۱۳۸۶/۰۲/۱۶

در بمباران تبلیغاتی رژیم کفر و جور و استبداد ایران در راستای تخریب چهره روحانیِ مردمیِ ایران ، آیت الله سیّد حسین کاظمینی بروجردی ، بر آن شدیم تا ضمن پرده گشایی از چهره واقعی این روحانی ظلم ستیز ، بدنیا نشان دهیم که در برابر تلاش رژیم غیر مردمی ایران در ترور شخصیّتیِ مخالفین و حذف آزادیخواهان واقعی ایران ، لحظه ای از مواضع حقّه خود عقب نشینی نکرده و تا لحظه تابش اولین شعاع آفتاب فتح و پیروزی بر بام ایران زمين ، جانانه و مردانه ایستادگی خواهیم کرد و در این راه از کمک و همیاری تمامی آزاداندیشان و آزادی طلبان سراسر دنیا ، صمیمانه استقبال می نمائیم .

فهرست موضوعی ديدگاه‌های روحاني منتقد ، اديب سازش‌ناپذير و نظريه‌پرداز مستقل
آيت الله سید حسین کاظمینی بروجردی
نقطه نظرات سياسی، اجتماعی، علمی و مذهبی روحانیِ ظلم ستيز ايران که تاوان ايستادگی در برابر استبداد را با تمام وجودش پرداخت کرده و اکنون، منتظر پاسخ جهانيان است.
1- دين و مذهب 2- انسان 3- آزادي 4- زن 5- عدالت 6- حكومت 7- اسلام 8- شكنجه 9- ثروت 10- علم 11- عقل 12- قدرت 13- خدا 14- جنگ 15- امنيت 16- حقوق بشر 17- تبليغات 18- خبر رساني

هويّت شناسی بروجردی :
دنيا را به ديده مسافر می‌بيند و بشرّيت را اجزاء يک خانواده بزرگ جهانی می‌خواند، او به فکر تصاحب حکومت نبوده و خود را کانديدای هيچگونه مقام و موقعيّتی نکرده. او تمايلات بلند پروازانه را در خود سرکوب نموده و اشتهائی به خواسته‌های مادّی و خاکی ندارد. فرصتهای بسياری را در گذشته عمر ، در دنياداری و مُکنت‌طلبی، از دست داده و اکنون، وارث غمهای اجداد خويش و پيروان ايشان است. آرزوی دائمی آن پيشوای آزادی‌خواه، بسط عدالت اجتماعی و گسترش تفاهم جهانی و تعميم همکاري‌های بين‌المللی و تعميق خداخواهی و تکريم به حقوق بشرست.

ديدگاه‌های آيت الله سيّد حسين کاظمينی بروجردی :

۱ ـ دين و مذهب:
دين راهيست برای پرورش اخلاق و آداب و افکار در حوزه ماوراء. دينی که از ناحيه ربوبی آمده برای امداد و ارشاد انسان است .خداوندگار ما، پيروی از اديان حقّه را شرط بازپروری وجدان دانسته و ضمانت خلقت بشر می‌خواند. مذهب برای رشد و تعالی بنی‌آدم است. لامذهبی موجب انجماد عقل می‌گردد. با مذاهب سماوی می‌توان به تکامل روح و جسم، ياری کرد. آئين متّصل به انبياء عظام، رهگشای زندگی مادّی بشريّت می‌گردد.
۲ ـ انسان :
آدمی، گل سرسبد خلقت است. بشر، حاکم بر همه هستی می‌باشد. آدميّت را با تعقيب منويّاتِ کتب آسمانی، از هرج و مرج زمانه مصون سازيم. نشانه برتری انسانها در تکلّمشان نبوده که مرغ مقلّد نيز سخن می‌گويد. امتياز منتخب کردگار بزرگ در جستجوی حيات ابديّت است که با دو بال عقل و علم می‌توان به فرازهای پنهانی اين عالَم خاکی پی بُرد و با مبانی هستی ، پيوند جاودانه‌ای برقرار کرد. آری ، انسان جانشين پروردگار در زمين است.
