۱۳۸۸/۰۸/۰۷

بررسی اندیشه و علل مخالفت آقای بروجردی با رژیم در برنامه زن امروز از شبکه ماهواره ای صدای آمریکا - 7 آبان 88

خانم حمیده آرمیده: خانواده آقای بروجردی می گویند وضع جسمی این روحانی معترض به حکومت نامساعد است. در این زمینه گفتگو میکنیم با یکی از نزدیکان خانواده آیت الله بروجردی.
سپیده جان، در ارتباط با وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی اخبار خوبی نمی رسد، آیا شما این گزارشها را تأیید میکنید و وضعیت ایشان به چه ترتیبی است؟
خانم سپیده: کاملا فرمایشات شما درست است. آیت الله بروجردی سه سال است که در بندهای مختلف انفرادی و عمومی، انواع شکنجه ها را تحمل میکند و اکنون هم در شرایط بد بهداشتی و تغذیه زندان بشدت لاغر و ضعیف شده است؛ حتی قادر به حفظ تعادل هنگام ایستادن نیستند و موقع راه رفتن بارها تعادلشان بهم خورده و زمین خوردند و صدمه دیدند. الان هم از بیماریهای کلیوی، قلب و تنفسی رنج میبرند و ما بخاطر همین وضع بد ایشان بود که درخواست کرده بودیم از زندان به یک بیمارستانی منتقل کنند و ایشان در آن بیمارستان به مداوا بپردازند ولی متاسفانه تا حالا هیچ گونه اقدامی در این باره برای ایشان صورت نگرفته و اینقدر حال ایشان بد بوده که از بند انفرادی زندان یزد، ایشان را به اوین منتقل کردند ولی همچنان ایشان در زندان هستند و می خواهیم که ایشان را هر چه سریعتر به یک بیمارستانی منتقل کنند تا در آنجا مداوا بشود.
خانم حمیده آرمیده: الان در زندان اوین در سلول انفرادی هستند یا بند عمومی؟
خانم سپیده: الان در بند عمومی زندان اوین هستند ولی شرایطشان بسیار بد است.
خانم حمیده آرمیده: در ارتباط با سلول انفرادی، گزارشهایی که من داشتم از وضعیت آقای بروجردی این بود که بعد از اعلام نتایج انتخابات، یک ارتباطی داشت وضعیت ایشان، یعنی رفتنشان به سلول انفرادی با مسائل انتخابات، این چه ارتباطی هست؟ چرا ایشان بعد از نتایج انتخابات، کسی که سه ساله در زندان است، میرود به سلول انفرادی؟!
خانم سپیده: ایشان در زمان انتخابات یک پیامی به دبیرکل سازمان ملل بیرون دادند و به همین دلیل ایشان را به سلول انفرادی بردند و مضمون پیام ایشان این بود که خواستار برگزاری یک رفراندم آزاد زیر نظر ناظران بین المللی بودند تا مردم از طریق این رفراندم، حکومت خودشان را انتخاب کنند و از طریق صندوق رأی آن چیزی که می خواهند را انتخاب کنند.

لطفا لینکهای مربوطه را ملاحظه نمایید

http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/045/2009/en
http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/047/2009/en
http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/046/2009/en
www.newsmax.com/timmerman/Iranian_cleric_tortured/2009/05/06/211509.html

چون این حکومت، 30 سال گذشته با یک سری وعده ها به سر کار آمد که در عرض این 30 سال به هیچ کدام از این وعده های خود عمل نکرده و ایشان خواستند که با برگزاری یک رفراندم، مردم به حقوق خودشان برسند و آن چیزی که هم نسل امروز و هم نسل گذشته مطالبه میکند، از طریق صندوق رأی اجرا بشود. به همین خاطر ایشان را به سلول انفرادی منتقل کردند و آنجا خیلی ایشان را اذیت کردند، بطوری که در زمانی که ایشان در اعتصاب غذا بودند، دکتر امور زندان، همراه تنی چند نزد ایشان رفتند، دست و پای ایشان بستند و به ایشان داروی روان گردان زدند که برای ما خیلی نگران کننده بود.
خانم حمیده آرمیده: سپیده جان، ایشان همان طور که خودتان فرمودید، بیش از سه سال هست که در زندان است. یک روحانی هستند، یک شیعه هستند، علت اصلی زندانی شدن آیت الله کاظمینی بروجردی چیست؟ افکار ایشان مگر چه مشکلی دارد، می خواهم بدانم که اصلا چرا ایشان زندانی شدند؟
خانم سپیده: ایشان خواستار جدایی مبارک بودند، آن هم جدایی بین دین و حکومت است و بخاطر همین جدایی، ایشان به زندان برده شده است. چون ایشان دین و مذهب را راهی برای تطهیر و پیشرفت و آرامش جامعه میدانند و نه ابزاری در دست حکومت برای ایذاء و آزار مردم! ایشان در یک سخنرانی ، خودشان از پیامبر اکرم یک جمله ای نقل میکنند، پیامبر اکرم آنجا میگویند: میترسم از زمانی که بعد از من امامانی پیدا شوند که بر اساس قدر زمامداری کنند که اگر مردم به سمتشان بروند دین و ایمانشان را به بازی و سخره میگیرند و اگر با آنها مخالفت کنند، آنها را میکشند و از بین میبرند. آقای بروجردی هم بخاطر اینکه این صحبتها را می زنند و میگویند: این رفتاری که امروز انجام میشود، هیچ پایه دینی و مذهبی ندارد. طبعا حکومت به
مذاقش خوش نمی آید و با ایشان اینچنین برخورد میکند و بدترین رفتارها را در حق ایشان اعمال میکند.
خانم حمیده آرمیده: در این سه سالی که گذشته و بیش از سه سال است که در زندان هستند، شما بعنوان نزدیکان ایشان و هوادارانی هم دارد آیت الله، چه کردید برای ایشان و چه اقداماتی داشته اید؟ وکیل دارند ایشان؟
خانم سپیده: خیر وکیل ندارند! یعنی اجازه نمی دهند که ایشان یک وکیل آزادی که خودشان می خواهند داشته باشند. بارها خانم گیتی پورفاضل، این بانوی باشرف مراجعه کرده ولی اجازه ندادند که ایشان وکالت نامه ای از طریق آقای بروجردی داشته باشد و بخاطر همین اجازه نمی دهند که ایشان وکیلی داشته باشد. ولی ما به تمام نهادها، مراکز حقوقی و بین المللی نامه نوشتیم و بخاطر همین، یک پتیشنی هم درست کردیم که صدها هزار نفر آن را امضاء کردند. خانم حمیده آرمیده: ممنون و سپاسگزارم که ما را در جریان آخرین اخبار آیت الله حسین کاظمینی بروجردی قرار دادید که بیش از سه سال است که در زندان هستند و الان هم در زندان اوین بازداشت و زندانی هستند.

۱۳۸۸/۰۳/۱۷

پاسخهای نو و چالشی آقای بروجردی به برخی سوالهای اساسی از درون زندان

بخش دوم از مصاحبه هاي منتشر نشده آقاي بروجردي - فرودين 1388 - مارس 2009

1. نظر فقهی شما پيرامون مجازات هایي از قبيل زندان چيست؟

2. درباره ترور و عمليات انتحاري چه نظري داريد؟

3. درباره مبحث فقهي تقيه، چه نظري داريد؟

4. نظر شما درباره ولايت فقيه چيست؟

5. بر چه اساسي اجرای حدود را برای همجنس گرائی، زنای محصنه و ...، و همچنین مجازاتهای فقهي از قبيل اعدام،‌ سنگسار، قطع اعضاي بدن و شلاق را مردود مي دانيد؟

6. به طور دقيق و مشخص بفرمایيد كه آيا شما مبشر دين جديد و يا مبلغ اسلام ديگري هستيد؟

7. آیا از لباس روحانیت جدا شده اید؟ آیا مواضع شما قبل از بروز وقایع سالهای اخیر نیز بر همین روال بوده است؟

**************

1. نظر فقهی شما پيرامون مجازات هایي از قبيل زندان چيست؟

در فقه شيعه، فرع و مجازاتي به نام زندان نداريم . حتي مسئولين قضایي ايران نيز بارها صراحتا ادعا كرده اند كه زندان، طاغوتي است! و بايد برچيده گردد. هرچند كه اين وعده محقق نشده است و روز به روز بر آمار زندان و زنداني افزوده مي گردد و آثار مخرب و جبران ناپذيري از جمله فروپاشي مادي و معنوي خانواده ها را بر جاي مي گذارد که دقیقا خلاف سيره نبوي است كه قاعده "لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام" را وضع نموده است.

آنچه را كه حقير در متون آيات و احاديث و روايات يافته ام، دلالت بر حرمت دهي به شئونات انساني و تكريم مقامات بشري است. آفريدگار بي همتا بني آدم را عظمت بخشيد و او را جانشين خويش در زمين نمود و هرگز پيامبري را فرمان به ايذاء و آزار اين گل سرسبد آفرينش نداد و غضب خود را در مقابل غفران خويش و جهنم را در برابر بهشت قرار داد تا مسافران دنيا بدانند كه آن خط و نشان ها و تهديدهاي حقوقي، يك تابلوي اخطار است تا جامعه از شيطنت‌ها و وسوسه‌هاي اهريمنانه در امان بماند.

2. درباره ترور و عمليات انتحاري چه نظري داريد؟

ترور، جايگزين انديشه آزاد و فرهنگ مستقل مي‌باشد. تروريست، بي‌منطق است. سنت انكارناپذير پيامبران، مناظره، مباحثه و تبليغ بوده است نه ترور.

متاسفانه حكومت ايران براي بقاي خود و تضعيف و تخريب وجهه رقبا، اقدام به حمايت آشكار و پنهاني و همه جانبه از عمليات تروريستي در جهان و مخصوصا در منطقه خاورميانه نموده است و برخي از مراجع ديني نيز به آن وجه شرعي داده اند و اين امر باعث متهم شدن اسلام به تروريست پروري شده است در حالی قرآن صراحتا می فرماید "لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه".

3. درباره مبحث فقهي تقيه، چه نظري داريد؟

تقيه، در فرهنگ ديني و تفاسير قرآني، هم معادل تقوا و هم به معناي مصلحت انديشي و پنهان كردن عقايد دروني به منظور تامين امنيت و حفظ جان آمده است و همچنين در مواردي كه افشاي اسرار و بيان وقايع، باعث بروز فتنه و درگيري مي شود نيز توصيه به حفظ اسرار و رعايت تقيه شده است كه جواز آن مطلق نبوده و چارچوب هاي خاصي را دارد و اگر بخواهيم كليت جواز يا عدم جواز آن را در يك جمله بيان كنيم به كلام امام باقر مي رسيم كه فرمود: "التقية فى كلّ شىء يضطر اليه ابن آدم فقد أحله الله له" يعني تقيه در مواردي كه انسان به اضطرار مي افتد جايز است.

