دوم ارديبهشت 1387
چالنگی ( مجری برنامه تفسیر خبر ) ( خطاب به بینندگان ) :
یک روحانی سرشناس در ایران در زندان بسر میبرد« آیت الله کاظمینی بروجردی » بیش از یک سال است که از زندانی شدن، بازداشت ایشان گذشته و ...؛ چرا؟!
بخشی از صحبتهای ایشان را حرفهای ایشان را خواسته های ایشان توصیه ها یا نصایح و آنچه را که گفتند و باعث بازداشتشان شد ، با هم میشنویم و بعد گفتگوئی خواهیم داشت ؛ « آیت الله کاظمینی بروجردی »
( پخش کلیپ صوتی آیت الله کاظمینی بروجردی ) :
"... چرا زورتان را روی رعیت خالی میکنید؟ چرا چنگ و دندان نشان ملت میدهید؟ این ملت به شما آقائی داد، این ملت به شما عزت داد، شما در کجاها بودید؟ مردم شما را آوردند در این جایگاه. این است جبران تلاش مردم؟ این ملت را سرگردان کرده اید؛ فقیر کرده اید؛ بیچاره کرده اید؛ این مردمی که روی ذخایر انبوه نفت و گاز و طلا و اورانیوم زندگی میکنند ، چرا ندارند؟ برای اینکه مدیریتتان را آورده اید برای سرکوب مثل من! این من و این شما؛ بکشید! اما تاریخ در زمینه شما قضاوت سنگینی خواهد کرد. شما اینجا به جرایدتان میگوئید چیزی ننویسند؟! به عواملتان میگوئید اعلام کنند من اعلام کرده ام امام زمانم؟! تاریخ را چه میکنید؟ واقعیتها را چه میکنید؟ دنیا الآن فهمیده مشکل من و شما دین است؛ من میگویم دین سنتی، شما میگوئید دین سیاسی؟! ملت دین سیاسی نمیخواهد. "
چالنگی ( خطاب به بینندگان ) : اظهارات آیت الله کاظمینی بروجردی بود خطاب به مسئولان و رهبران جمهوری اسلامی ایران.
اما آقای فرهاد حسنی از هواداران، پیروان ایشان روی خط ارتباط تلفنی با ما هستند در تهران. ( خطاب به فرهاد حسنی ) : با سلام به شما آقای فرهاد حسنی.
فرهاد حسنی ( هوادار آیت الله کاظمینی بروجردی ارتباط تلفنی از تهران ) : عرض سلام و ادب دارم خدمت شما آقای چالنگی و سرکار خانم الهه هیکس و همچنین جناب آقای مهندس حسن شریعتمداری و کلیه بینندگانتان در سراسر جهان.
چالنگی ( خطاب به فرهاد حسنی ) : آقای حسنی به ما بگوئید ، چون خبرهای مختلفی دربارۀ وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی منتشر شده از جمله خبرهائی در مورد شکنجه ایشان ، آیا برای شما امکان داشته مطلع بشوید از آخرین وضعیت ایشان در زندان؟
فرهاد حسنی : عرض شود خدمتتان ، ایشان که از نیمۀ مهر ماه سال 85 زندانی و بازداشت شدند ، تحت عناوین مختلف به شکلهای مختلف تحت آزار و شکنجه بودند تو آن زمانهائی که تو بند انفرادی بودند ، بند 209 اوین ، هیچ کس اطلاعی از ایشان نداشت در حالتهائی که به بندهای عمومی انتقال داده میشد یا اینکه همبندیهایشان خارج میشدند از زندان یا ( از ) مسئولین زندان یک سری اطلاعات ، درز پیدا میکرد ...
ولی متأسفانه از آذر ماه سال گذشته بخاطر انتشار نوار و اشعار ایشان تو اینترنت و رسانه های خارج از کشور، برای چندمین بار مکرراً به بند 209 زندان اوین منتقل شدند و مورد انواع آزار و اهانتها قرار گرفتند ایشان ؛ و در شرایط بسیار بدی در سلولی سرد نگهداری میشدند در اوج سرمای زمستان تهران که بیماریهای ایشان را تشدید کرد. ایشان را با چشم بسته مورد شکنجه قرار میدادند تا حدی که بارها به اغماء رفتند.
در نهایت از شدت جراحات و صدمات و ضرباتی که به ایشان وارد شد ، مدتی در یکی از بیمارستانهای شمال تهران ، ایشان را بستری کردند که بشدت محافظت میشدند توسط چند نفر مسلح و شدیداً تحت الحفظ بودند. طی این مدت مذکور هیچ کس از سرنوشت ایشان اطلاع دقیقی نداشت و هیچ گونه ارتباط تلفنی یا ملاقات هم نداشتند با ایشان این وضعیت تا اواخر بهمن 86 ادامه داشت یعنی اواخر بهمن سال گذشته تا اینکه ایشان را به بند 500 ویژۀ روحانیت تو اوین منتقل کردند. از نظر بدنی و جسمی هم در حال حاضر از بیماریهای کلیوی، قلبی، بینائی، قند و پارکینسون رنج میبرند بشدت، درگیر این نارسائیها هستند. از نظر درمانی فقط داروهای مسکن و آرامبخش به ایشان داده میشود که بیشترشان اعتیادآور است و از کلیۀ امکانات درمانی هم محروم هستند ایشان.