۳ ـ آزادی :
آزادی، موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود. بله، آنگاه که آزادی فرد، آزاديهای عمومی را خدشه‌دار كرد بايد فرد مورد طغيان را با وسائل تربيتی و پرورشی آگاه ساخت. با آزادنگری پيشرفت به دنيای ما می‌آيد. آزادانديشی، سبب ويروس‌زدائی از خمير مايه زندگی می‌گردد. جائي که از حصار ديگر موجودات نيز رنج می‌بريم، چگونه به محدوديّت‌ها فکر می‌کنيم و برای آزادی خود ، زندان را می‌آفرينيم؟ آزادی در ژن آدمی است .
۴ ـ زن :
زن، مخلوق زيبای خداوند است. زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند. در تقسيم‌بنديهای حرفه‌ای و صنفی، بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش ننمود و از تجارت عفّت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات خدا داده‌اش را ناديده نگرفت. گرچه در همه اعصار از موقعيّت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران نامرد و نااهل، فرصت‌طلبی‌های بسياری از اين جنس مقدّس کرده اند.
۵ ـ عدالت :
عدالت، عاليترين مظهر مِهرورزی و کليد فداکاری است. عدل برای جامعه از باران حياتی‌تر است . عادل ، هرگز در فکر چپاولگری نمی‌باشد. با عدالت ، هيچ‌کس به فقر و درد و نکبت دچار نمی‌گردد. عدالت، نسخه‌ای است آسمانی که پروردگار بی‌همتا، برای راحتی آحاد بشر ارسال کرده. هيچ دينی نمی‌باشد مگر آنکه يکی از شاخه‌های خلل‌ناپذير فرهنگ آن، عدل بوده و اجتماع بدون عدالت، جنگل خطرناکی بوده که قانون تنازع بقاء را می‌نماياند. با عدل، زندگی شيرين است و با ظلم، بهترين شرايط حيات نيز محکوم به تلخی و تباهی می‌باشد.
۶ ـ حکومت :
آدمی برای بقاء و دوام عمر خويش، نياز به تشکيلات اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکيل حکومت می‌باشد و حاکم بايد منتخب تک تک مردم باشد. حکومتی که با استبداد در آميخته، از عقلا نيّت ساقط است. بهترين نوع نظام سياسی، سيستمی است که با آراء اکثريّت قاطع مردم روی کار بيايد. کارگزاران حکومتی، قبل و بعد از تصدّی مشاغل کليدیِ خود، بايد تست مالی، اخلاقی و اعتباری شوند تا جائی برای سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند. حاکم نبايد خود را سخن‌گوی عامّه مردم بداند و تدابير شخصی را به نام جمهوريّت اعلام نمايد. بهترين حاکم کسی است که خود را خادم، دعاگو و وامدار ملّت بداند.
۷ ـ اسلام :
اسلام، حرکتی اصلاح‌گرايانه است که برای تنش‌زدائی از جامعه آمده و جهت جرّاحی اجتماع از معضلات مختلف درونی، نسخه‌های هدايتی آورده. بانی اين شريعت، نظری جز فقرزدائی و ايجاد فضای مسالمت و مساوات نداشته و سنّت دفاع از محرومين را بر بستر زمان نقش داده و گر چه در طول هزار و چهارصد سال گذشته، به نام خلافت و ولايت او، حکومتهای استبدادی و استعماری، جنايات وسيعی را در کشورهای مختلف جاری کردند امّا فرمولهای قانونی او بيانگر رأفت و انسان‌دوستی شارع مقّدس می‌باشد. ما طرفدار اسلامی هستيم که در شعار"وَ مااَرْسَلْناکَ ِالّارَحْمَهً لِلْعالَمِينْ" خلاصه گرديده است.
۸ ـ شکنجه :
شکنجه برای هر کار و به هر دليل محکوم است. شکنجه‌گر، حيوانی در قيافه انسان می‌باشد. با شکنجه کردن ، آبروی بشريّت را می‌برند و اعتبارات خداداده انسان را ضايع می‌کنند. با ابزار روحی و جسمی شکنجه، حيوانات را هم آزار بدهند کاری غير وجدانی می‌باشد. هر نوع نتيجه‌ای که در کار شکنجه‌گران باشد مطرود خواهد بود. ورود شکنجه به مسائل قضائی، جزائی و اطلاعاتی کاری زشت و غير قابل اغماض می‌باشد. پرونده‌های بازمانده از اقدامات شکنجه‌گرانه، فاقد هرگونه اعتبار و مشروعيّت می‌باشد. هر نوع اقرار و اعترافی در پرانتز شکنجه‌گری، دور از وجاهت قانونی می‌باشد.
۹ ـ ثروت :
ثروتهای مشروع، موهبت خدائی بوده و سرمايه‌های طبيعی زمين، مشاع بين همه مردم خواهد بود. از مشترکات مسلّم خلقت، ذخائر زيرزمينی است که بايد به طور مساوات بين آحاد همان سرزمين تقسيم گردد. اموال عمومی، متعلّق به همگان بوده و هر گونه انحصارگيری در اجزاءآن ، خلاف وجدان بشری می‌باشد . آنچه که در هوا و زمين و قسمت تحتانی آن می‌باشد ، مال آفريدگار است که به خليفه‌اش انسان، می‌رسد و نبايد در بهره‌گيری از آنها، دچار تبعيض شويم و بندگان خدا را به فقرات يک و دو درجه بندی نمائيم. وجود اقشار محروم در جوامع صاحب ثروت طبيعی، نشانگر خيانت حاکمان آن مناطق است.
۱۰ ـ عِلم:
عِلم، امانت پروردگار می‌باشد که بايد در گسترش همه‌جانبه آن کوشيد. دانش وسيله‌ای برای کشف حقايق ماورائی بوده. عالِمِ واقعی کسی است که به گفته‌های خود پايبند می‌باشد. دانشمندان ، نگهبانان واقعی جامعه هستند که نبايد موقعيّت عرفانی و معنوی خويش را فراموش نمايند. انديشمند صادق، کسی است که عِلم را ابزاری برای بهره‌کشی همنوعان نمی‌کند و فرمولهای علمی خود را به تجارت نمی‌گذارد. پژوهشگری که به آرمان فطری جامعه، مؤمن و مقيّد است هرگز به تحقير ديگران نمی‌پردازد و دچار غرور و تکبّر نمی‌گردد.
۱۱ـ عقل:
عقل، وجه امتياز انسان بر حيوان است. با عقل به ارتقاء درجات دنيوی و اخروی می‌رسيم. عاقل، حاضر به خودفروشی نمی‌شود. عقلانيّت، ضامن خوشبختی جاودانه می‌باشد. انديشه صحيح، جامعه را از جنگ و جنايت دور می‌سازد. انديشمند قابل احترام، سعی در شکوفائی فضائل اخلاقی و مناقب بشری می‌نمايد. خِرَد فی‌نفسه ، خواهان تساوی حقوق و تکامل قلوب است. خردمندی می‌تواند مورد اعتماد قرار گيرد که آخرت را قبول دارد و دنيا را وسيله تن پروری خويش نمی‌کند. خِرَدورزی، حکم می‌کند تا آدمی رذائل حيوانی و ضايعات شهوانی را از خود دور کند.
۱۲ ـ قدرت :
قدرت، امانت ربوبی بوده و نبايد از آن سوء استفاده کرد. قدرتمندِ وجيه ، کسی است که از فرآورده آن برای نابودی مزاحمين و مهاجمين حيات بشری استفاده نمی‌کند. قادر، مخلوقی است که در وجوهی، از ديگران ممتاز بوده و برتری قابل محسوسی دارد و او بايد اقتدارش را بيمه کند و آن به تزکيه کردنش ميسّر بوده و مقتدر جاويد در تاريخ، آنست که ضعيفان را بنوازد و افتادگان را دستگيری کند و پشتوانه‌ای برای ناتوانان باشد و لذّت قوای آدمی در وفور مکارم و محاسن اوست و اگر غير آن باشد، چه تفاوتی بين قوی و درّنده است؟
۱۳ ـ خدا :
خداوند، آشنای ديرينه انسان است. خداوندگار ما، بنده‌نواز می‌باشد. بی‌خدائی، درد است. با خدا بودن، افتخار هميشگی نسل آدم و حوّا است. پروردگارتان را بشناسيد تا زندگی را بهتر تجربه کنيد. معرفت ربّ، اساس حرکت‌های علمی و عقلی است. از طريق اديان آسمانی، خداوندگار بزرگ شناخته می‌شود. آفريدگار بی‌همتا، ظلم نمی‌کند و فرمان به استبداد نمی‌دهد. حکومتهای دينی که حقوق بشر را رعايت نمی‌کنند، خدای را متّهم به خشونت‌طلبی می‌نمايند. حکومت دينی بايد از هر نوع نظام سياسی موجود در جهان سليم‌تر، رئوف‌تر، مهربانتر و بخشنده‌تر باشد.
۱۴ ـ جنگ :
دعوا بَد است. درگيری زشت می‌باشد. جنگهای عصر اتم، بسی دلخراش‌تر و هولناکتر از تهاجمات گذشته می‌باشد. خونريزی ابتدا ناموزون بوده ولی چنانچه بمانند جرّاحی پزشکی برای کالبد جامعه نيازمند بوده، بايد تمام اصول احتياطی و فروع امنيّتی را در نظر گرفت. برای جابجائی‌های بين‌المللی نبايد ملّتها را نابود کرد و حرمت رعيّت در انهدام دولتهای زورگو ، بايد تمام و کمال حفظ گردد. جنگی مقدّس است که در آن زوايای عدالت و انسانيّت رعايت شود و خون بی‌گناهی بر زمين نريزد.
۱۵ ـ امنيّت :
دنيا بايد برای اهلش، مأمن باشد و هر نوع حرکتی که امنيّت اهل زمين را به خطر بيندازد خلاف قانون طبيعت است. مردم کره زمين می‌بايد از هر نوع هراس در امان باشند و دولتهای جهان می‌بايد به هر وسيله‌ای حافظ امنيّت مردم خويش باشند. در اتّحاد بين‌المللی، قوانينی بايد وضع شود تا هر تهديدی که سايه بر سر انسانها انداخته، بر طرف شود. حيات دلپذير را زدودن فقر، درد، نگرانی و ناراحتی تشکيل می‌دهد. مسئولين ممالک مختلف مديون بنی‌آدم در اجراء امنيّت روحی، جسمی، اخلاقی، اعتقادی و اعتباری آنها مي‌باشند.
۱۶ ـ حقوق بشر :
انسان به عنوان نماينده خالق و مالک زمين، حقوقی دارد که در تأمين آن هيچ‌گونه منّتی نبوده و نبايد از زير احقاق آن شانه خالی کرد. حقّ حيات، در رأس آنهاست و سپس يک سری حقوق از آن جاری می‌گردد که بی توجّهی به آنها نفرين خدا و عاقّ همنوع را به دنبال دارد. اديان الهی منادی حقوق بشر بوده‌اند و کتب سماوی، مبشّران آن می‌باشند. حقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جاری بوده و هيچ‌کس نمی‌تواند به وکالت از جامعه محدوديّت به اين حقوق دهد. بايد همواره ناظران بی‌طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر در همه ممالک نظارت نمايند.
۱۷ ـ تبليغات :
تبليغ، اعلان امری پوشيده است. در امر تبليغاتی، خدمات سراسری را ابلاغ می‌دارند تا ديگران به اهمّيت مسائل جاری آگاه شوند. مبلّغ شريف، کسی است که تبليغ را از جادّه صداقت خارج نکند و مسير حقايق را با اسباب مکر و حيله نياميزد. مبلّغين مجرّب، برای کسب حمايت ديگران نبايد پا روی وجدان جامعه بگذارند و کاه را کوه و کوه را کاه نشان دهند. در تبليغات حاکم بر جهان، تزوير و حق‌کشی جای بالائی دارد که عوارض منفی آن دامنگير نسلهای آتی خواهد شد. برای هر چيزی به گونه‌ای تبليغ کنيد که مداخل آن حکايت دارد و از بازی با کلمات و اغوای ديد و شنود ديگران در قضاوتهايشان اجتناب بايد نمود.
۱۸ ـ خبر رسانی :
اطّلاع رسانی از جمله مشاغل مهم و با شرافت است. درج اخبار واقعی، آسايش خيال را به ارمغان می‌آورد و سانسور خبری، نمونه‌ای از شکنجه‌گری می‌باشد. بايکوت خبری به هر دليل و عنوان، کاری ناپسند و غير انسانی است. مخبرين جامعه، راه انبياء را ادامه می‌دهند و هر که از طريق بنگاه‌های خبرپراکنی، اراده به نشر اکاذيب کند، به روح جامعه خيانت کرده. ارسال خبرهای مستند، موجب اعتبارات دولتها می‌شود و ارسال مطالب حقيقی بر روی آنتن های خبری، عزّت و سربلندی ملّتها را به دنبال می‌آورد. حقّ طبيعی انسانها آگاه شدن از پنهاني‌هاست.