ولي اهم چالشي كه امروز در سرفصل تقيه مطرح گرديده است، به دليل وعده هاي دروغیني بوده كه از لسان بانيان انقلاب سال 57 در ايران جاري شد و به اشكال ديگري در ديالوگ نسل هاي بعدي حكومت، امتداد يافت و مراجع و روحانيون دولتي براي توجيه آنها، واژه تقيه را به كار بردند! آنچه مسلم است اگر هر خدعه و نیرنگی تقيه قلمداد شود، آنگاه خود آن رذائل (نفاق، دروغ، كلاهبرداري و شيادي) چه تعريفي خواهند داشت؟! اينجانب هيچ كدام از وعده هاي كذب رهبران و مسئولين حكومت ايران را در چارچوب تقيه نمي بينم و آنرا صرفا تاكتيكي سياسي به منظور فريب جهانيان و جلب حمايت ملت در تشكيل و بقاء و بسط حكومتشان مي دانم و در تضاد واضح با مشي و سيره فرستادگان آسماني يافته ام.

4. نظر شما درباره ولايت فقيه چيست؟

در دفاعيات خود در جلسات محاكمات، برخي از دلايل قرآني، عقلي و روائي را مطرح نمودم كه حكومت فقها، هيچ جايگاهي بر اساس "قرآن - سنت - عقل - اجماع" ندارد و اميدوارم كه هرچه زودتر فيلم آن مناظره در اختيار همگان قرار بگيرد. ولي به اختصار عرض مي نمایم كه ولايت فقيه به گفته تئوریسینهای آن، بر اساس براهيني با استناد به تفاسير برخي از آيات قرآن و برداشتهائي از احاديث بوده است كه سعي نموده اند با تحريفهاي گسترده و اعمال نظرات شخصي، آنرا در طول ولايت خداوند تفسير كنند و به اين بهانه حكومت فقها را به رعيت تحميل نمودند، كه مورد قبول بنده نمي باشد و در "رساله آزادي" نيز دلايل قرآني را آورده ام در رد ولايت فقيه و اثبات اينكه خدواند انسان را آزاد آفريده است وهمچنين، اگر توليتي مدعي است كه در طول ولايت خداوند مي باشد، بايد مدافع حق آزادي و مروج قاعده تسامح و تساهل باشد نه عامل خشونت، زور، استبداد و خفقان ! ضمن اينكه بسياري از فقها و مجتهدين و مراجع ديني در چارچوب ولايت تشريعي شيعه ، مخالف برپائي حكومت ديني (حكومت روحانيون) بوده اند، كه اين عدم اجماع نيز دليل ديگري بر نامشروع بودن حكومت ديني در زمان فقدان پيشوايان منصوب خداوند مي باشد.

متاسفانه فقهاي حاكم بر ايران خود را صاحب اختيار جان، مال، ناموس، انديشه و سرنوشت مردم مي دانند در حالي امام صادق از پيامبر نقل فرموده است: "الفقهاء امناء الرسل مالم یدخلوا فی الدنیا" - فقهاء نمایندگان انبیاء هستند تا زمانی که آلوده به دنیا طلبی نشوند - و وقتي سئوال نمودند كه نشانه دنياطلبي فقها چيست؟ فرمود: "اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم" - تبعیت فقها از سلطان و حاکم است که در این صورت از آنان بر حذر باشید - که تکلیف فقهای حکومتی و مراجع دولتی را مشخص می کند و بدتر از آن، زمانی را هشدار مي دهد که فقها خود در مصدر حکومت قرار گیرند که در هر دو صورت از دایره امانتداری دینی خارج شده اند و بايد از آنها برحذر بود.

5. بر چه اساسي اجرای حدود را برای همجنس گرائی، زنای محصنه و ...، و همچنین مجازاتهای فقهي از قبيل اعدام،‌ سنگسار، قطع اعضاي بدن و شلاق را مردود مي دانيد؟

مجازات هاي فقهي اگر مربوط به حدود و حق الله باشند از قبیل همجنس بازی، زنای محصنه و غیره، کلا تعطیل است چرا كه فقط پيشوايان عادل مي توانند اجراي حد كنند كه آنها نيز راه گريز از مجازات را براي مجرم باز مي گذاشتند. فقهاي ديگري نيز، اجراي چنين قوانين و مجازاتهائي را در زمان نبود پيشواي عادل، منتفي دانسته اند.

در زمان خانه نشيني حضرت علي، شخصي را به جرم دزدي براي اجراي حد نزد حاكم مي بردند كه ايشان مانع شد و فرمود كه بايد اول مشخص شود كه آيا اين فرد حق خود از بيت المال را به طور كامل از حاكم دريافت كرده است يا خير؟ اگر دريافت نكرده است، بايد دست حاكمي كه قصد اجراي حد را دارد، به جاي دست دزد قطع نمود!

زن زناكاري را براي اجراي حد نزد حضرت عيسي آورند و او فرمود: هر كس گناهي مرتكب نشده است (حدي به گردن ندارد) ، سنگسار را آغاز كند كه هيچ كس نماند و آن حضرت بعد از نصايحي چند، آن زن را بدون اجراي حد آزاد نمود. يا موارد بي شمار ديگري در كتب تاريخي آمده است و اثبات مي كند كه اجراي حدود بدون نظارت جامع و دائم پيشواي عادل و صالح، منتفي است.

البته بحث قصاص چون مربوط به حق الناس است و پای شاکی خصوصی در میان می باشد وارد مقوله دیگری می شود. در قتل غير عمد، قصاص منتفي است و ديه نقدي مطرح مي شود و در قتل عمد نيز وضعيت رواني قاتل به هنگام جرم ملاك است و ارزیابی روانشناس لازم است ؛ همچنين درباره سن قاتل، اينكه كمتر از 18 سال بوده يا خير؟ و نبايد او را براي اجراي حكم قصاص زنداني كرد تا به سن 18 سال برسد و ايضا موارد ديگر.

حضرت علي به خانمي كه براي اجراي حد زناي محصنه آمده بود، فرمود شايد خواب ديده اي و يا دچار خيالات شده اي ! و وقتي با اصرار او مواجه شد، حضرت اجراي حكم را پذيرفت ولي آنرا به بعد از زايمان موكول نمود و سپس، به بهانه دو سال شيردهي و بعد از آن نيز به دليل اينكه فرزندش قيم لازم دارد، اجراي حكم سنگسار را عملا منتفي نمود. البته يكي از نتايج جانبي سند مذكور، غيرمجاز بودن سقط جنين زنا است كه خود اين موضوع نيز، استنتاج ديگري را عرضه مي كند در نفي اعدام . چرا كه وقتي جنين زنا، اين قدر حرمت داشته باشد، اعتبار جان انسان، به خودي خود آشكار مي شود. همچنين نتيجه ديگري كه استخراج مي شود، نفي اعتراف گيري است . در بحث مجازات كيفري، قاعده اي فقهي وجود دارد كه مي گويد "اقرار العقلاء علي انفسهم جائز" – اقرار فرد عاقل بر علیه خویش پذیرفتنی ست - كه تاييد مي كند اعتراف مجرم را مي توان عليه او استفاده كرد ولي مي بينيم حضرت، نه تنها به اعتراف مجرم عليه خودش توجهي نمي كند، بلكه به او راه فرار از مجازات را نيز ياد مي دهد ! در سند ديگري، به شخص معترف به همجنس بازي مي فرمايد كه احتمالا خواب ديده اي و يا دچار توهم شده اي و ....، و وقتي سؤال كردند يا علي، حكمت اين رفتارها چيست؟ فرمود: گناه، امري است بين بنده و خدا، علي چه كاره است!

به اين ترتيب، پيشوايان عادل، همواره از اجراي حد و اعتراف گيري دوري مي كردند. حالا مقايسه كنيد كساني را كه در نهايت قساوت، براي اعتراف گيري و پرونده سازي ، دست به هر ظلم و جنايتي به نام اسلام مي زنند !

قاعده اي در فقه داريم به نام احكام ثانويه، به معني برگشت از حكم اوليه بنابر مصلحت. همچنين احكام فقهي در شيعه، اجتهادي مي باشد ؛ يعني با شرايط زمان و مكان، احكام و قوانين قابل تغيير است تا مايه زحمت و آزار و سرخوردگي پيروان و یا بر خلاف مصالح و منافع مردم نباشد. ضمن اينكه سنتي داريم كه به شكل نفي غير مستقيم خشونت، جاري بوده است (مثلا ‌در جزيرة العرب برده داري و برده فروشي يك تجارت عمومي و عمده بوده است و امكان تعطيلي رسمی و سريع آن وجود نداشته است. لذا‌ به شكل غير مستقيم نفي مي شد و قوانيني وضع مي گردید كه در ازای فلان جرم، برده آزاد كنيد و يا با توصيه هاي اخلاقي در كسب ثواب و ادای كفارات، امر به آزادي برده داده مي شد و .....) اين قواعد به همراه قواعد دیگری مانند تقیه و اصولي مانند "لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام" رهگشاي ابهامات بسياري مي باشد.

حقير طي سال هاي پاياني قبل از آخرين بازداشت، تحقيقات مستند و تخصصي مبسوطي در مباحث متنوع ديني و فقهی به انجام رسانده ام و حاصل آن، ‌رساله ها و مقالات متعددي بود كه متاسفانه به علت حصر انديشه و قلم در ايران، موفق به انتشار آن نشدم و بيشتر آن آثار، در حملات حكومتي ‌مصادره گرديد و اكنون در اختيار دادستاني ويژه روحانيت است. بر طبق تحقيقات مذكور، هدف از نزول اديان را تكريم و آرامش و تعالي انسانها يافته ام كه در يك كلام، بايد خيرخواه و تابع مصلحت بشر بود و از طرفي نیز دستورات و احكام ديني ‌طبق قواعد مختلفي انعطاف پذير است. البته خود علماي حكومتي نيز چنين قواعدي را قبول دارند، ولي به نحو غير انساني از آنها بهره مي برند. مثلا عمليات انتحاري و يا شكنجه در اسلام حرام است، ولي مراجع تقليد معتقد به دین سیاسی، با سوء استفاده از قواعد مختلف فقهي چنين جوازهاي ضد بشري را صادر مي نمايند! اين در حالي است كه قواعدي مثل احكام ثانويه و غيره كه بخشي از آنها را توضيح دادم، بايد براي رفع خشونت ها و دفع حصارها و بسط آرامش به كار رود.

6. به طور دقيق و مشخص بفرمایيد كه آيا شما مبشر دين جديد و يا مبلغ اسلام ديگري هستيد؟

ديني كه تبلیغ آنرا می کنم اسلام گسترده است، يعني روي خود اسلام تعصب ندارم، بلكه داعيه همه اديان را دارم و همه مذاهبي كه انسان را به خدا مي رساند، مورد حمايت من است و اين يكي از امتيازات ما محسوب مي گردد. ما در برابر اديان ديگر، تعصبي بر دين آباء و اجدادي خود نداريم، چرا كه به آيه "لانفرق بين احد من رسله" و همچنين آيه " نزل عليك الكتاب مصدقا لما بين يديه" كه كتب ديگر را تاييد مي كند، اعتقاد قلبي داريم .

