداريم كه اجازه سركوب قلم و بيان را بدهد و برعكس خداوند در قرآن به قلم قسم ياد كرده كه گوياي حرمت آن است ، بنابراين هيچ نوع حركت علمي را نمي‌توان محكوم كرد.
خبرنگار : بفرمائيد همسوئي با ديگران را تا چه حد در رسيدن به خواسته‌هايتان مشروع مي‌دانيد؟
آيت الله بروجردي : نامحدود است ، هركه ما را در مسيرمان ياري كند با هر انديشه‌ و هدفي ، از ماست و در كنار ماست و به جنگ اهريمن مي‌آيد.
خبرنگار : بفرمائيد جايگاه بانوان در تفكرات شما چيست؟
آيت الله بروجردي : اگر به اجتماعات ماهانه ما نگاه كنيد ، خواهيد ديد كه اكثرا از خانمها هستند و شاگردان بنده غالبا از بانوان مي‌باشند. در مشي فكري و تحقيقي حقير، زنان عهده‌دار مناصب اصلي هستند و جايگاه ويژه‌اي در آفرينش دارند ، احترام به اين قشر عظيم از خلقت ، حرمت‌دهي به خداوند است ، انتظارم از خانمها آنست كه به جمع ما بپيوندند و ما را در هدم نيروهاي ترورپرور و حق‌كُش ، ياري دهند.
خبرنگار : بفرمائيد حد و حدود روحانيت در دخالت در امور چقدر است؟
آيت الله بروجردي : بايد در موارد معنوي ، دخالت كنند ، و حامي عدالت باشند ، از رفاهيات و تجملات و تزئينات پرهيز نمايند و با اتّحاذ مواضع صحيح باعث جذب جامعه به الهيات شوند.
خبرنگار : بفرمائيد نظرتان درباره انقلاب كنوني چيست؟
آيت الله بروجردي : انقلاب كار پيامبران است ، و تكرار آن به وسيله انسانهاي معمولي امري اضافه و نامستدل و غير اصولي است ، اين انقلاب چه چيزي به اين ملت داده و چه چيزهائي را گرفته؟ كارنامه بيست و هشت ساله آن ، گوياي آنست كه به قولهائي كه توسط بنيانگذار آن به مردم داده شده عمل نشد و همگي دروغ از آب درآمدند ، سي سال قبل ، وضع ايمان و اقتصاد كشور به مراتب از امروز بهتر بود و به هيچ وجه قابل مقايسه نخواهد بود. امروز ملت ايران تحت شعار "ديانت ما عين سیاست ماست" از هر دو مسير دين‌خواهي و دنياداري ، جامانده ، و شعار اساسي انقلاب كاملا بي‌رنگ گرديده. اكنون نه استقلال داريم و نه آزادي مانده و نه جمهوريت مشهود است و نه اسلامي برجاي مانده.
خبرنگار : بفرمائيد انتظارتان ، از ديگران در قبال اين ايثارگري كه شاهدش هستيم ، چيست؟
آيت الله بروجردي : توقع من از مردم ايران ، حمايت تبليغي است كه هريك از آحاد ملت ، به خودي خود ، تاريخ‌نويسند و خبرنگار، كه بايد با حضور محسوسشان اخبار و اسرار حركتهاي مردمي و ضد استبدادي را به تمامي نقاط مملكت برسانند ، از طرفداران حقوق بشر مي‌خواهم تا پژواك ما در همه رسانه‌هاي خبري جهاني باشند ، از مجامع تاثيرگذار بر محورهاي تصميم‌گيري بين‌المللي مي‌خواهم تا با دفاعيات مسلم از مواضع وجداني و احساسي ما، اسباب اقتدار آزاديخواهان را فراهم آورند ، از اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل مي‌خواهم تا با صدور قطعنامه‌اي در آن مركز امنيتي جهان ، به داد ملت تحت ستم ايران برسند.

مهرماه 1385 خورشيدي

مصاحبه ي دويچه وله با شيرين عبادي و نعمت احمدي

1386 خورشيدي
پاره ای خبرها حاکی از برگزاری دادگاه آیت الله حسین کاظمینی بروجردی در صبح روز دوشنبه چهارم تیرماه هستند. این روحانی، مخالف تز ولایت فقیه و اسلام سیاسی است و از نه ماه قبل در زندان به سر می برد. از قرار برای آیت الله بروجردی، تقاضای حکم اعدام شده است.

خانواده حسین کاظمینی بروجردی خواستار دفاع از وی در برابر اتهامها توسط شیرین عبادی و نعمت احمدی شده بودند، اما در دادگاه ویژه روحانیت، تنها وکلای معمم حق حضور دارند. حسین کاظمینی بروجردی خود شخصا ماه اردیبهشت، نامه ای خطاب به پاپ، دبیر کل سازمان ملل، پارلمان اروپا، سازمان دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، دادگاه لاهه و روشنفکران و آزادیخواهان نوشت و خواستار برگزاری یک دادگاه علنی برای خود شد. در باره پرونده این روحانی با شیرین عبادی و نعمت احمدی گفتگو کردیم:

دویچه وله : خانم عبادی، پرونده آیت الله بروجردی چه مراحلی را طی کرده یا دارد طی می کند.

شیرین عبادی : طرفداران آیت الله بروجردی و خانواده شان با من تماس گرفتند و اظهار نگرانی کردند، چرا که کیفرخواست بر مبنای اعدام تنظیم شده است. آنها می ترسیدند که این کیفرخواست منجر به صدور حکم اعدام شود. متاسفانه من نمی توانم قبول وکالت کنم، زیرا وکالت در دادگاه ویژه روحانیت، خاص روحانیان است و ما را درآنجا راه نمی دهند. البته باید بگویم من به صلاحیت این دادگاه از حیث وجوب قانونی اش و این که چرا فقط معدودی از روحانیون در آنجا حق وکالت دارند، همیشه اعتراض داشته ام، ولی متاسفانه اعتراض های ما به جایی نرسیده است. تا آنجا که من اطلاع دارم، حکم اعدام آیت الله بروجردی هنوز صادر نشده است.

دویچه وله : در صورتی که این حکم احیانا صادر شود، تا زمان استیذان و انجام چقدر طول می کشد؟

شیرین عبادی : محاکمات سیاسی نظیر محاکمه آیت الله بروجردی تابع قانون نیست، بلکه تابع سیاست است. به همین دلیل است که شما می بینید یک استاد دانشگاه ۶۷ ساله مثل خانم هاله اسفندیاری چهل روز است در حبس انفرادی به سر می برد و من بعنوان وکیل اش حق دیدار با ایشان و خواندن پرونده را ندارم. حتی مادر ۹۳ ساله خانم اسفندیاری هم اجازه یک بار ملاقات با دخترش را نداشته است. قانون متاسفانه در موارد سیاسی حکومت نمی کند و قضاوت تابع سیاست است.

دويچه وله : به نظر می رسد که تشکل ها، در رابطه با پرونده آیت الله بروجردی، به اندازه کافی حساسیت از منظر حقوق بشر نداشته اند . مثلا کانون وکلا یا کانون مدافعان حقوق بشر در این مورد چه کرده اند؟

شیرین عبادی : کانون وکلای دادگستری معمولا در اینگونه موارد دخالت نمی کند اما کانون مدافعان حقوق بشر ضمن گزارش وضعیت حقوق بشر که هر سه ماه منتشر می کند، در مورد آیت الله بروجردی هم مطالبی انتشار داده است. اگر راجع به ایشان حساسیت لازم ایجاد نشده، نه بخاطر بی اعتنایی و بی توجهی افکار عمومی به شخصیت ایشان است، بلکه به این دلیل است که زندانیان سیاسی و مواردی از این قبیل زیادند.

دويچه وله : خیلی‌ها معتقدند بسیار بعید است که حکم اعدام برای آیت الله بروجردی صادر شود و چنین چیزی عملی نیست و بس خطرناک است...

شیرین عبادی : من هم همینطور می اندیشم. اساسا اعدام یک فرد بنا بر اعتقاد و عقیده ای که دارد یا بخاطر حرف هایی که زده، امکان پذیر نیست و ما در عصر و زمانی نیستیم که کسی را به خاطر داشتن عقیده و بیان آن، بتوانند اعدام کنند. من هم می گویم ایشان از زندان بیرون می آید، همانطور که حکم اعدام هاشم آغاجری را نتوانستند اجرا کنند و او بالاخره آزاد شد.