چالنگی : بله ؛ آقای حسنی خواست ایشان را کم و بیش تماشاگران ما دریافتند از طریق صحبتهایشان، آیا در بیان چنین خواستی ایشان تنها هستند؟ یا بر اساس اطلاعاتی که شما دارید ، چنین خواستی بین برخی از روحانیون غیر دولتی در ایران هم وجود دارد؟
فرهاد حسنی : عرض شود خدمتتان که در حال حاضر و بعد از اینکه با ایشان برخورد شد ، روحانیون عمدتاً حمایتی نکردند از ایشان. کسانی هستند که قصد حمایت دارند ، جرأت چنین کاری را ندارند یعنی یارای مقابله اقدامات رژیم را ندارند یعنی کافیست که حمایتی بکنند یا اظهاری در راستای اظهارات ایشان داشته باشند که شما هر بلائی که فکر کنید سر آن شخص می آورند.
جرأت اظهار حمایت ندارند تا چه برسد به اون که بیاد حمایت بکند. ولی قبل از ایشان آیت الله خوئی و شهید مظلوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری نظراتی که ایشان مطرح میکنند آنها هم
به این اعتقاد بودند و بر این باور بودند که اسلام سیاسی و دین سیاسی را قبول نداشتند ولی بعد از آیت الله سید کاظم شریعتمداری ، ایشان اولین شخصی هستند که با این جرأت و با این شهامت با دین سیاسی مقابله کردند و اعلام مخالفت کردند.
چالنگی : سپاسگذار هستیم.
فرهاد حسنی :متشکرم، سپسگذارم، خداحافظ .
چالنگی ( خطاب به بینندگان ): آقای فرهاد حسنی از هواداران آیت الله کاظمینی بروجردی روحانی بازداشت شده در ایران.
چالنگی ( خطاب به حسن شریعتمداری ) : آقای شریعتمداری نخستین رفتاری که بسیاری را تکان داد ، با روحانیت ، یک حکومت بر آمده از انقلاب و حکومتی که عنوان جمهوری اسلامی را هم بر خودش داشت یک حکومت مذهبی ، دینی ، با آیت الله شریعتمداری بود " پدر شما ".
اکنون این رفتار را میبینیم ادامه دارد با برخی از روحانیون در ایران حتی به شکلی با آیت الله منتظری هم. این رفتار را شما چطور تفسیر میکنید و تحلیل میکنید؟ چرا چنین رفتاری را با روحانیت انجام میدهند؟ یک حکومتی که به هر حال عنوان جمهوری اسلامی بر خودش دارد؟!
مهندس حسن شریعتمداری ( فرزند آیت الله سید کاظم شریعتمداری ارتباط ماهواره ای در هامبورگ ) : جناب چالنگی مهمترین دلیل چنین رفتاری سستی حرفهائیست که کسانی که از طریق انقلاب به قدرت رسیده اند ، میخواهند به خورد مردم بدهند ؛ اینها از آزادی اندیشه و بیان و بخصوص آزادی اندیشه دینی میترسند ؛ اینها حتی وحشت دارند که دینی را که سالهای سال قبل از انقلاب مردم ایران داشتند ، کسی خواستار آن باشد.
مگر آیت الله کاظمینی بروجردی چه گفته؟! ایشان گفته که " بگذارید ما دین آباء و اجدادی خودمان را داشته باشیم. دست از سر دین ما بردارید و سیاست را وارد دین ما نکنید." این مگر چه حرف سنگینی است که یک سید مظلومی را بگیرند ، شکنجه بدهند، به این وضع با این توهینهای متمادی و با محرومیت در زندان نگهدارند و هیچ کدام از روحانیت فعلی از مراجع تقلید جرأت نکنند یا نتوانند یا نخواهند که یکدفعه به ملاقات ایشان بروند یا کسی را به ملاقات خانواده اش بفرستند یا احوال پرسی کنند یا ببینند خانوادۀ ایشان در چه وضعی است؟ آخه این همبستگی روحانیت کجا رفته؟ رفتاری که با پدر من شد ابتدای انقلاب بود و بسیاری از روحانیون در حیطۀ قدرت خمینی ترس داشتند و عذرشان این بود که ما نتوانستیم ؛ حالا چه میگویند؟ حالا آقای احمد قابل حجة الاسلام احمد قابل در زندانند.