آراء من از يك سو متكي بر قرآن و سنت فرستادگان رسمي خداوند است و با اجماع عقلا و فرهیختگان بي غرض و دلسوز جامعه جهاني، همسو مي باشد و از سوي ديگر نيز در تضاد با نظرات انحصارطلبانه و غیر منطقی رهبران ديني حاكم بر ايران مي باشد و بر اين باورم كه ايشان رعيت را طفيلي و مطيع خويش مي دانند تا جایي كه حتي خدا پرستي را تنها از كانال خويش مقبول و مشروع مي بينند و البته هيچ گاه درخواست هاي مكرر بنده براي مناظره رسمي و علني را نپذيرفته اند.

متاسفانه تشيع كنوني، ملعبه آراء و فتواهای رهبران متعصب و جاهل و يا ابزار دست سياستمداران شده است و به نوعي قابليت اجتهادي بودن احكام ديني ، تحت كنترل حكومت قرار گرفته و از آرمان حفظ مصالح عمومي مردم، جدا گرديده است و اعتراضات علني و عملي من، با واكنش تند و ضدبشري آنها مواجه گردیده است.

بحث، طولاني است، ولي پاسخ هایي را كه معروض داشتم، تنها بخش كوچكي از گنجينه مستندات و تحقيقات من است كه اميدوارم هرچه زودتر از مصادره دادستاني ويژه روحانيت خارج شود و در اختيار عموم قرار گيرد.

7. آیا از لباس روحانیت جدا شده اید؟ آیا مواضع شما قبل از بروز وقایع سالهای اخیر نیز بر همین روال بوده است؟

طی ساليان اخیر، سوء استفاده دنیا طلبان از این لباس، اعتبار آن را در ايران و جهان از بین برده است به طوری که فرزندانم را از پیوستن به کسوت روحانیت برحذر داشته ام . قبلا نيز عرض كردم جایگاه لباس روحانیت نزد من صرفا پيشه و مسئولیتی برای تبلیغ دین بوده است که در این کسوت به عنوان یک متخصص دینی بتوانم نظرات روشنگرانه خود را متناسب با مسائل روز، ارائه نمایم و در برابر بدعتهاي روحانيون قدرت طلب بايستم ولي اکنون ادامه اين راه را به شكل ديگري مي پسندم و لذا با میل خویش، از لباس روحانیت جدا می شوم. اما در مورد قسمت دوم سئوال، درد دلهای زیادی دارم و حقایق بسیاری هست که باید بیان کنم ولی برای رفع شبهات احتمالي، فعلا به این مختصر بسنده می کنم كه بنده در موقعیتی نبوده ام که بتوانم بطور مشخص روی مسائل خاص و جزئي مانور بدهم ولي هميشه راه حل ريشه اي يعني جدا شدن دين از حكومت را دنبال نموده ام و به فرهنگ سازی در این زمینه اشتغال داشته ام . بازداشت در سالهای 1374 و 1379، بايكوت كامل خبري، آزار و اذيت دائمي من و نزديكانم و همچنین قتل پدرم، همگی عوارض مخالفت و دشمنی حكومت با عقاید و مواضع من ، قبل از سالهاي اخير بوده است.

۱۳۸۸/۰۳/۰۸

گزارشی از آخرین وضعیت آقای بروجردی در مصاحبه خانم دكتر پور فاضل با بخش فارسی راديو اس بي اس در استراليا

خانم پور فاضل :
من بعنوان وکیل ایشون ، متأسفانه هیچ موقع نتونستم ایشون رو ملاقات کنم ، ولی ازطریق خانواده ایشون به من اطلاع می دهند که او اعتصاب غذا کرده و وضعیت جسمیشون اصلا در شرایط مساعدی نیست . چون ایشون قبلا ، ناراحتی کلیه داشتند و به هر حال می دونید که اعتصاب غذا روی ارگانهای بدن چه تأثیر نامطلوبی می ذاره . تقاضا کردند که یک پزشک از خارج از زندان ایشون رو ملاقات کند ولی متأسفانه موافقت نشد و تا امروز هم حدود شاید 10 روز است که خانواده اش نتونستند ایشون رو ملاقات کنند و ببینند ؛ ممنوع الملاقات شدند . و هر موقع اینها می روند یزد، این همه راه طولانی رو طی می کنند ولی متأسفانه اونجا موفق نمی شوند که ایشون رو ملاقات کنند .
سئوال : اتهام ایشون دقیقا چیست ؟
اتهام ایشون این هستش که ایشون عقیده اش را ابراز کرده و گفته که دین باید از سیاست جدا باشه . به هر حال هرکسی مطابق قانون اساسی ما اجازه دارد که هرگونه عقایدی را که داره بیان کند و بیان فکر ، بطور کلی جرم نیست و هر کسی اجازه دارد که عقاید خودش را اعلام کند ، اعلام کردن عقیده نباید جرم باشد ، ولی متأسفانه در مورد ایشون و هوادارانشون که معتقد به این مسأله هستند ، جرم تلقی شده ! علاوه بر اینکه ایشون را گرفتند هوادارانشون هم چندتائی رو گرفتند که البته بعدا آزاد کردند ولی خود ایشون متأسفانه هنوز توی زندان بسر می برند .
سئوال : ولی اتهام ایشون به این عنوان مطرح نشده که ایشون عقاید خودش رو بیان کرده ، اتهام ایشون از طرف قوه قضائیه دقیقا چه اعلام شده ؟
اجازه ندادند که من پرونده رو مطالعه کنم ولی بطور کلیشه ای همه کسانی را که در این راستا می گیرند ، قوه قضائیه اتهام اخلال در نظم عمومی را به ایشون می زند ، نشر اکاذیب رو به ایشون منتسب می کند و به هر حال جرائمی از این دست رو به اینها می بندند و سپس براشون مجازات تعیین می کنند ولی متأسفانه در مورد ایشون چون در دادگاه روحانیت محاکمه شدند اجازه ندادند که وکیل آزاد انتخاب کنند ؛ چند تا وکیل برای ایشان معرفی کردند ، گفتند شما فقط از بین این ها می تونید برای خودتون یک وکیل انتخاب کنید . در حالی که می دونید در همه جای دنیا هرکسی اجازه داره که وکیل خودش رو خودش معین کند . به من اجازه ندادند که با ایشون قرارداد وکالت رو بصورت رسمی تنظیم کنم . ایشون نامه ای را برای من فرستادند از زندان و به عنوان وکیل خودشون منو معرفی کردند . به هر حال اینها چیزهائی است که سلب شده از این شخص .
سئوال : در بیانیه اخیر عفو بین الملل آمده بود که آیت الله بروجردی گویا نامه ای برای آقای بان کی مون ، دبیر کل سازمان ملل متحد نوشته و خواستار نظارت بین المللی بر همه پرسی شده بود ، این خبر چقدر صحت دارد ؟
بله ؛ ایشون این نامه را نوشته بود برای آقای بان کی مون . از طرفی دیگه دولت سوئد هم می دونید بیانیه ای صادر کرده بود در مورد ایشون چند ماه پیش ، که اینها همه دلالت داره بر اینکه ایشون ناحق زندانی شده و نباید در این راه به این صورت بمونند . این اتهام ، اتهامی نیستش که برای ایشون ثابت شده . مطابق قانون اساسی هم ، همانطور که خدمتتون عرض کردم ، هر کسی اجازه بیان عقایدش رو دارد .
سئوال : آخرین سئوالم از شما خانم پورفاضل ، جامعه جهانی تا چه حد از اوضاع آیت الله بروجردی مطلع هست ؟ چقدر امید دارید که حرکتهائی بنفع ایشون صورت بگیرد ؟
جامعه جهانی کاملا اطلاع دارند از وضعیت آیت الله بروجردی ؛ ولی اونها هم یک محدودیتهائی دارند ، نمی تونند وارد ایران بشوند . گروههائی هستند که به هر حال می تونند بیایند و وضعیت ایشون رو از نزدیک ببینند ولی ممکنه اجازه ورود به ایران را بهشون ندهند . ما با یک همچی مشکلاتی دست به گریبان هستیم در داخل ؛ ولی به هرحال تمام سازمانهای جهانی در این مورد بیانیه دادند و اطلاع دارند . ایشون خودشون نامه نوشتند ، وضعیت خودشون رو بیان کردند . این چیزهائی است که ما از نزدیک داریم مشاهده می کنیم ولی قدمهای موثری هنوز در مورد وضعیت ایشون برداشته نشده است !

۱۳۸۸/۰۲/۲۲

وکلای عالی رتبه به نمایندگی از آیت الله بروجردی سخن می گویند

نازنین انصاری، کیهان( لندن )
10 می 2009
گزارشهای دریافتی از ایران حکایت میکند که آیت الله بروجردی به زندان انفرادی یزد منتقل گردیده و اکنون در آنجا نگهداری میشود.
طبق آخرین اخبار گزارش شده از وکلای عالی رتبه، دکتر گیتی پورفاضل و دکتر عبدالفتاح سلطانی عضو کانون مدافعان حقوق بشر که در گذشته به همراه دکتر شیرین عبادی، وکالت روزنامه نگار مقتول ایرانی، زهرا کاظمی و همچنین اکبر گنجی را بر عهده داشت و اکنون نیز وی وکالت رکسانا صابری را بر عهده دارد که از سوی خانواده آیت الله بروجردی به عنوان وکلای مدافع ایشان برگزیده شده اند.
دکتر پورفاضل اظهار داشت که آیت الله بروجردی از زمان شروع اعتصاب غذایش تا کنون از داشتن هر گونه ارتباط با اعضا خانواده اش
محروم بوده است .
بنا به گفته ی دکتر پورفاضل، دادگاه ویژه روحانیت به وی اجازه تصدی وکالت آیت الله بروجردی را نمی دهد . وی با رد این رویه که تنها روحانیون مأمور از جانب قوه قضائیه ( وکیل تسخیری ) حق وکالت آیت الله بروجردی را دارند، تصریح کرد " جای بسی پرسش است که آیا وکلای مدافع مذکور که از جانب قوه قضائیه حق وکالت می گیرند میتوانند به طور صحیح و شایسته از وی دفاع کنند؟! "
دکتر پورفاضل با اصرار به سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر و NGO ها خواهان رسیدگی و توجه بیشتر به این مورد مهم و تأمین هر چه سریعتر امنیت و سلامت آیت الله بروجردی شد. وی اذعان داشت که " من شدیدا احساس نگرانی میکنم از اینکه پس از گذشت 30 سال از انقلاب ایران، هنوز هم شاهد انقلابیون و برگزاری دادگاههای ویژه در ایران هستیم که این امر خود به اجرای عدالت در ایران لطمه وارد کرده است ."
طبق بیانات دکتر عبدالفتاح سلطانی : بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، زندانهای انفرادی غیر قانونی عنوان شده است لذا طبق این قانون، هر زندانی خواه روحانی و یا غیر روحانی باشد حق دسترسی به وکیل مدافع مستقل و قانونی،
دیدار با خانواده، داشتن کتاب، روزنامه، تلویزیون و رادیو را دارد که آیت الله بروجردی از تمامی این حقوق محروم می باشد.
دکتر سلطانی تصریح نمود : من معتقدم که این مشکلات در بین تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی مشترک است . وی همچنین از جامعه بهائیان و دراویش گنابادی نام برد و دولت آقای احمدی نژاد را در این رابطه مقصر دانست و وی را به عنوان عامل پدید آورنده بدترین وضع حقوق بشر ، مورد سرزنش قرارداد.
دکتر پورفاضل به همراه دکتر سلطانی، نماینده آیت الله بروجردی در مسائل حقوقی و همچنین در ارتباط با رسانه های بین المللی و سازمانهای حقوق بشر جهانی می باشند.
آیت الله بروجردی به جرم سنت گرایی اسلامی، محکوم کردن ایران به دخالت در ناآرامی های لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان و مخاطب قراردادن عوامل حکومتی با عنوان " دیکتاتوران ایرانی " محکوم شد. وی ضد یهودی ستیزی و حامی آزادی مذهبی است و جلسات دعا و نیایش مذهبیش را با حضور شیعیان، اهل تسنن، مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و بهائیان برگزار می کرد. وی همچنین خواهان لغو اعدام و مجازات های خشن و غیر انسانی از قبیل : شکنجه، سنگسار و شلاق می باشد.

۱۳۸۸/۰۲/۲۰

بخش اول از مصاحبه هاي منتشر نشده آقاي بروجردي در زندان ـ زمان : اردیبهشت ماه 1388

برای شنیدن لطفاً کلیک نمائید

1.از چه زمانی به انحراف و انحطاط اسلام سیاسی آگاه شدید ؟

از همان اوایلی که با بوق و کرنا به جنگ شاه آمده بودند. پدرم که از بزرگان علماي غیر سیاسی پایتخت بود و با بنیانگذار این حکومت در زمان تحصیل در قم نشست و برخاست داشت، از قول یکی از اساتیدش، آیت الله آقا شیخ عبدالنبی عراقی نجفی كه از مراجع وقت بود، نقل می کرد که والدم را از رفاقت با او بر حذر می داشت و می گفت که وی یک فیلسوف خیالاتی است که مدینه فاضله ای را در تخیلات خود ترسیم کرده و در اطرافش کار می کند و همچنین از زاویه دید رهبر مطلق مذهبی و اجتماعی و مردمی نیم قرن قبل تشیع، یعنی آیت الله حاج آقا سید حسین بروجردی، اشاعه خبر می نمود که همه فضلاء و طلاب حوزه خود را از همسویی و همفکری با بانی انقلاب اسلامی منع مي نمود و ایضا از یکی از اساتیدم که پیشوای قاطبه مومنین ایران بود، یعنی آیت الله آقا سید کاظم شریعتمداری که در همان اوان جنبش انقلابیون حاکم، مورد آزار و اذیت قرار گرفت و به خاطر آرامش کشور و حفظ خون ملت از قیام خودداری کرد و نهایتا به دست عوامل مدعی دیانت و جمهوریت کشته شد، شدیدا از گرایش به اسلام سیاسی نهی می شدم.

 2. از چه تاریخی مبارزات خود را بر علیه دین سیاسی آغاز کرده اید و این حرکت چگونه شکل گرفت؟

از هجده سال قبل و در قالب تشكيل حوزه فكري و کلاس های فرهنگی در بهره گیری از متون معنوی و الهی و مذهبی که به صورت نوار و جزوه  به جامعه منتقل می شد.

 3.  آیا تجربیات عینی و علنی شما مزید بر تقویت افکار و آرائتان در گریز از حکومت دینی گردید؟

بله! اکنون که کارنامه اقتصادی، اجتماعی، اعتباری، ایمانی و بین المللی  دولت های به ظاهر مذهبی این سی سال را می بینم، با تمام وجودم به مراجع اعصار گذشته این آب و خاک عزیز تعظیم می کنم که چگونه از آفات و بلیات و صدمات دخالت دیانت در سیاست آگاه بودند و با خمیرمایه تکیه گاه این انقلاب اسلام زدا و ايران سوز، آشنایی داشتند و به حق، ما را از دلبستگی  و فریب خوردگی  نهی می نمودند.

4. آیا از این که پای سفره چرب مذهب دولتی ننشسته اید و در بستر گرم و نرم انقلاب نیارامیده اید و سال های بسیاری مورد شکنجه ها و عذاب های عناصر اطلاعاتی و امنیتی و نظامی قرار گرفته اید، احساس خستگی و انفعال نمی کنید ؟

خیر! وقتی که نقاهت و فلاکت هموطنانم را می بینم که چگونه به نام خدا و به اسم سنت نبی، دنیایشان را واژگون کرده اند و با شعائر ظاهری شانتاژکاران مجرب و مجهز و موقر، کامشان را تلخ نموده اند، مصمم به پایداری در زندانهای مخوف و مخفی و مخرب حکام ایران می شوم.

5. به گواهی عکس ها و فیلم های موجود و با توجه به پشتوانه مردمی که در جلسات سخنرانی شما  وجود داشت و آمارهايي كه گویای جمعیتهای دهها هزار نفری بود، چرا اکنون از پیروانتان نمی خواهید  تا به خیابان ها بریزند و  تظاهرات کنند ؟

در اين چند سالی که این دولت بر سر کار آمده، وفور اختناق به حدی است که از همراهی چند نفر بیشتر، جلوگیری می کنند و هر گونه  تحصن و اعتراضی را با شدت سنگینی سرکوب می نمایند و در یک کلمه آن که انتهای مدیریت این رژیم به جایی رسیده که هر نوع صدایی را در گلو خفه می کند و بهترین نشانه اش آن است که زندان های بیشماری را تاسیس کرده اند که قابل مقایسه با نظام شاهنشاهی نبوده و با آن که در فقه شیعه، زندان منع تاسیس دارد و زندانی کردن هیچ گونه وجاهت شرعی ندارد، اما سیستم قضایی هتاک و خشونت گرا همواره در مسیر ساخت و ساز بازداشتگاه ها و زندان ها حرکت می کند. اینجانب نیز که به قساوت حال و خباثت قال و لئامت نفس هیئت حاکمه بی رحم و جلاد ايران آگاهم و می دانم که بر خلاف مشی شاه سابق که حاضر به کشتار جمعی نبود، به کمترین اعتصاب و اعتراضی، ميليونها نفر را از دم تیغ می گذراند و سرگذشت اسفبار سنوات فراموش نشدنی را به یاد می آورم که در تهران و شهرستان ها چه خون ها که در این سی سال نریختند و چه جانها که نگرفتند و چه زبان ها که نبریدند، از فراخوان عمومی اجتناب دارم و معتقدم که باید نهادهای بشر دوستانه و مجامع حقوقی و انسانی بین المللی مسیر احقاق حقوق ملت ایران را در متقاعد کردن حاکميت فعلی به قبول رفراندوم آزاد و مستقل و زیر نظر ناظران سازمان ملل متحد دنبال کند و حق حیات را به این مردم اسیر استبداد ولایت مطلقه فقیه، بازگردانند. به یقین که شرایط زیست محیطی و تنفسی و حیاتی این ملت بسی ناگوارتر و اندوه بارتر از فلسطینی ها و افغانی ها، عراقی ها و لبنانی هاست.

6. انتظار و توقع شما از ملت های دنیا چیست؟

از همه آزادگان و درد آشنایان عصرمان متوقعم تا اخبار ما را از نزدیک دنبال کنند و از حکومت هایشان بخواهند تا در روابط با دولت ایران تجدید نظر نمایند و از مقامات عالی رتبه جهان در تمامی مصادر و مناصب بخواهند تا ما را از این غربت و خفت بیرون بیاورند و شورای امنیت سازمان ملل را وادار به اخذ مواضع بازدارنده نمایند و در محکومیت گردانندگان این رژیم بیفزایند.

با سپاس، سید حسین کاظمینی بروجردی

۱۳۸۸/۰۲/۰۹

گزارشی از ديدار دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه يزدبا آيت الله بروجردي در زندان مركزي شهر يزد


گروه هایي از دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه يزد
 طبق روال معمول جهت پژوهش و كارآموزي، ماهانه چند نوبت از بندهاي عمومي زندان مركزي شهر يزد بازديد مي كنند كه با اصرار و پافشاري در روز پنج شنبه مورخ 3/2/1388، براي اولين بار موفق به ورود به بند ويژه روحانيت شدند.

در طی این بازدید که موجب شگفتی آقای بروجردی گردید، مباحثي در ارتباط با موضوع حقوق، جایگاه این رشته تحصیلی و مسئولیت هاي سنگين مشاغل منبعث از آن مطرح گرديد که با استقبال شديد دانشجويان مواجه شد. لیکن اين امر موجب نگراني عوامل حكومتي گرديد و لذا با توسل به زور، مانع از ادامه آن دیدار شدند.

به این ترتیب، دانشجويان از نزديك در جريان بخشی از خشونتهای صورت گرفته با زندانيان سياسي عقیدتی از جمله آيت الله بروجردي قرار گرفتند.

آقای بروجردی در طی این جلسه خطاب به دانشجویان گفت:

به راستی که رؤیت حال و روز زندانیان و استماع دردهای آنها، بهترین همراه عاطفی و تجربی و حرفه ای فارغ التحصیلان دانشکده های حقوق در سراسر کشور است. اگر یک بازجو، واقف به احساس لطیف خداداده باشد، هرگز در بازجویی های خود از ابزار شکنجه استفاده نمی کند. بازپرسی که به عواقب زنداني شدن یک انسان گرفتار آگاه مي شود، چگونه می تواند در برابر اشک های آدم بی پناهی پایداری نماید؟ قاضی که به عِلم خود می نازد و حکم می کند و تکیه دارد، اگر بداند که فروپاشی کانون های خانواده در جامعه بشری، چه آثار مخرب و منفی و مزاحمی را در مقاطع کوتاه و بلند مدت بر روح جامعه می گذارد، هرگز با مبانی نفسانی و عصبی و سياسي، قلم بر کاغذ محکمه نمی کشد !

ايشان از دانشجویان حاضر در جلسه پرسیدند: شما از محبس چه می دانید؟ دیوارهای بلندی را می نگرید که با سیم های خاردار مزین شده و برج های مراقبی را نگاه می کنید که قدم به قدم بنا گرديده و بر ارتفاع آن یک فرد مسلح قرار گرفته است تا در وقت احتمال و اختلال، موجودی را هدف قرار دهد و از نفس بیاندازد. آیا با اشخاصی که در میان حصارهای آهنی همچون موجودات محصور در قفس معذب هستند، آشنا می باشيد؟ آيا حق آزادي را مي توان با فرمول هاي حوزوي و دانشگاهي گرفت؟ آيا سلب آزادي انسان ها از جمله گناهان بزرگي نيست كه مشمول غضب الهي مي گردد؟ آيا به صرف تشكيل پرونده هاي قضايي، مي توان حُريت را از گل سرسبد آفرينش گرفت؟ آيا اوراق بازجويي هاي برگرفته از اداره آگاهي و وزارت اطلاعات و يا حفاظت اطلاعات نيروهاي مسلح كه زيربناي نگرش قوه قضاييه به متهمان خويش است، تماما عادلانه بوده و از حقيقت محض سرچشمه گرفته است و خيال مقامات دادگستري را از بابت "اِعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى" (سورة المائدة، 8) و نيز " لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ" (سورة الحديد، 25) راحت مي سازد؟ آيا مستندات فعلي قضا، تماما حكم الله بوده و تفسيربردار نبوده است و با مصالح روز همسويي دارد؟ آيا كثرت پرونده هاي اين 30 سال، نمودار اصلاح جامعه است و شعار اوليه معمار انقلاب را كه زندان ها را دانشگاه ناميد، تصديق مي نمايد؟

ایشان در ادامه به گروه دانشجویان دانشكده حقوق دانشگاه يزد اظهار داشتند:

آنچه را كه در طول چند سال اقامتم در بندهاي مختلف زندان هاي حكومت اسلامي ديدم، بازار داغ سوداي جنايت و قساوت بود و همچنين تنور سوزان كينه و انتقام و استحاله هويت انساني و دگرگوني هاي وسيع اعتباري و ايماني و واژگوني هاي اخلاقي و معنوي و توديع دائمي با مذهب و اختتام وجدان و بغض دين و روگرداني از مقدسات و آموخته هاي آباء و اجدادي می باشد.

نظام توسعه و تعريض زندان ها ، عاقبتي جز افزايش گورستان ها و ارتقاي تيمارستان ها و فزوني طلاق ها و گستردگي خودفروشي ها و تزايد فحشا و فجايع نخواهد داشت و اين مهم را دادستان هاي خفته در خواب جهل و شهوت نمي توانند كتمان كنند و با ساز و دهل اجلاس دادستان هاي كشورهاي اسلامي، قادر به پرده پوشي آنها نخواهند بود.

۱۳۸۸/۰۱/۲۴

بخشي از افشاگريهاي آيت الله بروجردي

روايت خواني و درايت داري از متون حاكميت ديني ايران :
بارها تصميم داشتم تا كتاب خاطراتي از ديده ها و شنيده هايم از حكومت مذهبي ايران بنگارم؛ اما پيري زودرس زندان و افت حافظه و بيماري مغزي، اجازه تاليف اين مكتوب گسترده را نمي داد؛ ولي به نظرم آمد تا اسنادي را هرچند محدود براي درج در تاريخ معاصر ايران ارائه دهم؛ چرا كه ما تقويم نگاران حقيقي و حقوقي عصر خويشيم و نسلهاي آينده به چنين براهيني استدراك نموده و قضاوت خواهند كرد.


1. روزي در بند ويژه اوين و در بخش 500 موقت آن، يكي از روحانيون چپي را كه مغضوب ملاهاي راستي شده بود ديدم و چندي با وي هم سلول شديم. او اطلاعات مهم و بي واسطه اي را از مقامات بلند پايه داشت؛ از جمله مي گفت: يك روز در اواخر عمر شيخ صادق خلخالي، در قم به ملاقاتش رفته بوديم و او را در وضعيت تعفن بار و اسفناك و دلخراشي از لحاظ روحي و جسمي و فكري ديديم و سه بار با ما حرف زد و سپس از او جدا شديم. بار اول گفت: در اين چند سال بسيار كشته ام و آمارش را نمي دانم و خيلي اضطراب دارم. دوم گفت:هر چه كردم به امر سيد بود و او دست مرا در كشتارهايم باز گذاشته بود و من هيچ گونه مسئوليت دنيوي و اخروي را نمي پذيرم. سومين حرفي كه زد اين بود: به خانواده ام گفته ام تا مجوزهاي سيد را در كفنم بگذارند تا خيال من از بابت حساب و كتاب و بازجويي هاي قيامت راحت شود!

2. كارمندان سالدار اوين و مراقبيني كه بيش از بيست و پنج سال سابقه كار دارند مي گفتند كه در اوايل انقلاب اسلامي، چندين هزار دختر مجاهد خلق را به اينجا آوردند كه سن بيشتر آنها زير بيست سال بود و اكثرا به جرم روزنامه فروشي دستگير شده بودند و آنها همگي محكوم به اعدام شده بودند و قبل از مرگ به دستور اسدالله لاجوردي با آنها آميزش اجباري مي شد.

3. در بند امنيتي 209 كه بودم، بازجوي رابط بين وزارت اطلاعات و ويژه روحانيت به نام مستعار سيد حسن حسيني كه يدي در شكنجه داشت و دست و پا و بيني بسياري از نزديكانم را خرد كرده بود، سعي داشت پرونده مرا از اعتقادي به منكراتي بكشاند. مي گفت كه سي سال قبل با سيد عبد الرضا حجازي ارتباط جنسي داشته اي و حشمت الواعظين قمي نيز شاهد است! در حالي كه من در آن سالها براي آموزش وعظ و خطابه به منزلش مي رفتم؛ هچنانكه به منزل فلسفي، واعظ معروف نيز مي رفتم و داستان دكتر سيد عبد الرضا حجازي كه سخنران مشهور و توانايي بود از اين قرار بود كه بيست سال قبل به همين تهمت او را در اوين كشتند و در حقيقت، او در مدرسه فيضيه در سي و پنج سال قبل شاهد خلافكاريها و بي بند و باري هاي آخوندهاي مسند نشين فعلي بود و روي افشاي آن اسرار به دار كينه آويخته گرديد .
به هر حال سعي مي كنم تا آنچه را كه به خاطر مي آورم براي انتقال به اوراق ماندگار تاريخ بگويم.
سید حسین کاظمینی بروجردی – زندان یزد

۱۳۸۸/۰۱/۲۱

اهم موارد نقض حقوق بشر توسط حكومت ايران به روايت آيت الله بروجردي

موارد نقض آشکار و صریح و بیّن و روشن اصول دینی و دلایل توحیدی در عملکرد سی ساله اسلام سیاسی ایران:
1- اعلام شراکت در مبارزات سیاسی با احزاب منازع و سازمانهای معارض شاه و به رسمیت شناختن آنها و قول دخالت دادن ایشان در حکومت جدید و لغو عملی و عینی آن در سالهای بعد از پیروزی.
2- تعهد به عدم دخالت روحانیون مبارز در ساختار حکومتی و اخذ مواضع نظارتی و تصاحب مرجعیت دینی برای بنیانگذار حکومت و شکستن آن در اولین روزهای پیروزی بر شاه.
3- دادن تعهدات مهم به مردم در روزهای پایانی عمر شاه مبنی بر تشکیل حکومتی برای اعتلای استقلال و آزادی و جمهوریت و اسلام که هر کدام تعریف گسترده و خاص خود را دارد و در همه آنها خیانت انکارناپذیر و همه جانبه مشاهده می شود که به واقع نابودي تمام خواسته های ملت ایران را شامل می شود و نیاز به برگزاری یک دادگاه عالی با حضور قضات مستقل و بی طرف و حقوق دانان منصف و کارشناس و نیز روحانیون غیر سیاسی است تا در هر یک از موارد مربوطه مظاهر عملی و عيني آن را بشکافند و ضدیت دائمی این رژیم را با اصول مندرج در آنها ارزیابی نموده و محکمه عادله و صالحه یک قضاوت خداپسندانه و منصفانه ای را ارائه دهد.
4- انهدام کامل سیاسیون و ملّیون و مذهبیون مخالف شاه تا آنجا که از دهها گروه و جمعیت و تشکل سابقه دار در دهها سال مقابله با نظام شاهنشاهی چیزی باقی نمانده و جز در زندانها و تبعیدگاهها آثاری دیده نمی شود.
5- دسیسه چيني و توطئه همه جانبه برای مراجع دینی و پیشوایان مذهبی غیر سیاسی که معترض به اسلام دولتی بودند از جمله مهمترین آنها آیت الله سید کاظم شریعتمداری با پشتوانه میلیونی مردم که نخست او را محاصره کردند و سپس بسياري از پیروانش را کشتند و در نهایت خودش را نیز در بیمارستان مهراد تهران با آمپول توسط ری شهری و محمد یزدی به قتل رساندند و دانشگاه و مدارس حوزوی و موسسات علمی و تخصصی او را مصادره نمودند و همچنین آیت الله سید حسن قمی طباطبایی که 12 سال در حکومت شاه در کرج تبعید بود و بعد از آن توسط مجریان اسلام سیاسی در منزلش در مشهد تا آخر عمرش به صورت زندان در منزل قرار داشت و نهایتاً به طور مرموزی مرد و ایضاً آیت الله سید احمد خوانساری رهبر دینی پایتخت که جنگ را غیر شرعی می دانست و اطلاق کلمه شهادت را به کشته های آن، نامشروع می خواند و مخالف دخالت روحانیون در سیاست بود و نیز آیت الله سید ابوالقاسم خوئی که شدیداً با اختلاط دیانت و سیاست مخالف بود و آن را خلاف مصالح تشیع می دانست و همچنین آیت الله سید محمد شیرازی که پیروان بسیاری را در ایران و کشورهای عربی داشت و یک عمر مغضوب روحانیون درباری بود و بارها مورد حملات دستگاه امنیتی و اطلاعاتي حاکم قرار گرفت و فرزندانش بارها در بند 209 زندان اوین شکنجه شدند و موسسات پزشکی و علمی و ديني او از جمله حسینیه کربلایی ها و بیمارستان امام حسین در چهارراه گلوبندک تهران مصادره گرديد و ایضاً آیت الله سید صادق روحانی که از مراجع چهل ساله ایران است و بیش از بیست سال به صورت حبس در منزل روزگار خشنی را سپری نموده است و آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی که همواره مورد آزار حکومت مدعی دیانت بود و با مرگ ناگهانی و غیر طبیعی دنیا را وداع گفت و قبرش را ویران کردند و خانواده اش را متلاشی نمودند.
6- حفظ و تكثير و گسترش زندانها که اساسا جایگاهی در فقه شیعه ندارد و محو عدالت در قوه قضاییه و ایجاد بدبيني به معنويات در دادرسي ها و دادگاهها.
7- خاموش کردن صداهای مخالفین و زیر آب نمودن سرهاي آزادیخواهان و خفه کردن ملی گرایان و تک صدایی نمودن رسانه های جمعی و خفقان مطلق و عدم اطلاع رسانی حقایق به ملت.
8- شکستن قلمهای نویسندگان مستقل و بریدن زبانهای ناموافق و محصور داشتن اديان و مذاهب و ممنوع کردن اندیشه های آزاد و ایجاد جو پلیسی در اجتماع به منظور فلج کردن تحرکات پیروان مکتبهای عرفانی و مسلک های اعتقادی و فرقه های قدیمی و مرام های غیر سیاسی.
9- سانسور دائمی و همیشگی نشریات و جراید و مکتوبات با هدف تحکیم مواضع مذهب دولتی و ترویج تفکرات ارتجاعی و احياي مراتب فاشیستی.
10- ظلم به طبقه محروم و عدم وصول مطالبات ملی و شرعی و قانونی آنها و تشدید فشارهای مالی و عصبی به اقشار متوسط جامعه و افزایش خط فقر به بالاترین حد آن در دهه های گذشته و دادن سیر صعودی به آمار نیازمندان و فقرا.
11- ثبت قوانین ناعادلانه در مجلس و بی توجهی به علایق مردم و فراموش کردن اولویت های اجتماعی و اقتصادی که محصول تمامی اینها رویگردانی اجتماع از خدا و مقدسات دینی است.
12- توسعه سنگرسازیها و خاكريزها در كشورهاي ديگر به قصد توسعه طلبي و جهانخواري و زياده خواهي و صرف ثروت ملت مظلوم ايران در اين مجاري و محروم كردن صاحبان واقعي و حقيقي و حقوقي آن كه مالكان طبيعي و موروثي كشورند و اكنون گرفتارترين و بيچاره ترين مخلوق دنيا مي باشند و همه اين ستمها و خيانتها را از چشم اسلام اسير استبداد مي بينند.
13- اختصاص وجوه سنگين و شكننده به امور نظامي و تسليحاتي و هسته اي و ايجاد بار عظيم مالي و اعتباری بر دوش رعاياي بي پناه و بي گناه ايران و ايجاد ترس و نگراني از جنگ و كسادي متقابل بازار و سردي محض در كسب و تجارت.
14- ارائه آمارهاي دروغ و ارقام ناصحيح و بيلانهاي كاذب و فاكتورهاي گمراه كننده در طول هشت سال جنگ و وارونه نويسي تاريخ عصر و املاء ناروا به تقويم زمان.
15- حذف خطرناك منابع ديني از تفاسير و تاريخ و روايات و احاديث و زدودن دلايل توحيدي به نيت ممناعت از تخريب و توبيخ و تشكيك عملكرد ضد الهي روحانيون دولتي و امتداد بي خبريهاي عمدي و هدفدار بر ناظران و داوران و كارشناسان در جهت پوشش دادن به خرابكاريهاي اعتقادي و ضايع سازيهاي ايماني.
16- منع كردن علماي مستقل از مشاغل سنتي خود و خالي نمودن ميادين تبليغي از شخصيتهاي موجه مذهبي به منظور ايجاد جامعه تك صدائي مزورانه و ديكتاتورانه و بستن اماكن ديني ناپيوسته به حكومت.

۱۳۸۸/۰۱/۱۸

کالبد شکافی شکنجه از منظر آیت الله بروجردی

کالبد شکافی شکنجه در نگهداری زوری در زندان و تبعات روحی و جسمی و خانوادگی و اعتباری آن را به وکلایم در داخل و خارج کشور یادآور می شوم.
در گذشته تعاریفی از عذاب زندانی بود و ترسیم محدودی از آزار تنی و روانی او؛ اما اینک به لحاظ پيشرفت علم دگرآزاری و صنعت واژگونی هویت مخالفین و تکنیک شکستن مقاومت معارضین، ابزار نامحسوس و اسباب ناپیدایی به کار ِ در هم کوفتن سیاسی اعتقادی ها آمده که نتیجه اش از یک سو، وفور بغض حاکم و تکمیل کینه ظالم وتثبیت استقامت در وجود ماست و از سوی دیگر، خرد شدن اسکلت و نابود گشتن اعصاب و سوختن احساس ِ بندی زنجیر شده ی دیکتاتور است. نوع تغذیه در کمیت و کیفیت آن بگونه ایست که آدمی را به تدریج به بیماریهای معده و روده و ضعف جهاز هاضمه می کشاند. محل اقامت به شکلی ترتیب یافته که کم کم تنفس را مشکل کرده و در نهایت جهاز تنفسی را هدف قرار می دهد. طبابت پزشکان درمانگاه مربوطه و نحوه بر خورد آنها با بیماران، ایشان را به سمت نقاهتهای اعصاب و روان می برد. قوانین داخلی زندان در بلند مدت، هویت بشری را سلب کرده و روح حیوانیت را در اسراء بند، حاکم می سازد.
قطع مراودات حضوری و تلفنی زندانی با خانواده اش و یا تضییقات موجود در این رابطه، وسیله سردی شخص با عزیزانش شده و کانون های خانوادگی را متلاشی می سازد. فقر شدید و نیازهای مالی زندانی و خانواده اش، تکیه گاه های ایمانی و اخلاقی را فرو ریخته و جامعه را برای فرو رفتن در منجلاب فساد و فحشا، مستعد می سازد.
آلودگیهای شغلی و پیوندهای قبلی و قلبی زندانی با اعمال گذشته اش، تشکیل کلاسهای جنایی و خطرساز برای کسانی است که در این محیط بسته و خفقان بار، آماده قبول شخصیتهای جدیدی هستند. برخوردهای تند و تیز و تلخ نگهبانان و مراقبین، سبب سرخوردگی و دلمردگی و بی هدفی و انگیزه زدایی شده و مرگ لحظه ایی را وارد می کند. جدایی از وکلای آزاد و عدم دسترسی به پزشکان متعهد و مستقل، سکته های قلبی و مغزی را تشدید کرده و عمر را در معرض امحاء قرار داده و حیات یکبار مصرف را نابود می سازد.
سيد حسين كاظميني بروجردي

۱۳۸۸/۰۱/۱۳

مصاحبه پایگاه تلاطم با مدیر وبلاگ آیت الله بروجردی

این مصاحبه به جهت حساسیت موضوع دستگیری، تبعید و زندانی شدن آیت الله بروجردی بعنوان یک روحانی دگر اندیش و آزادیخواه ؛ توسط "پایگاه اطلاع رسانی تلاطم" با جناب آقای علی پایدار از نزدیکان ، مریدان و مدیر وبلاگ اختصاصی ایشان در ابتدای سال نو صورت پذیرفت .
توجه خوانندگان ومخاطبین عزیز را به متن کامل این مصاحبه جلب می نمایم :
1- در حال حاضر بفرمائید که این مصاحبه با چه شخصی صورت می پذیرد ؟
اینجانب علی پایدار 45 ساله، متولد شاهرود ، لیسانس علوم سیاسی و فارغ التحصیل یکی از دانشگاههای غرب کشور و مدیر وبلاگ اختصاصی آیت الله بروجردی هستم . بدلیل ادامه پروژه تعقیب و دستگیری هواداران آیت الله بروجردی و تنگ تر شدن عرصه امنیتی بر پیروان ایشان به همین مقدار بسنده می کنم .
در زمانی که ایران در آتش دیکتاتوری دینی می سوخت ، الفبای آزادی ، برابری ، احترام به همنوع ، خداجوئی منهای قدرت یا همان نفی دین حکومتی ، استبداد ستیزی و مبارزه پیگیر با دیکتاتوری دینی بعنوان خشن ترین شکل استبداد و در آخر اینکه عشق به زادگاه و وطن و همچنین احترام و پاسداشت هویت و آداب و رسوم چند هزار ساله ایرانی را از آیت الله بروجردی آموختم . تفاوت میان آیت الله بروجردی را با دیگر روحانیون در این دیدم که وی با وجود اینکه مسلمان بود با اتخاذ روش و منشی در تبلیغ اندیشه هایش ، در کمال آرامش ، توانسته بود باورمندان دیگر ادیان را در کنار خود داشته باشد بطوریکه ایجاد پیوند دوستی و محبت بین ادیان گوناگون را یکی از توانائی های ایشان دیدم . لذا با توجه به ذائقه و علاقه ایرانیان در پذیرش ادیان و روحیه مذهبی ایشان ، اشاعه اندیشه پویا و فکر دینی وی می تواند در تحکیم پایه های صلح و مسالمت جوئی در ایران و حتی منطقه خاورمیانه نقشی انکار ناپذیر داشته باشد .
بطور کلی مهمترین عامل در پذیرش اندیشه های آیت الله بروجردی از سوی بنده و دیگر هواداران وی این باور بود که می توان در کنار همنوعان خویش بدون حساسیت بر فاکتورهایی چون دین ، نژاد ، ملیت ، رنگ و جنسیت ، زندگی مسالمت آمیزی داشت .
2 - لطفا آخرین وضعیت آیت الله بروجردی در زندان را شرح دهید ؟
بر طبق گزارشات منتشرشده از سوی سازمانهای بین المللی حقوق بشری از جمله عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، فدراسیون بین المللی حقوق بشر و همچنین گزارش پزشکی آقایان دکتر حسام فیروزی و دکتر علی نجفی، آیت الله بروجردی از بیماریهای متعددی از جمله : پارکینسون ،فشار خون، دیابت، نارسائیهای قلبی، درد کلیه، ضعف شدید بینایی، دردهای شدید مفاصل چون درد ستون فقرات، زانوها و لگن خاصره رنج می برد و علیرغم این مهم از خدمات پزشکی لازم محروم مانده است. وی همچنان تحت فشار و اذیت مغرضانه عوامل حکومتی قرار دارد و حقوق وی بعنوان یک زندانی همچون حق انتخاب وکیل ، استفاده از مرخصی درمانی و بهره گیری از معالجات پزشکی لازم ، کاملا نقض می گردد . ایشان بدون کمترین امکانات و تجهیزات رفاهی در بند انفرادی زندان مرکزی یزد نگهداری می شود و نحوه و کیفیت ارتباطات تلفنی وی با بیرون از زندان بسیار محدود و به حد اقل خود رسیده است .
3- گویا تعدادی از هواداران ایشان در بازداشت به سر می برند از وضعیت انها چه اطلاعی در دست دارید ؟
تقریبا تمامی بازداشت شدگان به غیر از شخص آیت الله بروجردی ، با تودیع وثیقه و تعهدات سنگین آزاد شده اند . آخرین آنها خانم زهره شریفی می باشد که در شامگاه دوشنبه 19 اسفندماه 87 بعد از تحمل 21 روز بازداشت و شکنجه ، با تودیع وثیقه آزاد شدند . با این وجود پروژه دستگیری هواداران ایشان هیچگاه متوقف نبوده است.
4- خانواده ونزدیکان آیت الله بروجردی تحت چه فشارهائی قرار داشته وآیا در امنیت به سر می برند یا خیر ؟
مطابق آنچه که در فوق اشاره نمودم، حتی قبل از بازداشت آیت الله بروجردی در اکتبر 2006 پروژه دستگیری هوداران و نزدیکان آیت الله بروجردی در جریان بوده ؛ ولی بعد از دستگیری ایشان این روند شتاب بیشتری به خود گرفت و تاکنون ادامه دارد . خانواده وی نیز بیشترین فشارها وتنگناهای امنیتی ، روحی و اقتصادی را متحمل می شوند . متاسفانه با مصادره غیر قانونی خانه و دارائی هایشان آرامش از زندگی آنها بکلی سلب شده است . علاوه بر این، توطئه های پی در پی رژیم، فشار را بر این خانواده تشدید نموده است . ازجمله می توان به حادثه ای در چند ماه گذشته اشاره نمود که در آن عوامل حکومتی قصد جان فرزند ارشد ایشان سید مهدی بروجردی را داشتند. این خبر از سوی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز مورد تایید قرار گرفت . همچنین طراحی صحنه تصادف ساختگی در مسیر حرکت این خانواده به شهر یزد برای ملاقات با آیت الله بروجردی منجر به زخمی شدن تعدادی از اعضاء این خانواده گردید . قتل مادر آیت الله بروجردی بدلیل عوارض ناشی از ضرب و شتم و استشمام طولانی مدت گازهای اشک آور و احتمالا میکروبی به هنگام یورش وحشیانه رژیم به منزل آیت الله بروجردی در اکتبر 2006 و همچنین بازداشت و انتقال این مادر سالخورده به بندهای 240 و 209 اوین ، نمونه ای از این تشدید فشارهاست .
5- اهم دیدگاههای آقای بروجردی در خصوص حکومت ، آزادی بیان وحقوق بشر چیست؟
ایشان در خصوص موارد طرح شده نظریاتی کارشناسانه و مستقل دارند . آیت الله بروجردی برگزاری انتخابات آزاد را تنها سند مشروعیت هر نظام حکومتی می داند . وی در خصوص حکومت می گوید :
آدمی برای بقاء و دوام عمر خویش، نیاز به تشکیلات اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکیل حکومت می‌باشد و حاکم باید منتخب تک تک مردم باشد. حکومتی که با استبداد در آمیخته باشد ، از عقلانیّت ساقط است. بهترین نوع نظام سیاسی، سیستمی است که با آراء اکثریّت قاطع مردم روی کار بیاید. کارگزاران حکومتی، قبل و بعد از تصدّی مشاغل کلیدیِ خود، باید تست مالی، اخلاقی و اعتباری شوند تا جائی برای سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند. حاکم نباید خود را سخن‌گوی عامّه مردم بداند و تدابیر شخصی را به نام جمهوریّت اعلام نماید. بهترین حاکم کسی است که خود را خادم، دعاگو و وامدار ملّت بداند. بطور کلی ایشان اختلاط دیانت با سیاست را بسیار مخرب و خطرناک و از تسونامی بدتر می داند و کارآمد ترین نوع نظام حکومتی را نظام جمهوری میداند .
از سوی دیگر مهمترین دغدغه ایشان رعایت حقوق بشر است . آیت الله بروجردی انسان را به عنوان نماینده خالق و مالک زمین، دارای حقوقی می داند که در تأمین آن هیچ‌گونه منّتی نبوده و نباید از زیر احقاق آن شانه خالی کرد. حقّ حیات، در رأس آنهاست و سپس یک سری حقوق از آن جاری می‌گردد که بی توجّهی به آنها نفرین خدا و عاقّ همنوع را به دنبال خواهد داشت. ایشان می گوید : ادیان الهی منادی حقوق بشر بوده‌اند و کتب سماوی، مبشّران آن می‌باشند. حقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جاری بوده و هیچ‌کس نمی‌تواند به وکالت از جامعه محدودیّت به این حقوق دهد. باید همواره ناظران بی‌طرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر در همه ممالک نظارت نمایند.
آیت الله بروجردی آزادی را موهبتی الهی می نامد که نباید تحت هیچ عنوانی آنرا مهار نمود. ایشان در تبین حدود آزادی می گوید : آنگاه که آزادی فرد، آزادیهای عمومی را خدشه ‌دار کرد ، باید فرد مورد طغیان را با وسائل تربیتی و پرورشی آگاه ساخت ! وی اعتقاد دارد که با آزادنگری پیشرفت به دنیای ما می‌آید و آزاداندیشی، سبب ویروس‌زدائی از خمیرمایه زندگی می‌گردد. ایشان می گوید : جائی که از حصار دیگر موجودات نیز رنج می‌بریم، چگونه به محدودیّت‌ها فکر می‌کنیم و برای آزادی خود ، زندان را می‌آفرینیم ؟ آزادی در ژن آدمی است .
به نظر من یکی ار دلایل بالا رفتن هزینه های دمکراسی خواهی در کشور، نبود فضای نقادی منصفانه و کارشناسانه بر اندیشه های آیت الله بروجردی و عدم درک واقع بینانه از دیدگاههای ایشان از سوی مجموعه اپوزیسیون می باشد . البته این یکی از گرفتاریهای پروسه دمکراسی خواهی در ایران است . فعالان سیاسی باید این نکته را مد نظر قرار دهند که با وجود تخریب های صورت گرفته در حوزه دین که نتیجه سه دهه حاکمیت تز مجعول ولایت فقیه می باشد ، اکثریت جامعه فعلی ایران مسلمانند و عدم درک این واقعیت و در پاره ای اوقات بی احترامی به مقدسات جامعه تحت عناوین مختلف ، نتایج مخرب و دهشتباری را در پی داشته که جز سرگردانی و بی اعتمادی جامعه نسبت به مجموعه اپوزیسیون نتیجه ای را در برنخواهد داشت و باعث تداوم فاجعه ای بنام جمهوری اسلامی بر مقدرات و سرنوشت مردم می شود . واقعیت امر این است که اکثر انتقادات وارده بر دین اسلام از بی تجربگی منتقدین و عدم آشنایی آنها با زیر و بم این دین الهی نشأت می گیرد و تنها راه ممکن برای نقد چارچوب فعلی دین و ایجاد یک نهضت اعتراضی فراگیر بر علیه تز ولایت فقیه ، بهره گیری از توان روشنفکرانی دینی و اسلام شناسانی آزادنگر چون آیت الله بروجردی ست . در آن صورت هم خطر دین حکومتی را از خود دور خواهیم کرد و هم حمایت اکثریت جامعه مسلمان ایرانی را بدنبال خواهیم داشت . به نظر من این فکر، شاه کلید نجات ایران است . در هر حال ایشان در اظهار نظری گفته اند که من تعصب خاصی بر هیچ دینی ندارم و باید فضایی ایجاد گردد که هر کس با زبانی خدای خویش را بخواند . آیت الله بروجردی معتقد به مباحثات آزاد و نقادی کارشناسانه در حوزه های فکری ، انسانی ، علمی، اجتماعی و اعتقادی بوده و تنوّع آراء را از نشانه های یک جامعه سالم و آزاد قلمداد می نماید . ایشان که اخیرا طی پیامی از درون زندان یزد داوطلبانه خود را خلع لباس نموده اند در کتاب « رساله آزادی » خود که در آن به کالبد شکافی مبحث آزادی می پردازد می نویسد :
خداوند حق تکذیب و معارضه‌ی قلمی و کلامی و عقیدتی و بالاتر از آن حتی حق رویگردانی علنی که نوعی تظاهرات تبلیغیِ جبهه مخالفین است را برایشان محترم دانسته ! قویاً می گویم که تاکنون سابقه نداشته یک روحانی اسلام شناس با ارائه مستندات قرآنی چنین قرائتی از دین را مطرح نماید . یقینا با بهره گیری از توانائی های منحصر به فرد آیت الله بروجردی ، مسیر دمکراسی خواهی و شکستن حصار دیکتاتوری دینی سریعتر و راحتتر طی خواهد شد .
6- پس از دستگیری ایشان ودر طول مدت زندانی بودنشان چه کارهای حقوقی در خصوص آزادی یا محاکمه منصفانه ایشان به عمل آمده ؟
کلیه محاکمات ایشان تا کنون غیر منصفانه و در پشت درهای بسته انجام گرفته است. ایشان بارها اعتراض خود را نسبت به احکام صادره از ناحیه دادگاه ویژه روحانیت، اعلام نمودند ولی متأسفانه تاکنون هیچ گونه ترتیب اثری داده نشده است . وکلای سرشناسی چون خانم شیرین عبادی، آقای سیف زاده و همچنین خانم گیتی پورفاضل و ... درخواست تصدی وکالت ایشان را داشتند ولی دادگاه ویژه روحانیت هیچگاه حاضر به قبول وکالت آنان نگردید. اصولا در نظام های توتالیتر و خودخواه ، انتظاراجرای عدالت، انتظاری عبث است . با این وجود کمپین های حمایت از آیت الله بروجردی نیز یکی از اقدامات صورت گرفته می باشد که برای اطلاع خوانندگان محترم تقدیم می گردد :

http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?naroda09

http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?Maat2

7- آیا از طرف سازمانها ومجامع بین المللی حقوق بشری حمایتی صورت گرفته است ؟ اگر پاسخ آریست لطفا توضیح دهید.
بله؛ حمایتهای گسترده ای از جانب شخصیتهای مهم جهانی همچون رییس جمهور سابق ایالات متحده امریکا جورج دبلیو بوش ، بعضی نمایندگان پارلمانهای اروپایی ، سازمانهای معتبر بین المللی مدافع حقوق بشر و فعالان حقوق بشری صورت گرفته که امید می رود تا حصول نتیجه لازم همچنان ادامه یابد . بخاطر پرهیز از اطاله کلام برای آگاهی بیشتر شما از حمایتهای صورت گرفته درخواست می کنم به آدرس اینترنتی ذیل رجوع نموده :

8- چه اقداماتی در دستور کار گروه های هوادار ایشان برای آزادیشان در آینده صورت خواهد پذیرفت ؟
مهمترین اقدامات صورت گرفته از سوی گروههای هوادار ایشان ارائه اسناد و مدارک معتبر جنایات وارده بر آیت الله بروجردی و هوادارانش از جمله قتل پدر و مادرش، به سازمانهای معتبر جهانی و همچنین دادگاههای آزاد بین المللی است که بصورت جدی در دست بررسی است . بسیاری از مراکز و سازمانهای حقوق بشری و همچنین مراکز مذهبی جهانی و بعضی از دول آزاد از وی اعلام حمایت نموده اند و از سازمان ملل برای آزادی ایشان استمداد طلبیده اند؛ که از جمله به بیانیه پارلمان سوئد که در طی روزهای گذشته صادر شده است می توان اشاره نمود . امروزه دائره حمایت از این دگراندیش آزادیخواه ، گستره ای فرادینی و فرامرزی را در بر می گیرد .
بدلیل پیگیری های بعمل آمده از سوی نمایندگان و وکلای ایشان در خارج ار کشور، اقدامات مهمی از سوی مراکز مهم جهانی در دستور کار است و صرفا به این مورد اکتفا می کنم که پس از پیگیریهای گسترده از طرف وکلای آیت الله بروجردی در ایران و اروپا برای طرح مسئله ایشان در دادگاههای بین المللی و از جمله دادگاه جنایی لاهه در هلند ، پرونده مذکور در دست بررسی قرار دارد و بر پایه آخرین مکاتبات صورت گرفته با دادگاه جنایی لاهه در هلند ، مسئولین این دادگاه اعلام نمودند که بزودی حکم صادره درباره پرونده آیت الله بروجردی اعلام خواهد شد .
با آرزوی جهانی عاری از ظلم و زندان در گیتی

۱۳۸۸/۰۱/۰۳


در برنامه تفسیر خبر از صدای امریکا در روز یکشنبه برابر با 3 فروردین ماه ، مواردی از نقض حقوق بشر در ایران مطرح گردید که منجمله اشاراتی به آخرین وضعیت آیت الله بروجردی صورت گرفت که در ذیل تقدیم می گردد :



چالنگی
: کم و بیش گفتنی هست که زندانیان عقیدتی ، فکری ، سیاسی ، فعالین حقوق بشر ، فعالین حقوق زنان در زندانهای ایران هستند همانطوریکه در برخی کشورهای دیگه از جمله پیروان مذاهب و ادیان مختلف غیر مسلمانان ، مسلمانان اهل سنّت در کردستان . زندانیانی هستند آقای صادق کبودوند و بسیاری دیگه . فرزاد کمانگر به تهران منتقل شده ، در آذربایجان همینطور آقای عباس لسانی و مناطق دیگه ایران ؛ در این میان روحانی شیعه آقای کاظمینی بروجردی که داوطلبانه خلع لباس کردند خودشان را ، در زندان یزد هستند . خبرهای زیادی بود در روزهای اخیر که در زیر فشارهای تازه ای قرار گرفته ایشون در زندان یزد . خبر تأسف انگیزی که در آستانه نوروز داشتیم درگذشت امید رضا میر صیّافی بود و واکنش گسترده بین المللی در برابر مرگ این جوان ایرانی . امّا از آنجا که روحانیون ایران نظرات مختلفی را درباره مراسم ایرانی مطرح کردند، پیام نوروزی آیت الله کاظمینی بروجردی نیز شنیدنی هست که چطور روحانی غیر دولتی مثل ایشون که خواستار جدایی دین از سیاست هست یعنی ( از دولت هست ) به مراسم ایرانی نگاه می کند .
پیام نوروزی آیت الله بروجردی :
سلام بر نوروز ، درود بر نوروزیان تاریخ
سال هشتاد و هفت با آتشفشانهایی از گرانی و کمبود ، تبعیض و نابرابری و نداری به پایان رسید ؛ ولی آثار مخرب و منفی و مسموم آن منازل ایرانیان بی پناه را رها نکرد . سالی پر درد و رنج و فلاکت و نقاهت ، که وطن مظلوم و محروم را دائماً سیلی زد و زجر داد . چگونه با همه ی وجودمان به استقبال بهار برویم در حالی که خشکسالی بسان دیوی وحشتناک حیات ایرانی تحت ستم را به نیستی تهدید کرده ؟ کم آبی و قهر آسمان ، سبزه زارها را هدف گرفته و خزانی را خاطرنشان می کند . امروز میهن عزیزمان به سختی نیازمند نوازش الهی است .
خدایا ؛ به یقین واکنش ظلم حکام را به طبیعت منتقل کرده ای و برکات را از این مرز و بوم گرفته ای .
پروردگارا ؛ بر این ملت غریب و بی کس ترحم نما و الطافت را نصیب این آب و خاک مقدس فرما
آقای چالنگی سپس با خانم گیتی پور فاضل وکیل آیت الله بروجردی مصاحبه ای ترتیب دادند که در زیر می آید :
خانم گیتی پورفاضل وکیل آقای کاظمینی بروجردی روی خط ارتباط تلفنی ما هستند . سلام به شما و خجسته باد نوروزی بر شما باد .
پورفاضل : درود بر شما آقای چالنگی و میهمانان عزیزتون و همه ی ایرانیانی که در داخل و خارج از کشور هستن من نوروز رو بهشون شادباش می گم و امیدوارم که روزی برسد که ما زندانی عقیدتی سیاسی نداشته باشیم .
چالنگی : خانم پورفاضل خبرهای بسیاری بود نهادهای مربوط به حقوق بشر ، مجموعه فعالان حقوق بشر ، کانون مدافعان حقوق بشر ، در مورد وضعیت زندانیان خبرهایی دادند از جمله برخی از نهادهای حقوق بشر وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی رو و خانواده ایشون رو ممانعت از ملاقات با ایشون چرا ؟ بر اساس چه موازین قانونی این جلوگیری انجام شده ؟
پورفاضل : قبلاً هم در مصاحبه های پیش خدمتتون عرض کردم که هر زندانی دارای یک حقوقی است که باید رعایت بشه از طرف کسانی که او رو به زندان انداخته اند ، متأسفانه در بسیاری از موارد ما می بینیم که حقوق زندانی رعایت نمیشه ، از جمله اینکه به من گزارش کردند خانواده آقای بروجردی تشریف بردند به یزد ولی متأسفانه نتونستند که ایشون را ملاقات بکنند و از چهارشنبه تا کنون هم تلفن ایشون هم قطع بوده ! تلفنی هم حتی نتونستند با خانواده شون تماسی داشته باشند . از طرفی قطع آب گرم باعث شده که از طرف وضعیت بهداشتی در مضیقه باشند با توجه به اینکه از نظر تندرستی هم ایشان وضع مطلوبی ندارند و با توجه به اینکه بارها تقاضا کردند که دکتر نجفی ایشون را معاینه بکنه، اجازه ملاقات به ایشون داده نشده . از طرفی آقای دکتر نجفی نمی تواند تجهیزات پزشکی را به زندان ببرد . ناگزیر هستند که به هر ترتیبی هست آقای بروجردی را پیش آقای دکتر ببرند برای معاینه که تا کنون این عمل صورت نگرفته و ما متأسف هستیم از اینکه در زندانهای ما خبر می رسه که زندانیان ما جونشون را از دست می دهند . باور کنید که من از دو روز پیش ، روز عید که شنیدم امید رضا صیافی که خودم چندین بار این جوان را از نزدیک دیده بودم و آمده بود پیش من ، وقتی که این اتفاق برایش افتاد، من واقعاً نوروزی نداشتم . یک لحظه قیافه این جوان از جلوی چشم من کنار نمی رود . خودم را در غم اون مادر داغدیده و خانواده آن عزیز شریک می دونم . امیدوار هستم که دست اندر کاران و کسانی که به هر حال مسوول هستند در این راه ، توجه بیشتری بکنند . اینها هموطنان ما هستند ، اینها جوانان این مملکت هستند که اینطور جانشان را از دست می دهند .
چالنگی : خُب آیا مسوولان قضایی جمهوری اسلامی ایران همانطور که شما در جریان هستید نگران این هستند که اتحادیه اروپا در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران چه سیاستی در پیش می گیرد یا چطور فکر می کند ؟ براشون معلوم هست ؟ می تونه باشه ؟
گیتی پورفاضل : اگر برای مسوولان مهم بود به هر حال یک تغییر در روش و شیوه خودشان می دادند . متأسفانه ما چنین تغییری نمی بینیم . مثل اینکه ما اصلاً دیالوگی نداریم یعنی نه اونها حرف ما را متوجه می شوند و نه ما حرف اونها را می فهمیم ! هر چه ما می گوییم که حداقل به قانونی که خودتان تصویب کرده اید احترام بگذارید و به اونچه که خودتان قبول دارید به عنوان قوانین این مملکت و توصیه می کنید که مردم قانونمند باشند و توجه به این مسئله داشته باشند، خودتون متأسفانه اصلاً توجه ندارید و یکی از مشکلات ما همین است که من نمی دونم چطور وقتی که توصیه می شود که مردم رعایت بکنند چطور خودشان رعایت نمی کنند ؟
یک همچنین فجایعی توی مملکت پیش می آید که نمی تونه آدم بی تفاوت بنشینه و واقعاً دل هر ایرانی من فکر می کنم به درد می آید وقتی که می شنود که چنین جوانی از بین می رود یا امثال او و کسانیکه به هر حال در زندان حقوقشون رعایت نمی شه از نظر انسانی . با توجه به اینکه باید رعایت اصول بهداشتی ، غذایی و حقوق انسانی آنها بشه ، نمیشه ! متأسفانه من نمی دونم با چه صدایی و با چه زبانی ما باید بگوییم .
چالنگی: سپاسگزار هستیم از خانم گیتی پورفاضل وکیل دادگستری با تشکر از شما .


آقای چالنگی سپس تفسیر آقای آموزگار را درباره وضعیت آیت الله بروجردی جویا شدند.
چالنگی : آقای آموزگار از پاریس تفسیر شما را می شنویم و کارآمدی و یا کارایی نگرانی اتحادیه اروپا در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران .
آموزگار : عرض می شود خدمتتون که این خانم پورفاضل که اشاره کردند که جمهوری اسلامی به قانونهای خودشان هم عمل نمیکنه من می خواستم یک نکته ای را بگم که تفاوت یک حکومت دیکتاتوری با یک حکومت استبدادی درست در همینه ، یعنی در حکومت دیکتاتوری به هر حال قانون نیست ولی دیکتاتور یک عده مسائلی را دیکته می کنه به جامعه ولی اون عواملی که دیکته کرده است رعایت می کند . ولی یک حکومت استبدادی مثل جمهوری اسلامی قانونی نداره ! آقای امید رضا صیّافی جونش رو فقط به این دلیل از دست داد که در یک نامه ای که به خامنه ای نوشته بود ، آورده بود که : آقای خامنه ای من را هم به اندازه پسر سید حسن نصرالله دوست داشته باش . فقط به خاطر این جونش رو از دست داد ! یعنی هیچ نوع قانونی نیست که شما را حمایت بکند در داخل کشور نمونه بسیار بسیار بارزش همین آقای کاظمینی بروجردی ست. البته من نمی فهمم که این آدم را به خاطر چی گرفتند برای اینکه شما به محض اینکه در درس حوزوی به درس خارج فقه می رسید و تمام می کنید شما درجه اجتهاد می گیرید . درجه اجتهاد یعنی اینکه شما حق دارید نسبت به مسائل شرعی نظری داشته باشید. نظری که مخصوص خودتونه و بر شما حرام است که از کسی تقلید بکنید . یک عده اصول دینی هست مثل توحید ، نبوت ، امامت و یک عده اصول مذهبی مثل امامت و عدل اینها غیر قابل تغییر هستند و هیچ مجتهدی نمی تونه علیه اون حرف بزنه . فروع دین هم همینطور ، فرع دین چیزهای بسیار محکمی است که جز به حکم ولی فقیه و اون هم با حکم ثانویه نمی تونه متوقفش کرد و اون هم که متوقف می کنه موقت هست در بقیه این امور و در تفسیر مسائل ، مجتهد حق دارد هر جور که دلش می خواهد حرف بزنه ؛ یعنی آقای کاظمینی بروجردی معتقد است بر اساس برداشتش از اصول دینی جمهوری اسلامی و قانون اسلام و شریعت اسلامی و مذهب شیعه این هستش که باید دین از سیاست جدا باشد . این نظر اون است دلیلی ندارد که شما این آدم را بندازید به زندان ، شما می تونید با او بحث کنید ، می تونید نظریات خودتون رو بدهید ، می تونید به تمام آدمهایی که از شما تقلید می کنند بگویید که نه این درست نیست ولی اون کسانی که مقلد آقای بروجردی هستند و خود آقای بروجردی که آقای مجتهدی هست و بدلیل اینکه درس خارج را تمام کرده ، این حق را دارد که هر طور دلش می خواهد برداشت بکند از اصولی که وجود دارد در اسلام . دلیلی برای دستگیری این آدم وجود ندارد . حالا به هر حال دیدند که مضر است انداختند توی زندان ! رفتار غیر انسانی معنایی ندارد . شما یک عده ای ، یک آدمی هستش که نظریاتش را خطرناک برای خود تلقی می کنید ! خیلی خُب این آدم را از اجتماع جدا می کنید ولی حقوق انسانی این آدم را چرا قطع می کنید ؟ آب گرمی که به این آدم بدید که بتونه تنش را بشوره چه ارتباطی با نظرات سیاسی این آدم دارد ؟! اینکه یک دکتری بره اونو ببینه و معالجه اش بکنه چه ارتباطی داره ؟ اگر که می خواهید بکُشیدش، خب یک سمی بدید بکُشیدش تموم بشه ! چرا اینقدر آزار می دید مردم رو؟ معلوم نیست اصلاً مذهب چی هست در داخل جمهوری اسلامی و کسی نیست به شما توضیح بده ! گرفتاری اینه در جمهوری اسلامی ...