دویچه وله : آقای احمدی شما تا چه اندازه در جریان پرونده آیت الله بروجردی هستید و چه خبر تازه ای در این زمینه دارید؟نعمت احمدی : من بخاطر آشنایی با یکی از بستگان ایشان که شاگرد من بود و نخستین بار هم به دفتر من مراجعه کردند برای وکالت، در جریان این پرونده هستم. منتها ما وکلای به اصطلاح "مکلا" اجازه دفاع در دادگاه ویژه روحانیت را نداریم و من عذر قانونی خودم را به ایشان گفتم. دادگاه هم هفت نفر از وکلای معکم یا روحانیون معمم را تعیین کرد و خانواده ایشان آقای عباس برزگر یکی از روحانیون را بعنوان وکیل انتخاب کردند. دادگاه ایشان چهارشنبه دو هفته پیش برگزار شده و حسب قانون باید یکهفته بعد رای صادر شود. اگر دادگاه آخرین دفاع را از ایشان گرفته باشد، پرونده آماده صدور رای است.

دویچه وله : اگر حکمی به فرض صادر شده باشد، باید حتما به تایید رییس قوه قضاییه برسد؟ امکان فرجام خواهی در دادگاه ویژه روحانیت وجود دارد؟

نعمت احمدی : احکام دادگاه ویژه روحانیت قابل تجدید نظر هستند و درخواست را باید به دادستان داد و هیات تجدید نظری هست که طبق آیین نامه این دادگاه کار می کند. آیت الله بروجردی حسب ماده ۱۸ اجازه اعتراض به حکم را خطاب به رییس قوه قضاییه دارند. اصولا هم اجرای هر حکم اعدام در ایران، نیاز به مجوز رییس قوه قضاییه دارد که از نظر حقوقی به آن استیذان گفته می شود یعنی اذن خواستن. به همین کیفیت و سرعت به فرض صدور حکم اعدام، ایشان به سرعت اعدام نخواهند شد...

دویچه وله : فکر می کنید در صورت صدور حکم، مرحله استیذان چقدر طول می کشد؟

نعمت احمدی : در محاکمات دادگستری تخمین وجود ندارد. ایشان ۲۰ روز پس از صدور رای حق تجدید نظر خواهی دارد ولی من بعید می دانم دادگاه به این سرعت حکم اعدام فردی در جایگاه آقای بروجردی را صادر کند.

فشار بر روحانيان خواستار جدايى دين و دولت

مصاحبه دويچه وله با مهندس حسن شريعتمدارى

كيواندخت قهارى/1385 خورشيدي
در ايران فشار بر روحانيان منتقد خواستار جدايى دين و دولت ادامه دارد. تبلور آن را در سركوب و تهديد عليه آيت الله سيد حسين كاظمينى بروجردى و خانواده و اطرافيان او مى‌توان ديد. به گفته آقاى بروجردى دست كم ۱۰۰ تن از اطرافيان ايشان را در هفته گذشته دستگير كرده‌اند. در پى تشديد فشارها آقاى بروجردى طى نامه‌هايى از جمله از سازمانهاى مدافع حقوق بشر خواستار آن شد كه سكوت نكرده و در جهت رفع اين فشارها بكوشند. در اين ميان سازمان عفو بين‌الملل اعضاى خود را به منظور فعاليت براى درخواست رفع فشار از اين روحانى ايرانى و اطرافيانش بسيج كرده است. براى آگاهى از علت تشديد فشار بر روحانى منتقد در اين برهه و چشم انداز آن از آقاى حسن شريعتمدارى، از اتحاد جمهوريخواهان ايران دعوت به مصاحبه كرديم كه خود به عنوان فرزند آيت‌الله سيدكاظم شريعتمدارى فشارهايى از اين دست را از نزديك تجربه كرده است.

همزمان گفتگويی نيز با خود آقای سيد حسين كاظمينى بروجردى انجام داده‌ايم.
گزارشگر : آقاى حسن شريعتمدارى، ارزيابى شما از فشارهايى كه بر آيت الله كاظمينى بروجردى و اطرافيان ايشان بخصوص در دو ماه اخير وارد مى‌آيد چيست؟
حسن شريعتمدارى : آقاى بروجردى صحبتى را كردند كه براى اين نظام در حكم تابو است. ايشان خواستار جدايى نهاد دين از نهاد دولت، جدايى دين از سياست شدند، و چون روحانى هستند، در حقيقت ساليان متمادى است كه در ايران روحانى‌اى پيدا نشده كه چنين خواستى را داشته باشد. به واقعيت پس از پدر من روحانى ديگرى كه چنين صريح خواستار جدايى دين از دولت بشود در ايران وجود نداشته است. ايشان با وجود اينكه مرجع نيستند و با وجود اين روحانى برجسته‌اى هستند، ولى نظام از اين مى‌ترسد كه چنين خواستهايى در روحانيت انعكاس پيدا كند، طرفداران زيادى را كه در روحانيت وجود دارد براى جدايى دين از دولت جرأت ببخشد و فعال كند و اين همان چيزى است كه اين نظام سعى دارد كه نشود. واقعيت اين است كه تعداد كثيرى از روحانيون امروز پى برده‌اند كه دولتى شدن دين منجر به اسارت روحانيان دگرانديش و آزادانديش در چنبره گفتمانى از دين مى‌شود كه دولت فقط خواستار آن است. اگر آنها بخواهند تعبير ديگرى را از دين اشاعه بدهند مواجه با عكس‌العملهاى خشن دستگاه حكومت مى‌شوند. به نظر من حكومت مى‌خواهد به قول معروف گربه را دم در حجله بكشد و با اعمال خشونت بى‌حد در حق ايشان اين پيام را به ديگر روحانيان بدهد كه اين عرصه‌اى نيست كه بدون دادن هزينه زياد بتوانند در آن وارد شوند.
گزارشگر : بنابراين اين طور كه شما مى‌گوييد ترس دولت ايران بجاست؟
حسن شريعتمدارى : به اين معنى بجاست كه هنوز به اين مرحله از بلوغ فكرى و سياسى نرسيده كه اين به نفع مملكت، به نفع دين و به نفع سياست است. به اين معنى بجاست. وگرنه ترس بيجايى است و اين مسيرى است كه به هر صورت هم سياست و هم دين در ايران بايد برود.
گزارشگر : شما فشار و سركوبى را كه بر پدر خودتان آيت‌الله شريعتمدارى و خانواده و اطرافيانشان اعمال شد را تجربه كرديد. مى‌توانيد براى ما مقايسه‌اى بكنيد زمان پدرتان را يا زمان كنونى، از نظر فشارها و سيستم موجود؟
حسن شريعتمدارى : البته اين مقايسه بسيار مشكل است. از يك سو پدر من چون يك مرجع تقليد برجسته و هم‌طراز با آقاى خمينى بود براى نظام بسيار سخت بود كه حدس بزند كه اين فشارها به چه نتايجى منجر خواهد شد. از سوى ديگر شخصيت خشن و سركوبگر آقاى خمينى در آن زمان همراه با نفوذى كه در توده مردم داشت و جنگ ايران و عراق جوى را در ايران بوجود آورده بود كه در آن جو اين نوع سركوبها ممكن مى‌شد. امروز به كلى وضعيت فرق كرده است. اولا اين نظام بتدريج تحت تأثير فشارهاى بين‌المللى است و وقتى سازمانها و نهادهاى بين‌المللى فشارهاى كافى مى‌آورند، در بسيارى موارد مجبور به عقب نشينى است. از سوى ديگر نظام تجربه بسيار زيادى براى پروژه‌هاى پيچيده امنيتى و فشار آوردن به افراد پيدا كرده است. آن موقع اين تجربه‌ها را نداشت. اكنون با پروژه‌هاى پيچيده‌اى نسبت به اطرافيان آقاى بروجردى و ديگران مى‌تواند جوى را بوجود آورد كه بدون دادن هزينه‌هاى زياد اين افراد را به شكست و تمكين وادارد. بنابراين درست است كه اين مقايسه سخت است، ولى در حقيقت اين مقايسه به ما اين هشدار را مى‌دهد كه ما بايد به وضع مؤثرترى از آقاى بروجردى و اطرافيانشان حمايت كنيم، سازمانهاى بين‌المللى را وادار كنيم كه فشار بياورند و نگذارند كه اين صدا در روحانيت خاموش بشود. ايشان با هر انگيزه‌اى كه اين صحبت را مى‌كنند، به هر پايگاه روحانيت كه مربوط هستند و در هر سلسله مراتبى از روحانيت هستند، مهم نيست. مهم اين است كه يك روحانى با هر انگيزه‌اى به اين نتيجه رسيده كه تداخل دين در دولت به نفع ايشان، به نفع دينشان و به نفع جامعه و كشورشان نيست و حاضر است بهاى سنگينى را بپردازد و اين خواست را با صداى بلند اعلام كند. خود اين چيز وظيفه سنگينى را براي دفاع از ايشان بر دوش ما مى‌گذارد و علاوه بر آن دفاع از انسانهاى ضعيف، انسانهايى كه زير فشار هستند در مقابل چنين دولت سبع و خشن و ضدانسانى وظيفه هر انسان آزاده است. من تعجب مى‌كنم با وجود اينكه ايرانيانى كه خواستار جدايى دين از دولت هستند، قشر سكولار جامعه، كه بايد از چنين خواستى در روحانيت استقبال شايانى بكند، در اين مورد سكوت كرده است. مهم نيست كه آقاى بروجردى روحانى است و آنها ممكن است خاطره خوشى از روحانيت نداشته باشند، مهم اين است كه اگر چنين انديشه‌اى در روحانيت شكوفا و بارور بشود، باعث رفرم و بازنگرى در دين مى‌شود و اين به نفع كشور و به نفع سياست و به نفع دين است. پيام مى‌دهم به همه نيروهاى سكولار جامعه و همه روشنفكران و روحانيان آزاده كه بدون ملاحظه از خواست و مظلوميت ايشان دفاع كنند و نگذارند اين صدا كه پس از سالها در ايران دوباره بلند مى‌شود دوباره خاموش بشود.
گزارشگر : با توجه به اوضاع داخلى و بين‌المللى براى ايران چه چشم‌اندازى را براى خواستى كه آقاى بروجردى مطرح كرده است، مى‌بينيد؟
حسن شريعتمدارى : به نظر من اين خواست در ميان‌مدت قابل تحقق است. ولى متأسفانه فضاى فعلى بين‌المللى تحت تأثير مذاكرات ايران در مورد غنى‌سازى اورانيوم چنان فضا را معطوف به اين مذاكرات كرده است كه صداهايى كه خواهان رعايت حقوق بشر در ايران هستند در ذيل چنين مذاكراتى قرار مى‌گيرند و پژواك كافى پيدا نمى‌كنند. و دولتها بخاطر اينكه مبادا روابطشان در اين مذاكرات با ايران دچار مشكلاتى شود، آگاهانه به چنين صداهايى كمتر توجه مى‌كنند و در بعضى مواقع ناديده مى‌گيرند. بنابراين از طرف ما ايرانيان فشارهاى بسيار بيشترى به سازمانهاى بين‌المللى در اين موقعيت لازم است تا اين صدا خاموش نشود و در اين موقعيت شلوغ بين‌المللى تحت تأثير چنين مذاكراتى قرار نگيرد.
گزارشگر : آقاى شريعتمدارى، بسيار سپاسگزارم كه در مصاحبه با ما شركت كرديد.

سركوب روحانيان طرفدار اسلام غيرسياسى و هواداران آنان

مصاحبه د ویچه وله با آیت الله سيد حسين كاظميني بروجردی
از آغاز انقلاب ايران و با ايجاد حكومت اسلام سياسي آن گروه از روحانيان و طلاب علوم دينی كه موافق اسلام سياسى نبودند ، و مورد مشهور آن آيت‌الله شريعتمداری است، با فشار و پيگرد روبرو شدند. با ايجاد دادگاه ويژه روحانيت اين نهاد مسؤوليت اصلى را در اِعمال فشار بر اين قشر جامعه بر عهده داشته است. هم اكنون نيز روحانيانى كه خواستار جدايى دين و دولت‌اند، و نيز شاگردان آنان، سركوب مى‌شوند. اين روزها آيت‌الله سيد محمد حسين كاظمينى بروجردى به گفته خود و شاگردانش، به شدت زير فشار و مورد تهديد است. آقاى بروجردى به تاريخ ۲۷ شهريور ( ۱۸ سپتامبر ) با نوشتن نامه‌اى از سازمانهاى مدافع حقوق بشر خواسته است كه به وضعيت اين قشر زير فشار و نقض حقوق آنان نيز توجه كنند.
كيواندخت قهارى/ 1385 خورشيدي

مصاحبه ‌گر : آقای آيت‌الله بروجردی، مطلع شديم كه چند هفته پياپی است كه فشار بر شما و شاگردان شما وارد می‌شود و شما را تهديد می‌كنند. اين فشارها از سوی چه كسانی است؟
كاظمينى بروجردی : اين فشارها مجموعاً چهارده سال است؛ ولی حدود دو ماه است كه تشديد شده و به حد غيرقابل تحمل و جنايتكارانه رسيده كه درخور شعارهايی كه وزارت اطلاعات می‌دهد نيست كه خودشان را سربازان گمنام امام زمان می‌دانند. علت اين فشارهای شديد اين بود كه آخرين جلسه‌ای كه من با يارانم داشتم، تيراژش به صدهزار نفر رسيد. اين در حالی است كه رسانه‌های جمعی داخلی مرا تحريم كرده‌اند و كلمه‌ای حق ندارند بگويند. اين بود كه مبهوت شدند و ترسيدند كه اين جمعيت زياد با دست خالی، در مركز تهران می‌تواند برايشان عواقب وخيم داشته باشد. اين جلسه در ماه قبل در بزرگترين ورزشگاه سرپوشيده كشور به نام شهيد كشوری بود. امتداد جمعيت آمده بود به سمت دو ميدان كاظمی و جوانان و قسمتی از خيابان شريعتی. مراسم كاملا مذهبی بود. چون من اصلا طرفدار اسلام منهای سياست هستم. من و پدرم، كه از بزرگان علمای ايران بود و پنج سال قبل ايشان به طور مشكوك كشته شدند، از دنيا رفتند و قبرشان در مسجد خودشان در ميدان خراسان، مسجد نور بوده است كه اين قبر هم مورد حمله قرار گرفته و تخريب شده است. زائرانش به زندان می‌روند، آنها را به بند ۲۰۹ اوين كه محل شكنجه است می‌برند و اذيت می‌كنند و آزار می‌دهند و تعهد می‌گيرند كه ديگر به مزار ايشان سر نزنند.
اجتماع ما باعث شد كه چند روز پس از مراسم به منزل پدر ما بين ساعت ۶ و ۷ يك روز شنبه نزديك به دو ماه قبل حمله كردند. منزل پدرمان را خرد كردند، عكسهای ايشان را شكستند، كمدها را خرد كردند. خيلی اموال از ايشان بردند، چيزهايی، آثار عتيقی كه مربوط به خودشان و پدرشان بود. آثار عتيق دينی بود، كتابهای خطی بود كه يك سری اسناد در آن مربوط به هويت اسلام واقعی بود، اسلامی كه دور از سياست است. همه را بردند. خادم ايشان را، دختر و داماد ايشان را و نيز منشی و راننده ايشان را به همان بند مخوف ۲۰۹ بردند. مورد اذيت و آزار قرار گرفتند كه البته اينها بيرون آمدند، ولی هر كدام از اينها عوارضی گرفتند. خواهر من عوارض مغزی گرفته و بقيه هم مشكلات تنفسی و قلبی پيدا كرده‌اند.
مصاحبه گر : يعنی در آنجا شكنجه‌شان كرده‌اند؟.
كاظمينى بروجردی : آن روز به خانه ما ريختند و با فرياد ما اهالی محل و همسايه‌ها جمع شدند. كم كم نزديكان ما جمع شدند و مقاومت كردند. افرادی كه با لباس شخصی بودند از وزارت اطلاعات و دادسرای ويژه روحانيت متواری شدند و بعد نيروی انتظامی وارد شد. به زور مرا وارد منزل كردند. من می‌خواستم با آنها بروم، چون مسأله بايد بالاخره به جايی می‌كشيد. با گستاخی به منزل ما از ديوار وارد شده بودند. قفل منزلمان را شكسته بودند. دختران مرا تهديد كردند. اين مسائل كه پيش آمد ما سه چهار ساعت در خيابانهای اطراف بوديم. جمعيت جمع شده بود. من می‌خواستم به زندان بروم مردم نمی‌گذاشتند. به منزل آمدم. از آن موقع به بعد هر شب به منزل نزديكانمان می‌روند، نصفه شب می‌روند، قفل می‌شكنند، با نردبان می‌روند، در خرد می‌كنند. رعب و وحشت را بسيار كرده‌اند. من حدود ۱۰۰ تلفنچی داشتم. كسانی بودند كه با جامعه ارتباط داشتند. هر روز با هزاران نفر رابطه داشتيم. همه اينها را گرفتند يا تحت تعقيب‌اند. بسياری از آنها به منزل نمی‌روند. در ميان عزيزان من يك خانم استاد دانشگاه بود كه بچه چهار ماهه داشت. بچه را همان ساعت يك نصفه شب از آغوشش كشيدند و ايشان را به همان جايگاه مخوف بردند. شير ايشان خشك شد و بچه هنوز ناراحتی روانی دارد كه چند روز از مادر جدا بوده است. در جاهای ديگر می‌‌رفتند و می‌زدند. پای يكی از نزديكانم را كه مقاومت كرده بودند خرد كردند.
به هر حال دعوای اصلی اينها اين است كه می‌گويند چرا تو دين منهای سياست را مطرح می‌كنی. اين خواست اكثريت مردم ايران است. مردم از بس مسائل سياسی ديده‌اند سياست‌زده شده‌اند. و رسانه‌های داخلی در اين باره كلمه‌ای نمی‌نويسند.
خواست من اين است كه چون اطلاع‌رسانی به مردم ناممكن است لااقل جهان بداند كه اينها با ما چه می‌كنند. ما نه تروريست هستيم، نه سياسی. من در طول چهارده سال حركت مذهبی تبليغی به كسی توهين نكرده‌ام. الان دستور تيرباران برای من و خانواده‌ام هست. ۴۵ روز است كه از اتاقم بيرون نيامده‌ام. خانه در محاصره است. به جامعه جهانی بگوييد كه وظيفه داريد در قبال عدالت از ما دفاع كنيد. اين پيام ما را به سازمانهای بين‌المللی حقوق بشر برسانيد. من برای كشته شدن آماده‌ام. چند شب پيش برق منزل را قطع كردند و گفتند كه می‌خواهيم شما را بكشيم. من كفن پوشيدم و به در منزل رفتم با شمشيری كه از آبا و اجدادم به ارث رسيده است و گفتم من برای كشته شدن آماده‌ام. شما هر گونه كه می‌توانيد پيام ما را به جامعه جهانی برسانيد.
مصاحبه گر : آقای بروجردی، پس به نظرتان می‌آيد كه چون بسياری از مردم هم خواستار جدايی دين و دولت هستند است كه الان شما زير فشار هستيد؟
كاظمينى بروجردی : بله، چون ما تبلور اين حركت هستيم كه از دين سياسی دور هستيم و مردم به دور ما جمع می‌شوند، اينها ناراحت‌اند. از هر قشری را توانسته‌ايم جمع كنيم و اينها از همين نگران و ناراحت‌اند.
مصاحبه گر : پيوندی می‌بينيد بين فشار بر خودتان و بر شاگردانتان و فشاری كه چند ماه پيش بر دراويش گنابادی قم برای مثال وارد آوردند؟
كاظمينى بروجردی : حركت ما از آنها كاملا جداست. آنها درويش‌اند. ما در مسير امامانمان هستيم. فكر می‌كنم آنها ما را خطرناكتر بدانند. چون در مورد آنها می‌گويند درويش‌اند، تمام شد. يك كلمه می‌گويند اينها صوفی‌اند و حركتشان جداست. اما بسيار سخت می‌توانند ما را محكوم كنند. چون ما از همان پيغمبر، از همان امام و از همان قرآن آنها دم می‌زنيم و برای همان فاطمه و علی آنها عزاداری می‌كنيم. اين است كه اين وصله‌ها را نمی‌توانند به ما بچسبانند. حركت ما فراگيرتر است و در نتيجه فشار بر ما بيشتر است. در جلسات من غالبا سنی، مسيحی، يهودی، لات، بدحجاب هم می‌آيد. چون من سانسور نمی‌كنم و می‌گويم كه خدا مال همه است.
مصاحبه گر : در ميان طرفداران شما جوانان هم زياد هستند؟
كاظمينى بروجردی : بله، اكثراً قشر دانشجو و جوان هستند.
مصاحبه گر : آيا هيچ مرجعی وجود ندارد كه شما بتوانيد پيش آن بخاطر فشارها و تهديدها شكايت ببريد؟
كاظمينى بروجردی : من در اين دو ماه نامه نوشتم به رهبری، به رييس قوه قضاييه و به رييس جمهور. هر بار كه نامه دادم اذيتها بيشتر شد. چون اينها در همه جا دست دارند و عمدتا مسؤوليت اين جنايات را بر عهده وزارت اطلاعات می‌دانم و دادسرای ويژه روحانيت.
مصاحبه گر : در گذشته هم، پيش از اين دو ماه، شما زير فشار بوده‌ايد برای مثال از طرف دادگاه ويژه روحانيت؟
كاظمينى بروجردی : بله، من دو بار از ناحيه آنها به زندان افتادم. يك بار در سال ۱۳۷۴ بود كه چند ماه زندان بودم. زندان مخوف و ناشناخته‌ای بود به نام توحيد كه احتمالا زندانی بازمانده از دوره رضاشاه بود. در پشت پستخانه مركز بود. در آنجا شكنجه‌های مختلف شدم. يك بار ديگر هم در سال ۱۳۷۹ بود كه در همين بند ۲۰۹ اوين بودم كه در آنجا از بس اذيتم كردند سكته كردم. الان هم عزيزان مرا به آنجا می‌برند و مورد اذيت و آزار قرار می‌دهند سَرِ همين كه چرا شما می‌خواهيد استقلالی در ديانت داشته باشيد. شما چرا همسو با ما نيستيد؟ يعنی اولين‌ترين اصل برای آزادى انسان اين است كه دينی را كه می‌خواهد داشته باشد. ما می‌خواهيم دينی داشته باشيم كه سنتمان بوده، از آبا و اجدادمان رسيده، مورد دخالت و تصرف كسی قرار نگرفته باشد. اينها ايران را محيط بسته كرده‌اند كه هيچ صدايی بيرون نرود. ما اصلا سياسی نيستيم. در طول اين چهارده سال يك بار وارد مسائل سياسی نشديم و زنده باد مرده باد نگفتيم. فقط به دنبال اهداف و سنت اجدادمان بوديم و كسانی كه در مسير عدالت خداوند را می‌پرستند. اگر مجامع بين‌المللی می‌توانند در باره اين مسائل به دولت ايران هشداری بدهند اگر نمی‌توانند صدای ما را به سازمان ملل يا جاهای ديگر برسانند.
مصاحبه گر : آقای بروجردی سپاسگزارم كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد.

مصاحبه دويچه وله باآيت الله سيد حسين كاظمينى بروجردى
شماره : 2
گزارشگر : آقاى آيت الله بروجردى، دستگيريهاى روزهاى اخير اطرافيان شما به چه صورت بوده و اطلاع داريد كه از طرف چه كسانى انجام گرفته است؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى : اينها مجموعا در اين دو ماه چند بار اراده به حمله به اينجا كردند، براى كشتار يا گروگان‌گيرى ما ولي با مقاومت كسانى روبرو شدند كه در اينجا بودند. اين است كه به شكست مى‌رسيدند و از اينها دستگير مى‌كردند و مى‌بردند. اخيرا تشديد كردند و تمام آنهايى را كه مى‌شناسند كه ياران ما هستند محض ورود و خروج دستگير مى‌كنند و به همان بازداشتگاه مخوف ۲۰۹ اوين كه محل شكنجه است مى‌برند. در اين ماه رمضان كه همه روزه هستند. تمام بچه‌هاى ما مؤمن‌اند و متدين‌اند و از آنها ايمانشان خيلى بيشتر است، حاضر نيستند آخرتشان را به دنيا بفروشند، سياسى نيستند. تشديد كارشان هم بخاطر اين است كه مى‌دانند به زودى قطعنامه‌اى در سازمان ملل تصويب می‌شود. اينها مى‌خواهند اقدام كنند و به نام ما چيزهايى پخش كنند. اينكه مثلا ما از خواسته هايمان عدول كرده‌ايم. كه البته اين هيچ اعتبارى ندارد، آنچه به نام من باشد، وقتى كه من در دسترس نيستم.
گزارشگر : آقاى بروجردى، گفتيد كه مدتى است اين دستگيريها شروع شده است. از چند روز پيش است؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى: از اول هفته تشديد شده است، به صورتى كه بيرون در دو سمت منزل ما كه دو خيابان فرعى كوچه‌مان را قطع مى‌كنند، چند ماشين ايستاده و به زور و با زدن اينها را سوار مى‌كنند و مى‌برند. بعضى از كسبه محل ديده‌اند و مى‌گويند كه به صورت ضرب و شتم است. چند نفر مى‌ريزند روى سر يك نفر و به زور دستبند مي‌زنند و مى‌برندش. در اين هفته تقريبا روزى ده بيست مورد ادامه داشته.
گزارشگر : در حدود چند نفر اطلاع داريد، اسامى داريد كه دستگير كرده‌اند؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى: حدود ۱۰۰ نفر بيشتر هستند در طول اين هفته.
گزارشگر : از اين عده كسانى هم هستند كه در اين ميان آزاد شده باشند؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى: يكى دو نفر اين اواخر آزاد شدند كه يكى از آنها مريض بود و احتمال مرگ داده بودند. سن يكى از آنها پايين بوده و شايد احتمال داده‌اند كه اين باعث تبليغ عليه‌شان مي شود ولى به اينها هم كه آزاد كرده‌اند مسائلى گفته‌اند به جهت جنگ روانى، اينكه حكم تير همه آمده و ما به زودى حمله مى‌كنيم به برخى هم گفته‌اند كه ‌همكارى نكنيد با تير مى‌زنيم . همكاريشان هم گفته‌اند اين است كه غير از اينكه آمار داخل را بدهيد در آب شرب‌شان هم مواد بيهوش كننده بريزيد و سريع خبر دهيد تا ما بياييم.
گزارشگر : اطلاع داريد كه به طور مشخص اين دستگيريها به توسط چه كسانى صورت گرفته است؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى: اينها همه از دو جانب وزارت اطلاعات و دادگاه ويژه روحانيت است كه هر دو مسؤول آزار و اذيت و شكنجه اين چند ماهه ما و يارانمان بودند و ما از اينها شكايت كرديم كه به زودى در مجامع بين‌المللى اين دو نهاد بايد مؤاخذه بشوند. اخيرا هم شنيدم از طريق سازمان عفو بين‌الملل از جمله خواستار انحلال دادگاه ويژه روحانيت شده‌اند.
گزارشگر : آقاى بروجردى، تا چه حد خبر اين دستگيريها در ايران بازتاب داشته است؟ در اين مورد اطلاعى داريد؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى: در ايران كه رسانه‌هاى جمعى در سانسور كامل است، مخصوصا براى ما. اربابان جرايد چپ كه يك مقدارى ادعاى آزادى دارند، اينجا پيش من مى‌آيند و عذرخواهى مى‌كنند و مى‌گويند كه گفته‌اند كه اگر اسمى از شما بنويسيم روزنامه را می‌بندند. ولى تقريبا روزى دو سه هزار نفر من ديداركننده دارم كه اينها مى‌آيند و اعلام همدردى مى‌كنند و مى‌خواهند كه مقابله كنند اما من اجازه نمى‌دهم . مى‌خواهند كه يك روز را به عنوان حركت عمومى در خيابان انجام بدهند كه من بخاطر اينكه خونريزى نشود، بخاطر اينكه طرفدار صلح و ثبات هستم، امنيت عمومى را می‌‌خواهم، وحدت ملى را دوست دارم، اجازه نمى‌دهم.
گزارشگر : يعنى انتشار اين اخبار دهان به دهان صورت مى‌گيرد.
سيد حسين كاظمينى بروجردى: بله، چون اينها كه ماهواره‌ها را جمع كرده‌اند يا امواج در ماهواره‌ها مى‌اندازند و نمى‌گذارند كه اخبار برسد. اگر پشه‌اى در جايى از دنيا متولد شود مى‌گويند، اما اخبار به اين مهمى را پنهان مى‌كنند.
گزارشگر : الان خود شما در چه وضعيتى به سر مى‌بريد؟
سيد حسين كاظمينى بروجردى: در وضعيت جنگى ، يعنى اينجا ما در اين دو ماه وضعيت جنگى داشتيم، غير از جنگ روانى و عصبى مرتبا تهاجمات بوده و خانواده مورد تهديد بوده است. و الان كه ايام تحصيل است، بچه‌هاى ما نمى‌توانند براى تحصيل بيرون بروند، چون اعلام كرده‌اند كه مى‌دزدند، چون سابقه هم دارد. اينها ده سال قبل همسر مرا دزديدند و ده ساعت بيهوشى غيرمجاز به او دادند كه الان آثارش تبديل به بيماري مغزى شده است كه در باره آن اسناد و مدارك هم داريم . لكه‌هايى در مغز ايشان ايجاد شده و حدود بيست تا قرص ايشان بايد بخورد. فقط پيام ما را به ملتهاى جهان برسانيد كه ما از خداى آنها صحبت مى‌كنيم، خداى عيسى مسيح، خداى موساى كريم، خداى محمد امين، خداى زردشت. ما مى‌خواهيم خداپرستى در ايران بدون سياست باشد. همه سرمايه انسان خداى اوست. اگر عدالت، وجدان و انسانيت مى‌خواهيم، بايد زير سايه خدا باشد. ما اين را مي‌خواهيم كه دنيا از ما حمايت كند و قطعنامه‌اى در سازمان ملل بشود به عنوان اينكه اين دو نهادى كه وحشى هستند و اذيت مى‌كنند و شكنجه مى‌دهند و آزادانه در خيابان مى‌ربايند و حق مسلم خود را كشتار مى‌دانند، اين دو نهاد تنبيه شوند.
گزارشگر : آقاى بروجردى، سپاسگزارم كه در مصاحبه با ما شركت كرديد.

كيواندخت قهاري /مهرماه 1385خورشيدي

مصاحبه دويچه وله با آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي
شماره : 1
گزارشگر : همانطور كه خدمت شما عرض كردم ما اين اطلاعيه را هم امروز و هم ديروز دريافت كرديم در رابطه با نامه اي كه شما براي آقاي سولانا نوشتيد . مي خواستم از حضورتان سؤال كنم كه ابتدا بفرمائيد كه اساساً علتش چه بوده است كه شما اين نامه را ارسال كرديد؟ و انتظار داريد كه از اين نامه چه نتيجه اي بگيريد ؟
آيت الله كاظميني بروجردي : ما به مسئولين كشور مشكلاتي كه در كشور پيدا شده و كشتي وحدت ملي و امنيت داخلي را تهديد مي كند گوشزد كرديم ؛ به رهبر انقلاب به رئيس قوه ي قضائيه به رئيس جمهور ولي جوابي نيامد جز تشديد فشارها و اذيت و آزارها . اين بود كه تصميم گرفتيم حالا كه از آنها جواب نمي آيد و رسانه هاي داخلي هم بايكوت هستند و سانسور شديد دارند و اگر اسمي از من بخواهند بنويسند آقاي « كاف » مي نويسند تا اين حد اجتناب مي كنند از نام و نشان ما در جامعه . من گفتم پس به مسئولين مجامع بين المللي نامه بنويسم و مسائل را در افق بلند تر و وسيع تري مطرح كنم چون اين مسئله شخصي نيست؛ اولاً مسئله ي خداوند است كه حضرت باريتعالي بندگانش را دعوت كرده هر كس با هر لساني با هر وضعيتي مي خواهد به او نزديك بشود واينها تشديد كردند بر اينكه حتماً بايد از طريق دين دولتي خدا را بپرستيد .
اين دخالت در كار ماوراء و فضولي به مسئله ي خدا پرستي است؛ لذا من نامه نوشتم هم براي دبير كل سازمان ملل هم براي پاپ اعظم هم براي مسئولين پارلمان اروپا و هم براي تمام آنهايي كه احساس وظيفه مي كنند نسبت به عدالت جهاني به وجدان بشريت به تماميت آرمان خداوند در جهان ، بر اين اساس بوده است .
گزارشكر : ممكن است بفرماييد چه تفاوت انديشه اي بين شما ، نظرات شما و همچنين حاكميت ، كه باعث شده اين حالتي كه فرموديد ايجاد بشود؟
آيت الله كاظميني بروجردي : نظر من نظر دين سنتي است؛ مذهبي است كه از طريق پدران ما رسيده؛ تمام مجموعه ي پدران و اجداد من كه بيست و هفتمينش امام سجاد است نوه ي امير المؤمنين و نتيجه ي پيامبر اسلام است . تماماً ديني داشتيم كه هرگز در آن مردم اذيت نمي شدند ، آزار نمي شدند ، آزاد بودند ، دلايل و اسناد و مدارك ما در قرآن و سنت نبي و سيره امامان و اجداد ما موجود است و قابل انكار نيست. مجموعاً حرف ما اين است كه هر كس به هر لساني به هر زباني بخواهد خدا را بخواند ، بايد آزاد باشد و نبايد واسطه اي بين خدا وخلق باشد و هر نوع ديكته اي كه باعث بشود مردم نسبت به خداي تعالي بدبين شوند يا از او دور شوند يا بيزار شوند اين خلاف مصالح متافيزيكي و ماورايي است .
گزارشگر : در نتيجه شما به اين عقيده كه فرموديد معتقد هستيد . من از اطلاعيه اي كه صادر شده بود احساس كردم كه شايد شما منظورتان يا هدفتان اين است كه دين را از سياست جدا كنيد و در حقيقت به يك نوع سكولاريسم معتقد هستيد اين طور هست ؟
آيت الله كاظميني بروجردي : سابقه ي خوشي تاريخ بشر از آميختگي دين و سياست نداشته است؛ در عهد بني عبّاس و بني اميّه و امپراتوري عثماني و مواقعي ديگر كه لزوماً مردم بايد طبق يك آئين نامه ي خاصي خدا را مي پرستيدند با يك اصل و فرع مشخص شده اي از جانب اشخاصي ! اين طور سوابق نشان مي دهد كه انسان از خدا دور مي شود و انسان هم فطرتاً غير از خداي خودش كسي را ندارد بايد هر كاري كه انسان را از خدا دور ميكند ، بدبين مي كند ، بيزار ميكند ، حذف بشود .
گزارشگر : در هر صورت منظورتان اين است كه شما در حقيقت معتقد هستيد با فاصله گرفتن دين از سياست ، همين چيزي است كه امروز حاكمان ايران با آن مخالف هستند و مي گويند كه نه برعكس ، دين همان سياست است و سياست همان دين است
آيت الله كاظميني بروجردي : بله همين است
گزارشگر : مطلب ديگري كه مي خواستم عرض كنم شما فرموديد كه مبارزات و يا اينكه آن راهي كه شما رفتيد مورد نظر حكومت نبوده است و مواجه با مكافاتي شُديد يعني مجازات شديد، در اين رابطه ممكن است صحبت فرماييد؟
آيت الله كاظميني بروجردي : بله ، ما ، هم من و هم پدرم ؛ پدرم از علماي بزرگ پايتخت بوده ، نيم قرن سابقه ي دفاع از تماميت تشيع داشته ، كتابهاي بسياري از خود بجا گذاشته ، ايشان هم بعد از انقلاب منزوي شده و مورد هجوم حكام قرار گرفته بعد هم چهار سال قبل در يك مرگ مشكوك ايشان از دنيا رفتند و در مسجد خودشان در ميدان خراسان تهران مسجد نور دفن شدند و جديداً مقبره ي ايشان را خراب كردند و خانواده ي ايشان را منع كردند از آمدن به قبر ايشان و مردمي كه به زيارت ايشان مي روند دستگير مي كنند و به بند 209 اوين كه محل شكنجه است مي برند و تعهد ميگيرند كه ديگر براي زيارت به قبر ايشان نروند .
خودِ بنده چهارده سال قبل يك حركتي را آغاز كردم كاملاً مذهبي دور از سياست به قصد اينكه مردمي كه پدران و اجدادشان مسلمان بودند شيعه بودند و به تدريج از دست دين مداران خسته شدند و زده شدند و دور شدند و به لائيك رفتند يا يك آئين ديگري گرفتند ما اينها را دوباره به مكتب تشيع جمع كنيم .توفيقمان هم زياد بود به حدي كه در آخرين جلسه ي من دو ماه قبل جمعيتي جمع شد كه اسناد و مدارك هست ، عكس و فيلم هست . يك چنين جمعيتي با دست خالي با بايكوت كامل رسانه هاي داخلي جمع كردن واقعاً كار شاقي است و همين امر باعث خشم اينها شد و وزارت اطلاعات و دادسراي ويژه ي روحانيت تصميم به قلع و قمع ما گرفت. در اين جلسه هم جمعيت بسيار زياد بود و هم متنوع بود، هر قشري آمده بود ، بي دين آمده بود ، مؤمن آمده بود بخاطر اينكه مي دانستند ما در حركتمان صادقيم و هيچ توقعي نداريم ما نه چشم داشت به مال مردم داريم نه مي خواهيم با رأي اينها به كابينه برويم نه پارلمان مي خواهيم . بخاطر همين صداقت و سادگي ما مردم از هر گروهي آمدند و اين جلسه برگزار شد بعداز آن جلسه دو سه شب بعد ، حركت سختي از طرف اينها آغاز شد به منزل پدرم رفتند و همه چيز را ويران كردند، بسياري از اسناد و مدارك ايشان را بردند، كتبي كه از پدرانشان به ارث رسيده بود بردند و خيلي از يادگاريهاي اجدادم را بردند . اينجا هم حمله كردند و با مقاومت مردم روبرو شدند و آن عناصر لباس شخصي فرار كردند و كار را به نيروي انتظامي دادند ، سردار طلايي دخالت كرد . از آن روز به بعد ما اينجا نشسته ايم براي اينكه حاكم اگر خواست ما را بكُشد ما آماده باشيم چون من حاضرم كشته شوم و تسليم اينها نشوم چون بين ما و اينها ديواره هاي بلند اعتقادي است و الان 52 روز است كه من نشسته ام در اتاقي زنداني هستم و بخشي از پيروانمان كه تحت تعقيب اينها هستند اينها هم دور من هستند ولي مردم هر روز انبوه مي آيند و هزاران نفر هر روز براي اعلام حمايت مي آيند ولي من از ملت نمي خواهم سوء استفاده كنم يعني باز اين را يك نوع سياست ميدانم به مردم بگويم كه به فلان تاريخ به خيابان بريزيد ، اهل اين حرفها نيستم فقط مي خواهم اطلاع رساني از داخل و خارج بشود، مردم بدانند ، جهان بداند اينجا چه خبر است و يكي اينكه تاريخ را بنويسيم چون تاريخ لوث شده ، تاريخ دستكاري شده ، تاريخ معاصر نسبت به ديانت ديد بدي پيدا كرده همان طور كه پاپ اعظم يك مطالبي گفتند ، اين اسلام واقعي مبراي از اين اتهامات است .
من ميخواهم با حركتم ولو به قتلم منجر بشود تاريخ پاك بشود آن غبار آلودگي كه به ذهنيتهاي جامعه رسيده و مردم جهان را نسبت به اسلا م و شيعه بدبين كرده پاك بشود. اينها دراين 52 روز بسياري از عزيزان مرا گرفتند با وضع فجيع خانه هايشان را خُرد كردند بچه ي قنداقه را از بغل مادر گرفتند باعث خشك شدن شير مادر شد. آنهايي كه گرفتند اكثراً بيماريهاي روحي و جسمي دارند خواهر خودِ مرا كه به زندان بردند الان بيماري مغزي دارد و هر روز تهديد ميكنند. اخيراً گفتند كه فردا از طرف نماز جمعه مي خواهند به اينجا حمله كنند كه كار نظامي و انتظامي نباشد و بگويند كار مردم است . بسيجيها مي خواهند حمله كنند و ما را قلع و قمع كنند، من حاضرم . من آن هفته هم كه برقهاي منطقه را قطع كردند ، قبلش به من گفتند بعضي از اينهايي كه با اينها ارتباط دارند ، امشب برق منطقه را قطع مي كنند و به شما حمله ميكنند براي كشتار من ، همان لحظه كه برق را قطع كردند آمدم كفن پوشيدم و شمشيري كه از آباء و اجدادم به من رسيده به دست گرفتم كه مردانه مثل امام حسين جدم كشته بشوم . اينها همه جور مرا اذيت كردند از طريق داخل كه بايكوت كامل است از طريق خارج ماهواره ها راجمع كردند كه صداي ما از خارج به داخل نرسد ولي من اينها را نمي خواهم، مي خواهم تاريخ نوشته بشود ، مجامع بين المللي در مسائل باشند ، سازمان ملل دخالت كند ، من در نامه اي كه به دبير كل نوشتم قيد كردم كه اگر يك جايي زلزله بيايد شما اقدام مي كنيد و خود را مسئول ميدانيد ولي جايي كه عذاب استبداد هست نمي خواهيد دخالت كنيد ؟ نمي خواهيد مسائل را زير نظر بگيريد ؟
گزارشگر : بسيار ممنونم آقاي آيت الله سيد حسين بروجردي از توضيحاتي كه داديد وليكن دو مطلب در ذهن من هست كه فرموديد : پدر گراميتان با مرگ مشكوكي جهان را وداع گفته و مطلب و سؤال دوم اين است كه شما براي پيروانتان مگر چه مي گوييد كه به اين شدت مورد خشم حكومت قرار گرفته ايد ؟
آيت الله كاظميني بروجردي : پدر ما كه عرض كردم به مرگ مشكوك رفتند ، ما نگفتيم كه وزارت اطلاعات ايشان را كشت يا دادگاه ويژه روحانيت ايشان را كشت ولي بعد از به خاكسپاري ايشان عداوت و دشمني وزارت اطلاعات و دادگاه ويژه روحانيت علني شد و اين به قول علماء نشان خودش را پيدا مي كند ، زبان اشاره است . تخريب مقبره ي ايشان كه بسيار هم محقر بود ، همان محقر را هم خراب كردند و اين كه مسجد را مصادره كردند ، مسجد دو دهه در دست من بود من نائب پدرم بودم در آنجا تمام اهالي منطقه ارادت به من دارند و اينكه زائرينش را به زندان مي برند ، شكنجه ميدهند ، كه آنجا نرويد يك فاتحه اي بخوانيد !
مسئله ي ما همين است كه ما تا دوماه قبل اصلاً كلمه اي از سياست نمي گفتيم اينها خودشان مرا وادار كردند، ما فقط دين واقعي را نشان ميداديم، اينها مي ترسيدند از اينكه مردم چشمشان به دين حقيقي گشوده بشود ولي از 52 روز قبل، ديگر كارم را شروع كردم و اول به مسئولين نامه نوشتم ولي الان تقريباً ده روز است كه ديگر حرفهايم را من از طريق خارج ميزنم تا در تاريخ ثبت بشود و هيچ چشم داشت سياسي هم نداريم، يعني ما با دنيا قهر كرديم، دنيا طلب نيستيم، هيچ وقت نمي خواهيم كه اينها بروند ما بياييم حتي نمي خواهيم اينها بروند كسي ديگر بيايد، فقط مي خواهم كه همه چيز مشخص باشد ، جامعه ي جهاني دخالت كند در امر حقوق بشر؛ ، مسئله ي خدا پرستي مهمترين مقوله ي حقوق بشر است چرا كه انسان فطرتاً خدايي آفريده شده ، هر جوري خدا مي خواهد بشر را هدايت مي كند ، بشر به هر زباني حق دارد با خدا حرف بزند در داستان موسي بن عمران داريم كه چوپان داشت با خدا به اهانت صحبت مي كرد كه حتماً ميدانيد در كتابهاي فارسي هم هست ( تو كجايي تا شوم من چاكرت ***** چاروقت دوزم كنم شانه سرت ) كه موسي بن عمران عصباني شد گفت مگر خدا بچه بازي است ، چرا با اين زبان حرف مي زني ، او قهر كرد خدا وحي كرد ، توبيخ كرد پيامبر اولي العزمش را كه تو چكاره اي دخالت مي كني در كار بين من و بندگان من، هر جوري مي خواهد خدا را عبادت كند ، با من حرف بزند ، حرف ما اين است مي گوئيم كه دين را دولتي مي كنيد ، مردم بيزار ميشونداز خدا ، امروز خدا در ايران مظلوم شده است، ما مي خواهيم كه به داد خدا برسيم مي خواهيم كه خدا پرستي را نجات بدهيم .
گزارشگر : مدتي پيش در خبرها داشتيم ماجرايي كه در قم اتفاق افتاد و حكومت تعدادي از خانقاهها يا حسينيه ها را تعطيل كرد ، ضرب و شتم كرد و مطالب گوناگوني را ايجاد كرد آيا آنها هم يك همچون چيزي يا يك همچون نظري مثل شما داشتند يا اساساً آنها مورد ديگري بود و شما در مسير ديگري هستيد ؟
آيت الله كاظميني بروجردي : نه ، آنها صوفي اند . صوفيها براي خودشان سالها يك حركتي دارند خاص خودشان است . حركت ما كاملاً مثل حركت خودِ اينهاست ، ما از قرآن ميگوييم از روايت مي گوييم از حديث مي گوييم از ائمه مان مي گوييم منتهاي مراتب تفاوت اين است كه اينها آن تفسير دولتي را مي خواهند اِعمال كنند ، ما مي گوييم تفسير آزاد از دين ؛ همانطوري كه قبل از27 سال قبل آزاد بوده ، مراجع در اين مملكت بودند ، دين رونق داشته، همه حتي شاهان ايران مؤمن بودند؛ بعضي ها شان مشرّف به خدمت مراجع وقتشان مي شدند؛ همه شان اهل تعبد بودند؛ بعضي ها شان پياده از اصفهان كه پايتختشان بود به خدمت امام رضا مي رفتند؛ در عين حال جهانگشا بودند ، حاكم بودند ، شاه .
گزارشگر : اجازه فرماييد شما در بين صحبتهايتان اشاره كرديد به صحبتي كه پاپ اخيراً كرده است و مورد خشم حد اقل عده اي از مسلمين قرار گرفته ، بفرماييد كه نظر شما در اين رابطه چيست؟ چگونه تفسير مي كنيد دو طرف قضيه را ، هم آقاي پاپ چه گفته است وهم اين كساني كه دارند با اين شدت با ايشان مقابله ميكنند ، نظرتان در اين رابطه چيست ؟
آيت الله كاظميني بروجردي : من عرض كردم بينش ايشان احتمالاً از مجريان باشد، از شريعتمداران باشد، از دينداران باشد و الا ما دلايل بسياري داريم كه نشان ميدهد پيغمبر ما اهل گذشت و صفا بوده ، پيغمبر وقتي وارد مكه شد در فتح مكه با اينكه قريش تمام عزيزان ايشان را كشته بودند وقتي وارد شد فريادش « اليوم يوم المصلحه » ، « اليوم يوم المرحمه » بود؛ گفتند ما همه را بخشيديم و همه ي كفار در خانه ي ابو سفيان كه دشمن اسلام بود جمع بشوند ، آنجا سفارت ابو سفيان باشد، آنجا مأمن باشد، آنجا محل امنيت باشد ، همه را گذشتند ، عفو كردند . امير المؤمنين داراي صفاتي است كه تماماً در بخشش و عنايت است . من مي گويم وقتي اينها در جامعه مطرح نمي شود و قساوت بيايد ، خشونت بياييد ، اينها باعث ميشود كه همه قضاوتشان نسبت به اسلام بد بشود ، بر مي گردد. مثلاً من گفتم اگر وزارت اطلاعات اينجا بد مي كند مردم به پيغمبر بد مي گويند ولي وقتي وزارت اطلاعات تركيه بد كند مردم به آتاتورك بد مي گويند به نظام لائيك بد مي گويند . اين را ما مي گوييم كه اگر جدا باشد ( دين از سياست ) ديگر كسي نفرت از دين پيدا نمي كند .
گزارشگر : من اعتقاد دارم كه هر اتفاقي كه مي افتد به هر صورت دو سو دارد . حالا نظرشما را دراين رابطه جويا مي شوم ، كه اين صحبتي كه پاپ كرده بود به يك سو انسان مي تواند همين برخوردي را كه امروز يا اين روزها مي بينيم جريان دارد و در مواردي تظاهرات خشونت آميز ، آتش زدن كليساها ويا آن خانمي كه در آفريقا كشه شد يا اينكه برعكس اين مطلب بشود و علماي اسلام و روشنفكران ، البته روشنفكران اسلام از اين فرصت استفاده كنند تا در يك گفتگوي جهاني در سطح گسترده اي بتوانند بحث و گفتگو كنند و به اين گونه مسئله بپردازند و نظر جهانيان را به قضاوت بخواهند كه آيا نظرات آقاي پاپ صحيح بوده است و يا اينكه نظرات علماي روشنفكر اسلامي ، نظر شما چيست ؟ آيا از اين فرصت مي شود استفاده ي مثبتي كرد و آن كساني كه مثل شما مي انديشند ويا اينكه روشنفكران اسلامي بيايند و از اين موقعيت استفاده ي بهينه اي كنند؟
آيت الله كاظميني بروجردي : يقيناً با بحث و صحبت خيلي خوب مي شود آئينه ي عصر را از هر غباري پاك كرد . ما عرض كرديم به حدي اسناد و مدارك داريم كه نشان بدهيم اسلام واقعي دين خشونت و ترور و استبداد نيست كه در هر جا بحثي صورت بگيرد ما بسيار براهين داريم ، حتماً بايد همين طور باشد ، بحث و گفتگو باشد ، مناظرات جهاني باشد ، اينطور باعث مي شود كه نظرات مردم نسبت به اسلامي كه بوسيله ي طالبان در اين چند دهه ي اخير بد شده ، آلوده شده تغيير پيدا كند ، عوض بشود .
گزارشگر : من به عنوان آخرين سؤال اجازه بفرماييد كه اين سؤال را هم كرده باشم ، معروف است كساني كه در بازداشت جمهوري اسلامي قرار مي گيرند مورد آزار و شكنجه قرار مي گيرند شما بعنوان كسي كه به هر صورت در اين بازداشتها بسر برديد آيا مورد آزار و شكنجه هم قرار گرفته ايد و يا اينكه ؟
آيت الله كاظميني بروجردي : بله؛ من هم روحي شكنجه شدم و هم جسمي . من در دفعه ي دوم زندان سكته كردم و در دفعه ي اول هم عوارض مغزي پيدا كردم كه هنوز هم گرفتارش هستم
گزاشگر : آقاي آيت الله سيد حسين بروجردي بسيار سپاسگزارم از گفتگويي كه با هم داشتيم ، اجازه فرماييد تا وقتي ديگر شما را به خدا بسپارم .

كيواندخت قهاري / 1385 خورشيدي

۱۳۸۶/۱۱/۲۶

صلح از ديدگاه آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي

1. براي دفع آفات اجتماعي و برقراري صلح جمعي، بايد انتقادپذير و انعطاف‌پذير و صبور بود.
2. ساكنان ديار صلح و مساوات، كساني هستند كه در جويبار نوع‌دوستي و مهروزي، تن را از هر خودخواهي و خودبيني و خودمحوري شسته‌اند.
3. صلح و مسالمت، سرمايه‌گزاريهاي بلندمدتي است كه نسلهاي جاري و آينده از منافع عمومي آن بهره مي‌برند.
4. بدون احترام متقابل، صلح و دوستي برقرار نخواهد شد.
5. يكي از ابعاد صلح، اصلاحات است.‌ پرچم صلح بر بام سرزميني به اهتزار خواهد بود كه توده‌هاي مردم آن، اصلاحات را در زندگي فردي و اجتماعي دنبال كنند.
6. يكي از ملزومات صلح در جهان،‌ عدالت حكومتهاست. ‌عدالت قدرتها از طراوت باران بهاري لازمتر است. بهترين چيزي كه بقاء دولتها را تضمين مي‏كند عدل و مساوات است.
7. صلح و آرامش و كامروائي براي مردمي كه حكام آنها آلوده به تبعيض و زورگوئي و خيانت باشند،‌ غير ممكن است.
8. بخشش و گذشت، مؤثرترين راه صلح‌آفريني است.
9. صلح و مسالمت، ضامن بقاء نسل آدم و حوّاست.
10. مؤمن واقعي كسي است كه بين ديگران،‌ صلح و آشتي برقرار كند.
11. پيامبران،‌ مصلحين عصر خويش بوده‌اند و مهمترين آرزويشان، صلح ِ بين انسانها بوده است.
12. جامعه‌اي كه الگوهاي دروني آن، صالحين باشند،‌ لياقت الگودهي به جوامع حال و آينده را دارد.
13. كسي كه خشم و نفرت و كينه را جايگزين صلح و آرامش مي‌كند، جسم و روح خود را از درون و آبرو و اعتبار خود را از برون، تخريب مي‌كند.
14. فلسفه‌ي تبليغ پيامبران، صلح و برابري است و بهترين دليل اثبات صلح‌جوئي در سنت پيامبران، آن است كه هيچ پيامبري ، ‌با پيامبر ديگري اختلاف نداشت و پيامبران قبلي را تاييد مي‌نمود و به ماموريت پيامبران بعدي مژده مي‌داد ؛ پس چه بجاست كه پيروان پيامبران كه بخش عمده‌اي از جمعيت پراكنده‌ي جهان را تشكيل مي‌دهند، از پيشوايان خود بياموزند و صلح و مسالمت را جايگزين تعصب و نفرت كنند.
15. پيام هميشگي‌ اينجانب ، صلح و نوع‌دوستي و گذشت است فلذا بسياري از خانواده‌هائي كه در آستانه‌ي فروپاشي بودند،‌ پس از ديدار و شركت در جلسات مذهبي بنده ، به صلح و آشتي و مسالمت و شرايط بهتري در زندگي مي‌رسيدند.
16. معتقدم براي برقراري صلح و ثبات بين‌المللي بايد تعصبات مختلف را كنار گذاشت و همواره به دور از تعصبات قومي و مذهبي بود ؛ و مي‌گويم : خداوند براي هر قوم و ملتي راه و روشي در هدايت مقرر كرده و نبايد كسي عقيده و دين خود را به ديگران تحميل كند.
17. برخلاف روحانيون حكومتي، اهل صلح و مسالمت هستم و هرگز خشونت‌طلب نبوده ام و بر عليه بدخواهان خود شايعه‌سازي و دروغپراكني نمي‌كردم بلكه با منطق و استدلال پيش مي‌رفتم و حتي بارها درخواست مناظره‌ي تلويزيوني با رهبران اسلام سياسي داشتم.
18. بر خلاف دستگاه حاكمه ي ايران كه به دلايل مبهمي، يهودي ستيزي مي‌كند، اينجانب براي يهوديان احترام زيادي قائلم و دين آنها را بعنوان يكي از اديان الهي برسميت ميشناسم .
19. بي‌عدالتي و تبعض و طبقه‌بندي اقشار جامعه به درجات مختلف را عامل مهمي براي جنگ و دعوا و درگيري مي‌دانم چرا كه صلح و آرامش را از بين مي‌برد.
20. اينجانب همه‌ي اقشار مختلف جامعه را به عدالت و مساوات و دوري از تعصب و تبعيض و خشونت، دعوت مي‌كنم و حتي بارها به مسئولين بلندپايه‌ي حكومت نامه نوشتم و با استناد به شواهد قطعي نسبت به شيوع ظلم و بي عدالتي در جامعه ي ايراني هشدار داده بودم.‌ به عنوان نمونه در نامه هايم نوشتم :
همانطوري كه مستحضر مي‏باشيد دوام هر حكومتي به عدل است كه : « الملك يبقي مع الكفر و لا يبقي مع الظّلم » حكومتِ جداي از دين مي تواند تداوم پيدا کند ولي حكومت بدون عدل و توأم با ظلم و استبداد ، سرنگون مي‌شود و دليل عمده فروپاشي ابرقدرت شرق كه به تنهائي عامل ترس و وحشت براي ناتو بود، ستمكاري مسئولين أمورش بود. تاريخ هميشه از استبداد بني‏اميّه و بني‏عبّاس كه مدعي حكومت ديني بودند، گزارشات جاودانه دارد. متاسفانه ستمكاري بعضي از مسئولين نظام و عوامل خودسر، كه در ديد عوام به عنوان نمادهاي دين و مذهب شناخته مي‌شوند، باعث تخريب دين و وجدان و معنويت در جامعه شده كه اين، زنگ خطر را به گوش انسانهاي بيدار مي‌رساند و...، همچنين در اين نامه‌ها،‌ جرم خود را استقلال فكري و اعتقاد به جدائي دين از سياست اعلام نموده‌ام اما مامورين وزارت اطلاعات و دادگاه ويژه روحانيت ، با اتهامات ساختگي و دروغ، آنرا جابجا كرده‌اند.
21. احترام به پيروان اديان و عقايد ديگر را براي رسيدن به صلح جهاني لازم مي‌دانم، و براي همگاني كردن اين طرز فكر، اقدامات خاصي انجام مي‌دادم از جمله پيام تبريك اينجانب در آستانه تحويل سال 2001 ميلادي پيامي بود به تمامي مسيحيان جهان تحت عنوان 2001 سلام بر مسيح .
22. بهترين روش در هر حركتي را، تبليغ و روشنگري و كار فرهنگي مي‌دانم و همگان را از خشونت و درگيري بر حذر مي نمايم و به همين خاطر همواره روشهاي صلح‌آميز را به كار مي‌گرفتم. مثلا ً براي آنكه به جهانيان بگويم كه مردم ايران گرفتارند، اجتماعات بزرگ نيايش براي گرفتاران و بيچارگان برگزار مي‌نمودم؛ يا براي آنكه بگويم مردم از دين سياسي خسته شده‌اند و دين سنتي را مي‌خواهند، مراسم بزرگ مذهبي غير سياسي برگزار مي‌نمودم. دو هفته مانده به عيد فطر (كه از اعياد مهم اسلامي است و اجتماعات عبادي بزرگي برپا مي‌شود)، در مصاحبه با راديو صداي ايران اعلان نمودم كه قصد دارم نماز عيد فطر را در خيابان آزادي تهران برگزار كنم و علاقمندان دين سنتي و مخالفين دين سياسي را به اين گردهمائي عظيم مذهبي دعوت نمودم. پيش‌بيني مي‌شد كه اين اجتماع بي‌نظير، با حضور ميليونها نفر با پيام : نفي مسالت‌آميز حكومت ديني برگزار شود كه يقينا علت اصلي عجله در تهاجم وحشيانه به اينجانب ، جلوگيري از برگزاري چنين مراسمي بود.