ایشان هم بجرم دگر اندیشی در زندانند اینها هیچکدام جرم سیاسی ندارند. اصولاً احمد قابل هم میگوید که باید نهاد دین از نهاد سیاست جدا باشد وقتی کسی داعیه ي سیاسی ندارد یعنی معنی اش این است که نمیخواهد صندلی کسی را از زیر پای حاکمان قدرت بکشد ؛ رقابتی در بین نیست. اینها فقط از این میترسند که این گفتمان معقول و مضبوط و باب طبع ایرانی که مردم را به حال خودشان بگذارید ، بگذارید که آنگونه که میخواهند خدای خودشان را بپرستند ، به ذائقه ي مردم خوش بیاید و اینها نتوانند این حرفها را به خورد مردم بدهند وگرنه هیچ دلیل دیگری وجود ندارد.
چالنگی ( خطاب به حسن شریعتمداری ) : چرا و بر چه اساسی وظیفه روحانیون
شما میدانید آقای مهندس شریعتمداری که باید در مورد آیت الله کاظمینی بروجردی یا آقای قابل حساسیت نشان بدهند؟ بر چه اساسی یک همچین وظیفه ای را باید برای خودشان قائل باشند؟ بر اساس اعتقادات مذهبی ، باورهای مذهبی ، وظائف مذهبی که دارند یا اجتماعی یا ...؟
مهندس حسن شریعتمداری : بدلایل مختلف جناب چالنگی اولاً یک همبستگی صنفی در بین همۀ اصناف وجود دارد و وقتی کسی همصنف خودش را ببیند که رفتار خارج از عدالتی با آن شد ، قائدتاً باید به این فکر باشد که این رفتار فردا با من هم میشود یا همین امروز من در معرض تهدید نشستم و اگر همبستگی نداشته باشم این کار ادامه خواهد یافت ؛ کما اینکه 30 سال است دادگاه ویژۀ روحانیت ، روحانیت را تحت شدیدترین فشارها قرار داده.
از طرف دیگر وظیفۀ انسانی است ؛ همه ایرانی هستیم همه انسان هستیم روحانیت نه تنها در این مورد بلکه در مورد همه ي دیگران اقلیتهای قومی ، اقلیتهای مذهبی ، دگر اندیشان ، بانوان ، دانشجویان ، کارگران ، اتحادیه های کارگری وقتی با افرادی از آنها به ظلم رفتار میشود وظیفه انسانی روحانیت و وظیفۀ دینی اش است که در این مورد اقدام کند و نشان بدهد که فراتر از هر چیز این دین یک دینی است که بر عدالت مقاوم است و از مهمترین عدالتها عدالت بین انسانها و عدالت در برخورد یکسان با همۀ انسانهاست و این چیزی است که در مملکت ما حتی در چارچوب قوانین اسلامی همانطور که خانم الهه هیکس بدرستی گفتند در چارچوب قوانین موجود هم رعایت نمیشود. ثانیاً اینها کسانی هستند که روایتهای دیگری از دین را گفته اند که بسیاری از روحانیون هم به همین معتقدند حرف دل اونها را گفتند اگر نمی توانند یا جرأت ندارند خودشان به صدای بلند بگویند این که بفرستند و از خانواده ي ایشان احوال پرسی کنند ، این را که میتوانند.
چالنگی ( خطاب به الهه هیکس ) : خانم هیکس اساساً تشکیل دادگاههای ویژه مثل همین دادگاه ویژۀ روحانیت این از نظر قوانین بین المللی این درست است میشود در یک کشور عضو سازمان ملل دادگاههای ویژه درست کرد مثل زمان آلمان نازیها ( نازیها در آلمان ) دادگاه ویژۀ دانشجویان ، معلمین ، دادگاه روحانیت این کار را میپذیرد سازمان ملل؟!
الهه هیکس ( مدیر سازمان گروه برنامه ریزی و حقوق بشر در عرصه بین الملل – نیویورک ) : و یا برگردیم به عقب تر آقای چالنگی زمان تفتیش عقاید ؛ همانطور که شما اشاره کردید این اصلاً خود دادگاه ویژه ي روحانیت و جدا کردن روحانیت از سایر طبقه ي مردم واقعاً نقض اصل قانون اساسی هستش که همه برابر هستند در مقابل قانون و غیر قانونی هستش. هم طبق قوانین ایران و قانون اساسی و هم طبق قوانین و مقررات بین المللی که من بارها و بارها گفته ام و شما هم بدرستی معتقد هستید که ایران موظف هست که این قوانین را رعایت بکند بخاطر اینکه امضاء کرده و متعهد شده و اینکه روحانیت را در مقابل دادگاه ویژه ای محاکمه میکنند و یا حتی بند جدائی برای آنها در زندان در نظر گرفتند واقعاً غیر قانونی هست و نقض حقوق روحانیون هست بطور کلی کسانی که به هر حال مبلغ هستند و این دادگاه ویژۀ روحانیت فقط مخصوص روحانیون شیعه هستش و بقیۀ سنی ها و سایر مذاهب در ایران در دادگاههای عادی محاکمه میشوند و فقط این مخصوص خود روحانیون شیعه در داخل کشور هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر