tag:blogger.com,1999:blog-81697941308671606592024-03-12T18:43:31.134-07:00گفتگو و انديشهبام آزادیUnknownnoreply@blogger.comBlogger27125tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-69725623652301789362010-03-29T23:52:00.000-07:002010-03-29T23:52:02.385-07:00شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با دویچه وله : اساس دمکراسی پشتیبانی از حقوق بشر است.<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><div dir="rtl" style="text-align: right;"></div><div dir="rtl" style="text-align: justify;"><a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/S7GeduVMX8I/AAAAAAAAChY/7G1aMI5DkRo/s1600/R.+pahlavi.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; cssfloat: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" nt="true" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/S7GeduVMX8I/AAAAAAAAChY/7G1aMI5DkRo/s320/R.+pahlavi.jpg" /></a><strong>مهندسی آگاهانه آینده بدون فهم گذشته و تاریخ ممکن نیست. رضا پهلوی شاهد دو جنبش مهم و سرنوشتساز بوده است. جنبشی که سرنگونی حکومت پهلوی را در پی داشت و جنبشی که حکومت ولایی را به چالش میکشد. رضا پهلوی در گفتوگو با دکتر جمشید فاروقی، رئیس رادیو و آنلاین بخش فارسی دویچه وله نگاهی دارد به درسهایی از این تاریخ پر فراز و نشیب. این گفتوگو در حاشیه کنفرانس مطبوعاتی جامعه بینالمللی دفاع از حقوق بشر در شهر بن آلمان انجام شده است. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>دویچهوله: آقای رضا پهلوی، از این که دعوت ما را برای گفتوگو پذیرفتید، سپاسگزارم. با توجه به این که ایام نوروز است، میتوان گفتوگو را با یک پیام کوتاه نوروزی شروع کرد. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong><span style="color: yellow;">رضا پهلوی</span>: قطعا؛ اولا از فرصتی که به من دادید تا بتوانم با شنوندگانتان در ارتباط باشم، سپاسگزارم. مجدداً فرا رسیدن نوروز باستانیمان را به هممیهنانام چه در داخل کشور و چه در سرتاسر جهان تبریک میگویم و برای آنهایی که در خارج از کشور هستند، امیدوارم این آخرین نوروز ما در خارج از ایران باشد و بتوانیم نوروز را سال آینده در کشور آزاد شدهی خودمان جشن بگیریم.</strong><strong><br />
</strong><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>آقای پهلوی، زمانی که مردم ایران در اعتراض به حکومت محمد رضا شاه به خیابانها آمدند، شما یک جوان ۱۸ ساله بودید. آیا در آن زمان اخبار کوچه و خیابان به کاخ سلطنتی هم میرسید؟ یا این که شما اصلا در جریان این اخبار قرار نمیگرفتید؟</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong> </strong><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>من درست یک روز بعد از پایان تحصیلات و گرفتن دیپلم مدرسه، عازم سفر به امریکا برای گذراندن یک دورهی خلبانی در یک پایگاه نظامی در تگزاس شدم. این سفر در تابستان ۵۷ و حدود شش ماه پیش از خروج پدر و مادرم از ایران اتفاق افتاد. من اولین عضو خانواده بودم که از ایران خارج شدم و تا آن لحظه، به قول شما، شواهد خیابانی را ندیده بودم. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>گرچه دو یا سه ماه بعد از آن، از خواهر و برادرم شنیدم. آنها شعارهایی را که بر علیه پدرم داده میشد، بیشتر حس میکردند. من شخصا در جریان این تظاهرات نبودم. اما زمانی که امریکا بودم، اخبار و اطلاعات را به من هم در امریکا میرساندند.</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong></strong><br />
<div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>اگر بخواهیم جنبش سبز را که جنبش اعتراضی و مدنی امروز مردم ایران است، با جنبش آن روز ایران مقایسه کنیم، شما که در آن زمان جوان ۱۸ سالهای بودید و امروز با یک تجربهی سیاسی معین به آن گذشته نگاه میکنید، چه تشابهی میان این دو جنبش میبینید و ارزیابیتان از جنبش سبز چیست؟ تفاوت این دو از تشابهشان بیشتر است؛ یکی از فاکتورهای مهم این تفاوت هم این است که اگر ۳۰ سال پیش مخالفین نظام و انقلابیون آن زمان میگفتند فعلا شاه برود بعد ببینیم چه میشود -که نتیجهی آن وضعی شد که الان با آن مواجه هستیم- امروز ما فقط نمیگوییم که این نظام را نمیخواهیم و این نظام باید برود، در مقابل میگوییم که چه چیزی جای آن بیاید. فکر میکنم این تفاوت بسیار مهم است. چون بهای سنگینی که مردم ایران در نتیجهی انقلاب ۵۷ پرداختند و عواقب آن تا امروز هم برای همگان مشهود است، این اجازه را به ما نمیدهد که بار دیگر بیحساب و بدون شناختن این که دقیقاً گزینهی مقابل این نظام چیست، حرکت کنیم. برای این که راه بازگشت به مسیری که مملکت ما باید داشته باشد هموار شود، این گزینه را باید کاملا روشن بیان کرد. اما از نظر ماهیت جنبش سبز؛ شاید به عنوان مهمترین فاکتور بتوانم بگویم که جنبش سبز که امروز به دست نسل امروزی ایران دارد معرفی میشود، یک تحول عمیق سیاسی در جامعه، هم از نظر ذهنیت، هم از نظر فرهنگی و هم از نظر هدف است که هیچ وقت سابقهاش را در تاریخ ایران، به خصوص به مفهوم تحولات سیاسی ایران نمیشناختم. در چند پارامتر مختلف: </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>اولین پارامتر این است که برای من کاملا روشن است که اکثریت این افراد و به خصوص جوانانی که در این جنبش شرکت میکنند، نه تنها ارزش آزادی را درک کردهاند، بلکه میدانند برای این آزادی باید بهایی پرداخت که میپردازند، تا پای جان حتی.</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>پارامتر دوم ماهیت کثرتگرای این جریان است. حرکتی که همهگونه عقیده را در داخل خود میبیند، میپسندد و قبول دارد. اما زیر بار هیچ حزب، عقیده یا گروه خاصی نمیخواهد برود و از این لحاظ خود را محدود به یک ایدئولوژی و یا یک گروه و هدف نمیبیند.</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>سوم این که این حرکت، حرکتی نیست که نیاز به قیم، معلم یا کسی که برایشان طوماری ببافد، داشته باشد. در عمل میداند به کجا میخواهد برود، اما نیازمند کمک و پشتیبانی هم هست. از این لحاظ، در باب آزادیخواهی، در باب کثرتگرایی، در باب این که یک خواستهی عمومی را بیان میکند، فکر نمیکنم تا بهحال حرکتی داشتهایم که در داخل آن بزرگترین پهنهی شرکت نیروهای مختلف فکری و عقیدتی را بتوان دید که در یک موضع خاص و در مقابل یک مشکل عام که همانا ماهیت نظام کنونی است، با هم همبسته هستند. به نظر من، این یکی از بهترین و شاید طلائیترین فرصتها است و حتی به نوعی هدیهای بود به مردم ایران که از این فرصت بهترین استفاده را بکنند.</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>وقتی به شرایط ۳۱ سال پیش نگاه میکنیم، برخی تحلیلگران بر این باورند که بخش عمدهی دلایل حرکت به سمت انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی، محصول خطاهایی است که محمد رضا شاه پهلوی در آخرین سالها و یا حتی در تمام مدت زمامداری خود مرتکب شده بود. ارزیابی شما در این باره چیست؟</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong><span style="color: yellow;">رضا پهلوی</span> : مسئولیت را فقط بر عهده و گردن یک فرد انداختن، به نظر من، برخورد زیاد معقولی نیست. کما این که بسیاری از کسانی که آن زمان از مخالفین نظام پدرم بودند و به خصوص افرادی که در بخشهای جناح چپ ایران آن دوران قرار میگرفتند، با نگاه و بازنگری بیطرفانهای به آن داستان، معتقدند که همه چیز را نباید سیاه و سفید دید و مقداری از بار مسئولیت به گردن خودشان هم بوده و هست. فاکتورهای خارج از ایران را هم که درنظر نگیریم، به هرحال به نظر من به دور از انصاف است که بگوییم تمام عواقب و تقصیرها بر عهدهی یک نفر و تنها یک نفر بوده است. از این لحاظ من معتقد نیستم که نکتهای که عنوان میکنید، باور اکثریت باشد. در این که یک سلسه تصمیمات گرفته شد و یا اقداماتی در گذشته صورت گرفت که فاکتوری در بحرانی شدن وضعیت بود، بحثی نیست. من هم در این مورد هیچ مخالفتی ندارم. اما مساله این است که که عواقب و نتیجه ما را به کجا رسانده است و به نظر من، اهمیت موضوع در این است که امروز که ما در این موقعیت قرار گرفتهایم، چهکار میخواهیم بکنیم؛ آیا میخواهیم برخوردمان نسبت به مسائل امروزی و آیندهی ایران بر اساس تجربیات و درگیریهای ۳۰، ۴۰ و یا ۵۰ سال پیش مملکت باشد و میخواهیم مانند همان زمان برخورد کنیم، یا این که نیازمند اقداماتی هستیم که مربوط به شرایط امروز است؟ گرچه میدانم که خیلیها خواهند گفت که باید از گذشته تجربه گرفت. بسیار خُب! همهی ما تجربیاتی را یافتیم. اما به نظر من، امروز رسیدن به آزادی و رسیدن به جامعهای مبتنی به حقوق بشر و رسیدن به نظامی که بتواند تضمین کنندهی حقوق و آزادی افراد باشد -که به اعتقاد من تنها یک نظام دمکراتیک بر مبنای سکولاریسم، یعنی جدایی مشخص دین از حکومت، میتواند آن آینده را برای مردم ایران فراهم کند- دغدغهی مشترک جریانات مختلف سیاسی است که هیچ ربطی به شرایط و اوضاع ۵۰ سال پیش مملکت ندارد. نه ربطی به حکومت گذشته دارد و نه حتی ربطی به حکومت حال. ولی وضعیتی است که باید برای آیندهی کشورمان جستوجو کنیم. حال از هر دریچهی اندیشهای و ایدئولوژیکی که بخواهیم نگاه کنیم. بنابراین خلاصه و مختصر، همهچیز بستگی به این دارد که آیا ما میخواهیم جزیی از راهحل باشیم و یا جزیی از گرفتاری؟ آیا میخواهیم بحثهای پیشپا افتادهی غیرمربوط به اوضاع کنونی مملکت را برای نسلی که اصلا دیگر کاری به آن جریان ندارد (چون نصف جمعیت امروز کشور ما حتی زمان انقلاب به دنیا نیامده بودند، چه برسد به این که بخواهند قضیهی نیمقرن پیش را طرح کنند) مطرح کنیم یا به وضعیت آنی و آنچه جلوی پای آنان است، بپردازیم؟ </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>جامعهی امروز ایران نیازمند آن است که کسانی که مدعی آزادیخواهی و دمکراسیخواهی هستند، بگویند در این مورد چهکار میخواهیم انجام بدهیم و چه هزینهای را حاضریم بپذیریم. فکر میکنم موضوع و سؤال اصلی برای اکثریت مردم ایران، به خصوص نسل کنونی، بیشتر این مسائل باشند. در بسیاری از موارد، آدم در لحظات تنهایی، وقتی به گذشته نگاه میکند و به آینده میاندیشد، فکر میکند شاید اگر خودش در موقعیتی بود که بتواند تصمیم بگیرد، یک سری کارها را حتما انجام میداد و یک سری کارها را حتما انجام نمیداد. میدانم که سؤال سختی است، اما اگر شما در چنین موقعیتی بودید؛ یعنی زمان را به آن دوران برگردانیم و در شرایطی که شما دیگر یک جوان ۱۸ ساله نیستید و با تجربهی سیاسی امروز به قدرت و شرایط سیاسی جامعه نگاه میکنید و توان تصمیمگیری و انجام اقداماتی را دارید، حتماً چه کارهایی را انجام میدادید که فکر میکنید پدرتان آنها را انجام نداد و چه کارهایی را شما قطعا انجام نمیدادید که پدرتان در آن هنگام انجام داد؟ </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>سؤال شما مستلزم پاسخی نسبتاً مفصل و طولانی است و به هرحال سؤالی فرضی است که شرایط آن در آیندهی کشور قابل تکرار نیست که بگوییم بر مبنای همان شرایط بتوان تصمیمات متفاوتی گرفت. نوار را به عقب برگرداندن شرایطی است که شاید قابل تصور نباشد. اما اگر صرفاً از نظر تئوریک این سؤال را میکنید؛ مسالهی عمده در آن زمان، ناهماهنگی پیشرفت اقتصادی با لیبرالیزه شدن جامعه، یعنی آزادیهای بیشتر سیاسی بود. حال این که چه فاکتورهایی باعث به وجود آمدن این شرایط شد، من توضیحات و نظر خودم را مفصلاً در قالب کتابی که سال پیش به نام «زمان انتخاب»، البته به زبان فرانسه منتشر شد، بیان کردهام. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده و به زودی در دسترس همگان قرار خواهد گرفت و نهایتا روی تارنمایام خواهم گذاشت. شاید این کتاب به شکل مفصلتری پاسخ سؤالی را که از من پرسیدید، داده باشد و من شنودگان و خود شما را بیشتر به آن مطالب رجوع خواهم داد. منتها ترجیح میدهم، اگر اجازه بدهید، توجه را بیشتر به مسائل آنی و عینی کشور ببریم. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>مسألهی نقض حقوق بشر در ایران، همانطور که میدانید، دغدغهی درازمدت مردم است. اما در حال حاضر چند مسالهی مشهود و ملموس را داریم؛ از قدیمیترین زندانی سیاسیمان، آقای امیرانتظام گرفته که نپذیرفت توبهنامهای را امضا کند و همچنان تحتنظر است، از <span style="color: yellow;">آیتالله بروجردی</span> که در زندان شکنجه شده و این همه به او بیعنایتی شده تا آخرین گروه روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی که در ترکیه پناهنده شدهاند و در وضعیت اسفناکی بهسر میبرند و… راستاش را بخواهید دغدغههای آنی من بیشتر این مسائل هستند تا این که بخواهم به مسائل احتمالی یا فرضیای برگردم که در قبل بوده است. من فکر میکنم ما الان باید به خصوص راجع به این مسائل دقت کنیم. اگر میپرسید درسی که من از گذشته آموختهام چیست؟ این است که من مشکل میبینم و برای همین میگویم که افراد و آحاد جامعه و شهروندان، فراتر از ساختارهای حکومتی و فراتر از اتکا به نهادهای حکومتی و دولتی، برای حفظ دمکراسی، نهادهای دمکراتیک و توسعه و پرورش این نهادها، باید مسئولیتی در خودشان ببینند. هرگاه آگاهی نباشد و اهرمهایی وجود نداشته باشند که به نسلهای بعدی یک فرهنگ سیاسی و شیوهی برخورد را در جهت جلوگیری از تبعیض و تفکر منفی در جامعه دائم آموزش ندهد، اصولا ما مسالهی دمکراسی و حقوق بشر را همیشه تق ولق خواهیم دید. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>اساس دمکراسی پشتیبانی از حقوق بشر است. بدون حقوق بشر، دمکراسی اصلا مفهومی نخواهد داشت. از طرف دیگر، در نبود دمکراسی نمیتوان به حقوق بشر دست یافت. بنابراین مهم مشارکت مردم و تصمیم مردم است. چون دمکراسی نهایتاً به معنای حاکمیت مردم است، تصمیم را مردم میگیرند و میزان صندوق رأی و رأی اکثریت مردم است، ضمن این که حقوق اقلیتها هم حفظ شود. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>اینها دیگر الفبای دمکراسی است و اصولی است که در تمام دنیا میتواند رعایت شود و ربطی هم به فرهنگ یا تمدن خاصی ندارد. همانطور که اعلامیهی جهانی حقوق بشر استانداردی را وضع میکند که دیگر موضوع این نیست که اگر ما تبتی یا ونزوئلایی، کرهای، سوئدی و یا ایرانی باشیم، به خاطر این که از یک فرهنگ و مذهب خاصی هستیم قوانین فرق کند. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>من اینها را به عنوان اصول و پایه قرار میدهم و اگر بخواهم به عنوان نمایندهی نسل خودم، با دیدی که نسبت به نسل پیشینام دارم و نگاهی که نسبت به نسل بعدی دارم، پل ارتباطیای را برقرار کنم و تجربیات خودم را در اختیار بگذارم، ترجیح میدهم دولتی متوسط اما مشروع داشته باشیم که بر اساس مشارکت مردم پایهریزی شده است، تا دولتی که بسیار خوب عمل کند، اما مردم در آن هیچ احساس مشارکتی نداشته باشند. چون اگر آن بار مشارکت و مشروعیت نباشد، اساساً جامعه خود را جدا میبیند. علیرغم این که ممکن است خیلی کارها هم در آن مملکت صورت گرفته باشد. اگر از این زاویه به نظام پیشین نگاه کنیم، خیلیها که حتی جزو مخالفین آن رژیم بودهاند، میگویند که ما منکر آن نیستیم که در آن مملکت خیلی کارها انجام گرفت، اما در نبود فضای باز سیاسی، ما خود را جدا از حکومت میدیدیم و اجباراً در مخالفت با آن قرار گرفتیم و نهایتا این مساله به ضرر مملکت تمام شد. حال این که تمام بار مسئولیت با شخص پدرم بوده است یا نه، قضاوتی است که هم تاریخ خواهد کرد و هم دیگران. من برای این که کاملا غیراحساسی به قضیه برخورد کنم و تا آنجا که میتوانم پراگماتیک نگاه کنم، نمیگویم که باری از مسئولیت به گردن پدر من نبوده، اما این که امروز بگوییم تمام تقصیرها فقط به گردن یک نفر بوده و بس، به نظر من دور از واقعیت و دور از انصاف خواهد بود. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>به هرحال همگی ما باید از تجربیاتمان در جهت مثبت استفاده کنیم. این وظیفهای است که امروز بر عهدهی چه نسل پیشین و چه نسل من، قرار دارد. آنان باید تجربیات خود را در اختیار نسل امروزی ایران بگذارند تا واقعا بتوانیم به خواستهی دیرینهای که از زمان انقلاب مشروطیت تا امروز داشتهایم، برسیم و بتوانیم کشورمان را در مسیر ترقی، پیشرفت، مدرنیته و آنچه که تضمینکنندهی حقوق انسانی و سیاسی ما در آینده، آن هم در قالب یک نظام دمکراتیک عرفی باشد، قرار بدهیم. </strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: left;"><strong>http://www.irancpi.net/digran/matn_3825_0.html</strong></div><div dir="rtl" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: justify;"><strong>تحریریه: مصطفی ملکان</strong></div><div class="separator" style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; clear: both; text-align: center;"></div></div><div style="text-align: justify;"><br />
</div></div></div></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-31027428679764680922010-03-19T02:30:00.000-07:002010-03-19T02:42:48.549-07:00اعترافات دادستان قدیانی و فاش شدن توطئه اي ديگر در دومین دیدار با آقای بروجردی طي اسفند ماه 1388<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><meta content="text/html; charset=utf-8" http-equiv="Content-Type"></meta><meta content="Word.Document" name="ProgId"></meta><meta content="Microsoft Word 14" name="Generator"></meta><meta content="Microsoft Word 14" name="Originator"></meta><link href="file:///C:%5CUsers%5CTomas%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_filelist.xml" rel="File-List"></link><link href="file:///C:%5CUsers%5CTomas%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_themedata.thmx" rel="themeData"></link><link href="file:///C:%5CUsers%5CTomas%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_colorschememapping.xml" rel="colorSchemeMapping"></link><style>
<!--
/* Font Definitions */
@font-face
{font-family:"Cambria Math";
panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;
mso-font-charset:0;
mso-generic-font-family:roman;
mso-font-pitch:variable;
mso-font-signature:-1610611985 1107304683 0 0 415 0;}
/* Style Definitions */
p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal
{mso-style-unhide:no;
mso-style-qformat:yes;
mso-style-parent:"";
margin:0cm;
margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:12.0pt;
font-family:"Times New Roman","serif";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";
mso-bidi-language:AR-SA;}
p
{mso-style-unhide:no;
mso-margin-top-alt:auto;
margin-right:0cm;
mso-margin-bottom-alt:auto;
margin-left:0cm;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:12.0pt;
font-family:"Times New Roman","serif";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";}
.MsoChpDefault
{mso-style-type:export-only;
mso-default-props:yes;
font-size:10.0pt;
mso-ansi-font-size:10.0pt;
mso-bidi-font-size:10.0pt;}
@page Section1
{size:612.0pt 792.0pt;
margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt;
mso-header-margin:36.0pt;
mso-footer-margin:36.0pt;
mso-paper-source:0;}
div.Section1
{page:Section1;}
-->
</style> <br />
<div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/S6NG89kVeAI/AAAAAAAACgY/YmdHSTaYhpY/s1600-h/29bn445_th.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/S6NG89kVeAI/AAAAAAAACgY/YmdHSTaYhpY/s320/29bn445_th.jpg" /></a><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">در آخرین هفته سال 1388، آقای جعفر قدیانی دادستان ویژه روحانیت و معاون جدیدش آقای احمدی که اخیرا به عنوان رئیس دایره اجرای احکام دادگاه ویژه روحانیت و قاضی ناظر بر زندان منصوب گردیده است ، به همراه تنی چند از مسئولین زندان، در بند ویژه روحانیت اوین با آقای بروجردی ملاقات نمودند. برخی از نکات مهم این دیدار که به نوعی اعترافات دادستان قدیانی محسوب می شود، به شرح زیر است: <o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">1. نظر گردانندگان فعلی حکومت نسبت به جایگاه واقعي آقای بروجردی:</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">دادستان قدیانی در معرفی آقای بروجردی به مسئول جدید، گفت: "ایشان رهبر دین غیر سیاسی است و بطور دائمی و علنی اصول انقلاب و مخصوصاً اصل ولایت فقیه را زیر سئوال برده و می برد."<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">اهمیت بیان فوق اينجاست كه اولا علت هراس حکومت از ایشان را نشان می دهد و ثانیاً طبق فرمایش حضرت علی : "و الفضل ما شهدت به الاعداء" ، فضيلت آن است که دشمن به آن شهادت دهد و اعتراف نماید.<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">2. اذعان به وجود شکنجه در زندانهای ایران:</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">سپس مسئول جدید از آقای بروجردی پرسید: "از ما چه درخواستی دارید؟!"<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">این پيشواي ديني پاسخ دادند: "من چهار سال زندانی هستم و می خواهم 7 سال باقی مانده را نيز بايستم! طی این چهار سال شما مرا به انحاء گوناگون شکنجه نموديد. من صرفا يك زنداني هستم و حقوق اوليه يك زنداني را خواستارم!"<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">دادستان قدیانی که مسئول مستقیم شکنجه ها مي باشد، نه تنها کلام آقای بروجردی را نقض نكرد بلکه اعتراف نمود "بله، شکنجه برای بعضی از زندانیان لازم است!" آقای بروجردی پرسید "پس علت اینکه حکومت وجود هرگونه شکنجه را نفی می کند، چيست؟!"<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">3. افشاي توطئه حكومت براي اعطای مرخصي به آقاي بروجردي:</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">مسئولین دادگاه طي روزهاي اخير با نزدیکان ايشان تماس گرفته و درخواست آماده کردن وثیقه برای انجام مقدمات مرخصی را مطرح نمودند و از طرفی در دیدار مذکور نیز، مکررا به آقای بروجردی القا كردند که "چرا شما مانند زندانیان دیگر از ما درخواست مرخصی نمي کنید." <o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">اهداف اين ديدار صرفا اجرای یک سناریوی از قبل طراحی شده برای دفع تبلیغات جهانی و داخلی علیه نقض آشکار حقوق بشر در زندانهای ایران، به ویژه در موضوع حبس طولانی مدت یک بیمار، آن هم بدون منظور نمودن مرخصی های استعلاجی، استحقاقی و اورژانسی می باشد.<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">از سوي ديگر آنطور که از شواهد امر پیداست، اين تغيير نظر ناگهاني رژيم براي اعطای مرخصي به آقاي بروجردي در ايام تعطيلات نوروزي، توطئه اي براي گرفتار كردن اين زنداني سرشناس به سرنوشتي شبيه امام موسي صدر و يا از بين بردن ايشان مي باشد و بعدا نيز مدعي شوند كه آقاي بروجردي از ايران گريخته است!<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">4. اعتراف دادستان قدیانی به اينكه "زندگی آقاي بروجردي را نابود كرده و خود ايشان را نيز از بين برده اند!"</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">آقای بروجردی توضيح داد که "اين رفتار شما توجیه ناپذیر و ظلمی جبران ناپذیر است، آیا منصب قضاوت و صدور حکم نباید در اختیار اشخاص عادل و صالح باشد؟! پس چگونه می توانید ظلم قاضی و دادستان را در نظام اسلامی توجیه کنید؟! اگر من مجرم هستم پس چگونه به دست شما که به بدی ها و جرائم خود اعتراف دارید، محاکمه شدم؟!" آقای قدیانی پاسخ داد: "ما منتخب حکومت اسلامی هستیم!!"<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">5. فرار از مسئولیت جنایات رخ داده:</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">در اين ديدار آقای قدیانی برای گریز از عواقب مردمی، تاریخی و الهی آزارهاي جسمي و روحي آقای بروجردی، مدام می گفت: "ما با اعمال این شکنجه ها، شما را لاغر کردیم تا سکته نکنید!!"<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">آنها اين نکته را ناديده مي گيرند که به گفته پزشک زندان مرکزی یزد در تابستان گذشته، آقای بروجردی هشتاد درصد بینائی خود را از دست داده است. همچنين توجهی ندارند که موهایش سفید، استخوانهایش معیوب و اعضای داخلی</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"> وی آسیب بسیار جدی دیده </span><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">است!<o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">6. اعتراف غیر مستقیم به تنگ نظری حکومت:</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;">طی این دیدار، آنها موضوع مهم "یک روز حبس انفرادی معادل ده روز حبس عمومی است" را ناديده گرفتند که با احتساب آن ماه ها پيش، دوره محکومیت آقای بروجردی به اتمام رسیده است! ولي روي مسائل كم اهميت تري اصرار داشته و خورده مي گرفتند كه چرا شما مي گوئيد چهار سال است تحت بازداشت هستيد در حالي كه زمان دقيق آن، سه سال و پنج ماه است! <o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><b><span lang="FA" style="color: red; font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><span style="color: yellow;">7. پارادوكس رفتار و گفتار مسئولين:</span><o:p></o:p></span></b></div><div dir="RTL" style="direction: rtl; margin: 0cm 0cm 0.0001pt; text-align: justify; text-indent: 11.35pt; unicode-bidi: embed;"><span lang="FA" style="font-family: "Arial","sans-serif"; font-size: 13pt;"><b>و در پایان اینکه مسئولین مربوطه از يك سو آقاي بروجردي را يك زنداني معمولي معرفي مي كنند، ولي از سوي ديگر با طرح توطئه هاي مختلف، سعي در از بين بردن ايشان دارند.</b><o:p></o:p></span></div></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-75338741608653658712010-03-03T22:16:00.000-08:002010-03-03T23:21:27.584-08:00زن در جغرافیای فکری آیت الله بروجردی<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><div style="text-align: right;"></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><a href="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/S49QOKwmkLI/AAAAAAAACfA/nvKpvj9l6Fs/s1600-h/02046992_4001.jpg" imageanchor="1" style="clear: left; cssfloat: left; float: left; margin-bottom: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" height="148" kt="true" src="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/S49QOKwmkLI/AAAAAAAACfA/nvKpvj9l6Fs/s200/02046992_4001.jpg" width="200" /></a><strong><span style="font-size: large;">گرامی باد 8 مارس روز جهانی زن</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>یکی از موضوعات حساس و بحث انگیز که سالهای متمادی اذهان دول متمدن و روشنفکران منصف و اندیشمندان مترقی را به خود مشغول داشته و قلم فرسائیهای چندی در این باب به ثبت رسیده، تبیین و تعیین حدود و مرزهائی جهت « حقوق زنان » است. با وجود اینکه جامعه مدنی امروز تاب و توان تحمل هر نوع تبعیض، استبداد و خودمحوری را از دست داده و تا حد زیادی عامل و باعث مهار جنسیت سالاری گردیده، لیکن بعد از گذشت قرنها، هنوز رنسانس اندیشه ها به بلوغ کامل خود نرسیده و نتوانسته اساسنامه جامع و کاملی در ارتباط با حقوق و مزایای این مخلوق زیبای الهی ارائه دهد و تضادهای فکری و اعتقادی انبوهی در کیفیت و چگونگی اجرائیات و تقسیمات مربوطه که بعضاً از حد صوری خود عدول ننموده وجود دارد.</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>آقای بروجردی، روحانی صاحب نظر و روشنفکر دینی با تکیه بر اسناد منبعث از کتب آسمانی و با استمداد از ادبیاتی فرادینی در دستنوشته هایش، با نگاهی منصفانه و روشنگرانه به شرح و بیان گوشه هائی از امتیازات و اعتبارات این مخلوق شگفت انگیز ربوبی پرداخته که نظر خوانندگان گرامی را به فرازهائی از آن معطوف میدارم:</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong><span style="font-size: large;">زن از منظر بروجردی:</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>زن، مخلوق زيبای خداوند است. زنان در هر کاری توانمند و با استعدادند. در تقسيمبنديهای حرفهای و صنفی، بايد رعايت حرمت و قداست زن را نمود و ظرافت و لطافت اين مسئول تکامل و توارث را فراموش ننمود و از تجارت عفّت و عصمت او حذر نمود و هرگز وی را ابزاری برای بازاريابی قرار نداد و مقامات خدا دادهاش را ناديده نگرفت. گرچه در همه اعصار از موقعيّت و مقام زنان سوء استفاده شده و سوداگران نامرد و نااهل، فرصتطلبیهای بسياری از اين جنس مقدّس کرده اند.</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong><span style="font-size: large;">ایشان همچنین در پاسخ به سؤالی در مورد حقوق و حدود زنان اینگونه تصریح نمودند:</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>زن، شریک مرد در اداره امور خلقت است . زنان، از همان موقعیّتی در آفرینش برخوردارند که مردان به دست آورده اند و هر قانونی که شخصیّت و تمامیّت اعتباری ایشان را نقض کند بی ارزش است . تمامی احکامی که باعث سرشکستگی و اُفت زنان می گردد ناقض حقوق بشر است . هر نوع حصر و حدّی که موجب تقلیل کامیابی آنها در زندگی شود، غیر قابل احترام و اجراست. میادین کاری و علمی و اجتماعی به هیچ وجه برای آنها، نباید ایجاد تنگنا و محدودیت نماید .</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong><span style="font-size: large;">با وجود اینکه تعاریف زیادی درباب زن و جایگاه او بیان گردیده اما با مرور این نوشتار به لطافت و ظرافت تراوشات فکری بروجردی پی میبریم که چگونه با قرائت نوینی از مندرجات وحی به مکاشفات و مبانی جدیدی از اساسنامه الهی که منطبق با فطرت آدمی است دست می یابیم.</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>او معتقد است که : زن نیمه اصلی آفرینش است چرا که روح خدا در او تجلی کرد و بدون نیاز به مرد، گُلی را به جهان عرضه نمود و مسیح را برای صلح و ثبات جهان نمودار ساخت .</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>ایشان می افزاید: انتخاب مریم برای جلوه نمایی آفریدگار بزرگ، مهمترین تعریفی است از وجود زن که همتایی ندارد . زنان همپای مردان دارای مطالباتی هستند مشروع و معقول و معروف که هر گونه تعدی به آنها، ستمکاری به اصل خلقت است . هر نوع محدودیتی برای زنان، خیانت به بشریت بوده چرا که مرکزیت هستی به یمن حیات زن است . چنانچه با وضع قوانین خشن و ایذائی موجب تخریب اعصاب و تضعیف احساس او شوند، دگرگونیهای ناموزون و ناروا به تمامیت جامعه انسانی باز می گردد و باعث اختلال در نظامات سیاسی و اجتماعی می شود لذا آزادی و استقلال زنان را ضرورتی انکار ناپذیر میدانیم .</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong><span style="font-size: large;">به حتم و یقین بروجردی یکی از قربانیان راه آزادی است. او مخالف هر نوع محدودیت و تنگناهایی است که بشر امروزی را به سختی و تعب انداخته است. ایشان در تعریف آزادی اینگونه می نویسد:</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>" آزادی، موهبتی است الهی که نبايد تحت هيچ عنوانی آنرا مهار نمود. با آزادنگری پيشرفت به دنيای ما میآيد. آزادانديشی، سبب ويروسزدائی از خمير مايه زندگی میگردد. آری؛ آزادی در ژن آدمی است . "</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong><span style="font-size: large;">وی در باب یکی از بحث برانگیز ترین موضوعات یعنی حجاب، دیدگاههای خود را اینگونه بازگو می کند:</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong>بدانكه پوشش از براى زنان، به مثابه حفاظت از دُرّ بوده كه از دزدان روزگار مىشود، و امّا اين حراست مىبايد جنبه فرهنگى داشته باشد نه تحميلى كه اگر به زور انجامد به خلاف اهداف شارع مقدّس مىرود و امكان اصلاحات نفسانى فردى و عمومى را از دست مىدهد.</strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><strong><span style="font-size: large;">و در پایان نوشتار خویش را با مقالی دیگر از این روحانی دگر اندیش و مخالف ولایت فقیه خاتمه می دهیم که می گوید:</span></strong></div><div style="border-bottom: medium none; border-left: medium none; border-right: medium none; border-top: medium none; text-align: right;"><br />
</div><div style="text-align: right;"><strong>در مشي فكري و تحقيقي بنده، زنان عهدهدار مناصب اصلي هستند و جايگاه ويژهاي در آفرينش دارند ، احترام به اين قشر عظيم از خلقت ، حرمتدهي به خداوند است . انتظارم از خانمها آنست كه به جمع ما بپيوندند و ما را در هدم نيروهاي ترورپرور و حقكُش ، ياري دهند.</strong></div></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-76515997406731363042010-02-21T22:21:00.000-08:002010-02-28T03:39:37.849-08:00رساله آیت الله بروجردی در رد ولایت فقیه<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><div align="right"></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><div align="center"><b><a href="http://viewer.zoho.com/download?genFile=pacbqU">دانلود فایل پی دی اف</a></b></div><b><span style="font-size: large;">فهرست مطالب:</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><br />
</div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>پیشگفتار </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>واژه " ولایت فقیه " </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>دلایلی بر رد حقانیت ولایت فقيه </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>قسمت اول: آياتي كه امر به اطاعت از خدا و رسول دارد </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>قسمت دوم: آيه "اولي الامر" 59 سوره نساء </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>قسمت سوم: بررسي برخی روایات </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>عصاره ماهیت حكومت فقها و ولایت فقیه </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>منشاء تز "دیانت ما، عین سیاست ماست" </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>فقه و مرجعیت در دوران انقلاب و پیش از آن </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>جایگاه فقهای درباری </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>ناكامی مرجعیت اصیل غیر سیاسی در جلوگیری از تشكیل حكومت فقها </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>اشتباهات بزرگ عمومی </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>شیوه های استعمارگران خارجی در مقابله با مرجعیت و روحانیت </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>تأثیر منفی مرجعیت بی تفاوت بر تداوم حكومت جعلی فقها </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>حكومت فقها، فساد فرا مكانی و زمانی </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>مناظره با رهبران ولایت فقیه </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>مقایسه دیكتاتوری ولایت فقیه با نمادهای استبدادی تاریخ </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>تمامیت جنایت و بی عدالتی، طی سه دهه حكومت ولایت فقیه </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>پاورقی ها</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><br />
</div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">"ولایت فقیه" از دیدگاه شرع، عقل و عرف</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><br />
</div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">پیشگفتار</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>درود می فرستم بر اكثریت مطلق هموطنانم در داخل و خارج از ایران كه قربانی بی عدالتی های حكومت ولایت فقیه هستند و به عنوان كسی كه با حكم فقهای دنیا طلب، جوانی، سلامتی و اعتبارش به تاراج رفت، خانواده اش فرو پاشید و شاهد قتل پدر و مادر خویش بود، با تمامی دردمندان جامعه همدردی می كنم.</b></div><div align="right" dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">واژه "ولایت فقیه "</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>این واژه اولین بار در موضوع مرجعیت و تقلید و با مفهوم سیاسی و حكومتی مطرح شد1. در تعیین اختیارات آن نیز اختلافات زیادی به وجود آمد چرا كه در ذیل ولایت تشریعی تعریف گردید و قاعدتا باید نسبت به پذیرش یا رد آن، حق انتخاب و اختیار محفوظ می بود، ولی آنچه كه امروز شاهد آن هستیم حاكمیت ولی فقیه بر كل جامعه و كشورداری در تمام قوای آن است، یعنی یك نفر در جایگاه ولی فقیه به جای همه تصمیم می گیرد و تمامیت جان، مال، ناموس، اندیشه و سرنوشت نفوس را در مصادره خویش می داند! </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>نا گفته نماند كه مفهوم "ولایت فقیه" با عباراتی از قبیل "ولایت امر"، "امامت امت" و "ولایت مطلقه امر و امامت" در قانون اساسی گنجانده شد و از آن به عنوان "ولایت مطلقه فقیه" نام برده می شود. ما در تحلیل و نقد پیش رو، به منظور رعایت اختصار، از واژه "ولایت فقیه" كه رایج تر است استفاده می كنیم.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">دلایلی بر رد حقانیت ولایت فقیه</span> </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>محوریت دعاوی طراحان ولایت فقیه را می توان در سه قسمت كلی خلاصه نمود: </b></div><div align="right" dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>قسمت اول: آنها با سوء استفاده از آیاتی از قبیل ذیل كه دلالت بر ولایت و اطاعت از خدا و رسول دارد و با بیان این دروغ كه "ولایت فقیه در طول ولایت خدا و رسول قرار دارد" آنرا واجب الاطاعه معرفی می كنند!</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>"اطیعوا الله و اطیعوا الرسول فان تولوا فانما علیه ما حمل وعلیكم ما حملتم و ان تطیعوه تهتدوا و ما على الرسول الا البلاغ المبین": نور، 54 - "انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یوتون الزكوة و هم راكعون": مائده، 55 - "النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم": احزاب، 5 - "و ما كان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله امراً ان یكون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبینا": احزاب، 36 - "من یطع الرسول فقد اطاع الله": نساء، 80 - "ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا" حشر، 7.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- در آیه اول، همان گونه كه امر به اطاعت از خدا و رسول شده، جبری و قهری نبودن چنین اطاعتی نیز قید شده: "فان تولوا" و "ان تطیعوه" و ایضا در پایان آیه نیز آمده: "و ما على الرسول الا البلاغ المبین" كه دایره عملكرد پیامبر را محدود به ابلاغ رسالت نموده، در نتیجه هرگونه تحكم و استبداد به نام خدا و دین، نفی گردیده است. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- اگرچه در "آیات محكمات" فوق به وضوح لزوم اطاعت از خدا و رسولش مورد سفارش و تاكید قرار گرفته است، ولی این قانون را نیز باید به حساب آورد كه پذیرش و یا رد كلیه فرامین و احكام تشریعی به میل و اختیار مردم واگذار شده است و همواره اینطور بوده كه فرامین خدا و رسول، گاه مورد عمل و گاه مورد سرپیچی قرار گرفته است زیرا هیچ جبر و اكراهی در قبول و عمل به احكام دینی وجود ندارد، كما اینكه در آیات مختلفی نیز آمده است: "لا اكراه فی الدین": بقره، 256. "انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا": دهر، 3. "فان اعرضوا": شوری، 48. "ان تولوا": آل عمران، 20. "فان كذبوك": انعام، 147.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- اگر بر فرض محال، ولایت فقیه را در طول ولایت خدا و رسول قرار دهیم، چگونه می توان برای استقرار ولایت جبری فقها در طول ولایتی كه اجباری بر آن نیست، به آیات فوق استناد نمود؟!</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- در جائی كه پیامبر می فرماید: "خودمحور، راهی به سعادت و موفقیت ندارد"2 خود رأیی والیان فقیه، چه توجیهی خواهد داشت؟ بر طبق سنت پیامبر، تمام اقشار جامعه از جمله اقلیت های قومی و مذهبی حق دارند كه در تعیین سرنوشت مملكت خویش مشاركت كنند. همانطور كه در ماجرای جنگ احزاب، زمانی كه سلمان فارسی پیشنهاد حفر خندق را مطرح نمود، پیامبر علیرغم این كه با اعتراض برخی از اعراب متعصب مواجه شد، آنرا پذیرفت. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- اگر هدف، حكومتی بودن ولایت و امامت بود، پس چرا معصومین از قوای غیبیه خود برای برپائی حكومت استفاده نكردند؟! </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>قسمت دوم: فقهای پرمدعا می گویند منظور از "اولی الامر" در آیه 59 سوره نساء، ولی فقیه است!</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>"یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منكم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول ان كنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلك خیر و احسن تاویلا ". </b></div><div align="right" dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- در چه تعداد از روایات و احادیث قابل دسترس، چنین بیان نسنجیده ای مطرح شده است؟! </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- اگر منابع روائی و تفسیری شیعه ملاك باشد، در آنها قید شده كه مراد از "اولی الامر" اهل بیت هستند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- برداشت نظریه پردازان ولایت فقیه از "اولی الامر" با اجماع نظر كارشناسی و فقهی اكثریت مفسرین و علمای گذشته و حال، مطابق نمی باشد و صرفا تعداد انگشت شماری چنین نظری را داشته اند! </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- به عنوان نمونه، آیت الله خوئی كه یكی از مراجع مشهور شیعه و از مدرسان پر آوازه حوزه علمیه نجف بود، پیرامون اختیارات فقیه در شرح كتاب عروة الوثقی آورده است: "بر طبق اخبار معتبر، فقیه می تواند فقط در دو امر فتوای دینی و قضاوت دخالت كند و برای ولایت او در سایر موارد، اسناد و روایاتی وجود ندارد" و ایضا درباره ولایت مطلقه فقیه نیز آورده است: "استدلالی بر ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت امام زمان نمی باشد و این ولایت، غیر قابل اعتماد است"3. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- یكی دیگر از اساتید برجسته حوزه نجف، آخوند خراسانی می باشد كه صاحب كتاب كفایة الأصول است و از مشاهیر فقه شیعه محسوب می گردد، با آنكه ایشان در جایگاه رهبر مذهبی نهضت مشروطه نیز قرار داشت ولی مستندات روایی در اثبات ولایت و حاكمیت فقها را قاصر و ناكافی دانسته و قائلین به ولایت مطلقه برای فقها را بدعت گذار نامیده و صراحتا اعلام نموده است كه "ولایت بر امور شخصی و جزئی مردم غیر قابل قبول است"4.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- برخی از معدود فقهائی كه روزی به همراه بنیانگذار انقلاب جزو تئوریسین ها و مبلغین سرسخت ولایت فقیه بوده و آیه مذكور را به ولایت فقیه تفسیر می نمودند، طی سالهای اخیر صراحتا اعلام كردند كه در ارائه نظریه ولایت فقیه، بُعد مطلقه و حكومتی آن، مد نظرشان نبوده است ! و اذعان نمودند كه از گفته ها و نوشته هایشان سوء استفاده شده است !</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- قبل از ارائه تئوری ولایت فقیه توسط مؤسس انقلاب، واژه ولایت فقیه در كتب فقهی شیعی، به كار نرفته بود و اساسا بحث ولایت و امامت فقها اولین بار توسط روحانیت طرفدار دین سیاسی مطرح شد. مردم واژه های "امام" و "ولی امر" به مفهوم حاكم مطلق سیاسی مذهبی را برای هیچ یك از چهره های برجسته دینی حتی برای مرجع كل شیعیان جهان، آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی به كار نبرده و خود آنها نیز مخالف چنین القابی بودند. روزی نامه اى به دست آیت الله سید محسن اعرجى كاظمینی رسید كه روی پاكت با عباراتی از قبیل "ولى الله" ایشان را مخاطب قرار داده بودند، وی آنرا مرجوع كرد و اقدام خود را این گونه توضیح داد: القاب مذكور منحصر به معصومین است، لذا نامه برای من نبوده تا آنرا باز كنم!5.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- سندی مبنی بر اینكه قلمرو اطاعت از فقها به وسعت اطاعت از خدا و رسول باشد وجود ندارد و با توجه به اینكه در این آیه، اطاعت از "اولی الامر" در ردیف اطاعت از آنها قرار گرفته است، در نتیجه از مفهوم "اولی الامر" به هیچ وجه نمی توان موقعیت فقها و علما را استخراج نمود.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- هیچ ادله قرآنی و روائی مبنی بر لزوم اطاعت مطلق از غیر معصوم وجود ندارد، لذا نمی توان "اولی الامر" را به غیر معصوم منتسب نمود، مخصوصا اینكه در آیه مذكور اطاعت از آن بدون هیچ قید و شرطی در كنار اطاعت از خدا و رسول قرار گرفته است. اگر جز این بود پیامبر و ائمه تبلیغ آنرا می نمودند تا جای شك و شبهه باقی نماند. ولی همانطور كه تاریخ شهادت می دهد، هیچ یك از اهل بیت، امامت و ولایت خود یا دیگران را بر مردم تحمیل نكردند. ضمن اینكه در ادامه آیه، فقرات "ان كنتم تومنون" و "ذلك خیر" مؤید تحمیلی نبودن ولایت و اطاعت است. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- در طول تاریخ تشیع، نه تنها هیچ كدام از فقها و علمای برجسته بلكه حتی خود ائمه معصومین نیز اقدام به قیام جهت برپائی حكومت دینی نكرده اند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- در آیه مذكور به "اولی الامر" و حتی به خود پیامبر امر نشده است كه مردم را به اطاعت خدا درآورید و یا تدابیر و اوامر خود را بر آنها دیكته كنید. از سوی دیگر در آیه 159 سوره آل عمران6، صراحتا به پیامبر فرمان داده شده تا در اداره امور با رعیت مشورت كند و در آیه 38 سوره شوری7 نیز التزام عملي به آنرا جزو شرایط ایمان داشتن، اعلام نموده است. این موضوع به قدری جدی و تاثیرگذار است كه حتی سوره ای در قرآن به نام "شوری" نام گذاری شده است. بنابراین ولی فقیه و هیچ شخص و نهاد دیگری حق ندارد مستقلا از طرف كل جامعه تصمیم بگیرد و نباید انتظار داشته باشد كه همگان اراده او را به عنوان فصل الخطاب در مباحث مورد اختلاف بپذیرند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- فقهائی كه به طرز غیرمنطقی و مبهمی آیه مورد بحث را در تایید حكومت ولی فقیه تفسیر و تعبیر كرده اند به این مسئله توجهی نداشته اند كه در "آیات محكمات" بسیاری، بدون نیاز به هر گونه تفسیری، ولایت و امامت تحمیلی رد شده است، از جمله خداوند در آیه 6 سوره شوری، صراحتا می فرماید: ای پیامبر، نسبت به كسانی كه تن به ولایت من نمی دهند وكالت و مسئولیتی نداری و نباید آنها را تحت تعقیب و فشار قرار دهی8. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- یكی از وظایف "ولی" آن است كه پاسخ گوی رفتار خویش در قبال افراد تحت تولیت باشد، همانطور كه تمامی انبیاء و اولیا نیز چنین بوده اند. اما تاكنون رهبران ولایت مطلقه به هیچ شخص و سازمانی اجازه بازرسی و تحقیق پیرامون عملكردشان را نداده اند. ناگفته پیداست كه ولایت را بهانه فرمانروائی و حكمرانی خود می دانند و به وظایف ذاتی و تعهدات آن، اعتقادی ندارند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- یكی دیگر از وظایف "ولی" حفظ رعیت از خطرات و تهدیدهاست تا به دره های هولناك زمانه نیفتند، ولی بیلان حكومت والیان فقیه، مملو از گزارشات تكان دهنده ای از بحران آفرینی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است كه هر كدام بخش قابل توجهی از سرمایه های جانی و مالی ایران تحت اشغال را فنا كرده است. به عنوان نمونه ماجرای طولانی شدن جنگ ایران و عراق را یادآور می شوم. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- یكی دیگر از شاخص های بارز والیان آسمانی، آن است كه هیچ گونه توقعی از مردم ندارند و اجر و مزدی طلب نمی كنند و این امر در آیاتی مانند: "شعراء، 109" و "ص، 86" مشهود است9. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- آیا ویراستارى دلخواه از فقرات قرآنی، عادلانه و منطقی است؟! مثل كسى كه قسمت اول تهلیل را مى گرفت و می گفت: "لا اِله" قول خداست و بدین ترتیب، تبلیغ الحاد می نمود و استنادش كلام ربوبى بود كه خدا گفته: "لا اله، الا الله"! </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- آیا خداوند در آیه 124 سوره بقره، در پاسخ به سئوال ابراهیم پیرامون كیفیت پیشوائی و اداره امت نفرموده است؟ "لا ینال عهدی الظالمین": یعنی هرگز راضى به زمامدارى ظالمین و خودمحوران نمی باشم و ایشان را در امامت و رهبری امت، مستحق نمى بینم.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- بر طبق اسناد قرآنی هرگونه ادعائی از سوی ظالمین مبنی بر قرار داشتن در طول ولایت خدا مردود می باشد: "و الله لا یهدی القوم الظالمین": آل عمران، 86 - "و الظالمون ما لهم من ولى و لا نصیر": شوری، 8 - "و ما الله یرید ظلما للعالمین": آل عمران، 108 - "و ما الله یرید ظلما للعباد": غافر، 31 - "ان الله لیس بظلام للعبید": حج، 10 - "ان الله لا یظلم مثقال ذرة": نساء، 40.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- آیا می توان ادعا كرد خداوندی كه مبرای از جفا و تبعیض است و امر به عدالت و مساوات نموده، به عده ای وكالت و نیابت در بهره كشی و استثمار خلق را داده باشد؟! "ان الله یامر بالعدل و الاحسان": نحل، 90 - "اعدلوا هو اقرب للتقوی": مائده، 8.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- وظیفه سفرای الهی صرفا ابلاغ شفاف رسالت و بیان بشارت ها و هشدارها می باشد. این امر در آیات ذیل به راحتی قابل درك است: "و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم": نحل، 44 - "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته": مائده، 67 - "فان اعرضوا فما ارسلناك علیهم حفیظا ان علیك الا البلاغ": شوری، 48 - "فان تولوا فانما علیك البلاغ المبین": نحل، 82 - "ما اسئلكم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الى ربه سبیلا": فرقان، 57 - "و ما ارسلناك الا مبشرا و نذیرا": اسراء، 105 - "انا ارسلناك بالحق بشیرا و نذیرا": بقره، 119 - "انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذیرا": فتح، 8.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- "ادل الدلیل علی شیء وقوعه"، بهترین دلیل بر یك امر، وقوع خارجی آن است. از آنجا كه پیامبران صرفا مامور به ابلاغ هستند و دست بشر نیز در رد یا پذیرش اوامر و نواهی الهی باز گذاشته شده است پس هر ادعائی در احراز مقام وكالت و نیابت خدا و رسول نیز باید این حق قانونی، شرعی و عرفی بشر را محترم بداند. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- آیا در نزول آیه مورد بحث، حقیقتا اطاعت محض از ولایت فقیه مد نظر بانی وحی است؟! یا اینكه چنین اطاعت نابخردانه ای، تفسیر مغرضانه ای بیش نیست؟</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- واضح است كه هر فردى حق دارد دینى را جستجو نماید كه جان، مال و ناموسش در پناه آن مصون و محفوظ بماند و حتی آنطور كه در رساله های عملیه فقهای مخالف و موافق ولایت فقیه نیز آمده است، اصول دین اسلام، اجتهادی و ادراكی است نه تقلیدی و تحمیلی.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- به راستی چه زیباست كلام الهی كه در آیه 7 سوره صف می فرماید: یكى از مصادیق جرائم جبابره، آن است كه آئین حنیف را مورد دستاویز دروغ پردازی های خویش قرار مىدهند و بدعت در جویبار وحى مى گذارند و احكام خدایى را به مصالح و منافع نامیمون خود دگرگون مى سازند10.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- برداشتهائی كه بانیان و مروجین ولایت فقیه در كتب و مقاله های خود ثبت كرده اند، آنچنان از حقیقت كلام الهی به دور است كه نمی توان آنرا به آیات آسمانی قرآن ربط داد بلكه بهترین تسمیه بر آن اوراق، "آیات شیطانی" است! و هر كس با آن مخالفت كند متهم به محاربه با خدا می گردد! آنها با گنجاندن "ولایت امر" و "امامت امت" در قانون اساسی، لقمه های گلوگیرى را برداشته و مصداق "اى مگس، عرصه سیمرغ، نه جولانگه توست" گردیده اند!</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- وا مصیبتا! چگونه عده ای باجگیر و طغیانگر توانستند خود را وكلا و مجریان اوامر فرمانده كل هستی معرفی كرده و عربده های ناموزون و نامفهوم خود را بنام ابلاغیه های واضح و منور خدا و رسول بر مردم دیكته نمایند؟!</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- وقتی امیرالمومنین شنید یك مسلمان در محدوده حكومت اسلامی، خلخال از پای دختر یهودی كنده، گریست و خود را مسئول دانست. هنگامی كه سارقی را برای اجرای حد می آوردند، می فرمود اول باید تحقیق شود آیا این شخص، سهمش را بطور كامل از بیت المال دریافت كرده است یا خیر؟ و اگر دریافت نكرده بود، می فرمود باید حاكم را به جای او مجازات نمود! وقتی زنی به مسجد آمد و از ظلم آشكار قاضی یكی از بلاد شكایت نمود، ایشان ابتدا حكم عزل قاضی را صادر و سپس اقامه نماز كرد. آیا از یاد برده اند كه علی ابن ابیطالب تن به رأی مردم داد و از حكومتی كه حق او بود صرف نظر كرد؟</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>آیا با این معیارهای عدالت علوی، باز هم جرات نمودند نفوس پلید خود را در طول ولایت ائمه شیعه قرار دهند؟! ای كاش ذره ای وجدان داشتند و درك می كردند بی عدالتی و تبعیض تحت نام تشیع، جنایتی عظیم است كه یكی از نتایج آن، از میان رفتن روابط مسالمت آمیز بین شیعیان با پیروان ادیان و عقاید دیگر است.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>قسمت سوم: فقهای تحریف گر برخی از روایات و احادیث را نیز مورد دستاویز قرار داده اند:</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>روایت اول: "فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه، فللعوام ان یقلدوه":11 در این روایت ابلاغ شده است كه عوام، از فقهائی تقلید كنند كه دارای این چهار شرط باشند:</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>صائنا لنفسه: مسلط بر نفس و كنترل كننده درون باشد. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>حافظا لدینه: حافظ دین و زیاد كننده اعتبار آن باشد و با رفتار خود آبروی مذهب را نبرد.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>مخالفا لهواه: مخالف هواى نفس و ضد منیت باشد. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>مطیعا لامر مولاه: گوش به فرمان مولا باشد نه مطیع منافع جاه طلبانه خود و دیگران.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- مخاطب كلام مذكور فقط عوام هستند یعنی بخشی از جامعه كه مسائل دینی و شرعی را نمی دانند و یا دچار اشكال هستند. به عبارت دیگر در این حدیث هیچ جوازی مبنی بر اینكه عده ای زمام امور كل جامعه را بطور تحمیلی به دست گیرند، دیده نمی شود و لذا استدلال های جاهلانه ایشان، شعبده های كلامی است كه در آنها هیچ سنخیّت و رابطه منطقی بین نتیجه گیری و اصل كلام وجود ندارد.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- فقهای تنگ نظر در تبلیغات خویش همواره فقره "فللعوام ان یقلدوه" را مورد توجه قرار داده و به چهار شرط سنگین قید شده اعتنائی نكرده اند، همانطور كه در بحث ولایت تشریعی نیز بُعد خلافتی و حكومتی آنرا پر رنگ كرده و به جنبه های خطیر دیگر آن نپرداخته اند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- ظرافت مهم دیگری كه در روایت فوق نهفته است: "من كان من الفقهاء" می باشد. این فقره مجوز عام است برای مرجعیت هر فقیهی كه شرایط فوق را دارا باشد، فلذا نباید این روایت را بهانه ای برای انحصاری كردن منصب مرجعیت قرار داد.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- اینكه یك فقیه، به تنهائی در جایگاه ولی امر مستقر شود و به جای تمام فقها و مقلدین آنها تصمیم بگیرد و خواسته ها و آراء میلیونها انسان دیگر را زیر پا بگذارد، نمود عینی دیكتاتوری مذهبی است. در حالی كه در گذشته اگر یكی از مراجع تقلید از سوی دیگران به عنوان اعلم و زعیم شناخته می شد، هرگز قیدی بر واجب الاطاعه بودن او وجود نداشت.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>روایت دوم: "و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجه الله علیهم"12 یعنی در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع كنید، زیرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنها هستم.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- مبتكرین بت ولایت فقیه این بار چتر فرصت طلبی و سود جوئی خود را روی "فارجعوا" و "فانهم حجتی علیكم" پهن كرده اند، ولی خودشان بهتر از همه می دانند كه با هیچ منطقی نمی توان در چنین روایاتی، مجوز ولایت فقیه را صادر نمود.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- فقره "انهم حجتى علیكم" گرچه اعتبار آفرین است ولی شرط كافی در تایید ولایت مطلقه فقها نمی باشد. از طرفی مسئولیت های سرنوشت سازی را نیز در بر می گیرد، زیرا الگوهای ایده آل از یك سو می توانند وجدان مردم را صیقل و عدالت را بسط دهند و از سوی دیگر زمانی كه نفوس پلید و ظالم به عنوان رهبران دینی و حجت های خدا در زمین ملاك شوند، وجدان رعیت می خشكد و محبت خدا از دلها می رود، چرا كه طبق قاعده "الناس علی دین ملوكهم" مفاسد و معایب اخلاقی حكام، در كل جامعه سرایت می كند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>- در پایان این قسمت یادآور می شوم كه پیامبر شرط اعتماد به علما را وارد نشدن آنها به قدرت و حكومت اعلام نموده است.13.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">عصاره ماهیت حكومت فقها و ولایت فقیه</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>با تكیه بر "خیر الكلام، ما دلّ و قلّ" می توان گفت: ولایت فقیه، شرعا، عقلا و عرفا، بدعتی بیش نیست كه با سفسطه بازی و مغلطه كاری در اسناد دینی به خورد مردم داده شد. به دنبال آن، "من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون" مصداق عینی یافت كه احكام الهی جعل گردید و مستكبرین دینی خود را ظالمانه صاحب اختیار ملت دانستند.</b></div><div align="right" dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">منشاء تز "دیانت ما، عین سیاست ماست"</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>اولین بار توسط سید حسن مدرس از تریبون مجلس طنین یافت، البته ایشان شعار مذكور را در حصار حساسیت های خاص آن زمان مطرح نمود و به دنبال تاسیس حكومت مطلقه فقها نبود، اما بنیانگذاران انقلاب، با طرح آن، دین را با سیاست آلوده كردند و اساس بی عدالتی ها و جنایات بزرگی را پایه گذاری نمودند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>به عبارت دیگر، فقهای سیاسی هر تعبیر و برداشتی كه برای تحقق اهداف جاه طلبانه خود نیاز داشتند گزینش كردند، سپس با چینش هدفمند آیات و روایات، آنها را توجیه نمودند و بر مدار منكوب "دیانت ما توجیه گر سیاست و حكومت ماست" حركت نمودند. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">فقه و مرجعیت در دوران انقلاب و پیش از آن</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>متاسفانه طی دوران انقلاب، "فقه و مرجعیت اصیل شیعه" جای خود را به ماشین تحریف و تخریب "فقه و مرجعیت حكومتی" داد و از مدار واقعی خارج شد و معیارهای مرجعیت، صرفا به داشتن سواد حوزوی و تایید متقابل حكومتی تقلیل یافت. به عبارت دیگر فقهای حكومت طلب به جای آنكه حافظ شریعت باشند، حافظ مصلحت نظام استبدادی و مدافع منافع ولی فقیه گردیدند و تبدیل به ابزاری شدند كه اولا: الگوی ساختگی ولایت فقیه را به عنوان نمایندگی خدا بر زمین معرفی كنند. ثانیا: هر آنچه از لسان ولی فقیه بیرون آید را كلام خدا و رسول جلوه دهند. ثالثا: حمایت و سرسپردگی مطلق به آن را به عنوان امر لازم الاجرای شرع تبلیغ كنند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>بطور خلاصه می توان گفت كه طی دوران شكل گیری انقلاب و پس از آن، بسیاری از حوزه های علمیه تبدیل به شركتهای سهامی تحریف آیه و حدیث شدند و در آن مراكز علوم دینی، نمایندگی های عام و خاص صدور بیانیه های تاییدی و تشویقی جهت توجیه موضع گیری های نابخردانه ولی فقیه افتتاح گردید.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>در حالی كه در گذشته، مراجع تقلید اصیل همواره نگران منافع دین و ملت بوده اند و استقلال و منزلت خاصی داشته اند. به عنوان نمونه، میرزای شیرازی را یادآور می شوم كه رهبری او در نهضت تنباكو در مقابله با بریتانیاى كبیر منجر به لغو امتیاز دخانیات و نمودار شدن عزت مرجعیت و عظمت تشیع در قرن گذشته گردید.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">جایگاه فقهای درباری</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>در مكتب الحادی ولایت فقیه، هر فقیه و مجتهدی كه بهتر بتواند با تردستی های كلامی به تحریف تاریخ و دستكاری در تفسیر آیات و روایات بپردازد و جواز شرعی بر اوامر مسموم ولی فقیه بزند، اعلم و با تقوی تر معرفی می شود. در پی آن، با بزك شدن در صدا و سیمای انحصاری و ارتجاعی، مشهورتر می گردد!</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>چنین فقهاء و مراجعی، متخصصین جامع الشرایطی در تخریب عقاید بوده اند و عمری را نیز در حوزه های دین فروشی و میهن فروشی سپری كرده اند. عجبا كه با این همه افتضاح هنوز هم صدای برخی از آن علمای فرصت طلب به گوش می رسد كه می گویند: مخالفت با ولی فقیه، حرام شرعی است! </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">ناكامی مرجعیت اصیل غیر سیاسی در جلوگیری از تشكیل حكومت فقها</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>نباید نقش فعال و دلسوزانه بزرگان مرجعیت حقه شیعه در افشاگری این انحرافات بزرگ را فراموش كرد، ولی گریزی نداریم جز پذیرش این واقعیت تلخ كه سیلاب و طوفان ولایت فقیه، به گونه ای اصول عقاید تشیع را غافلگیر نمود كه امكان ظهور هرگونه خلاقیت و ابتكار عمل آنی در مهار فاجعه "ولایت فقیه حكومتی" را منتفی كرد و ملت آنچنان شیفته بنیانگذار انقلاب شد كه هرگز هشدارهای برجای مانده از بزرگان و اساتید مسلّم حوزه مانند آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی، آیت الله شیخ عبدالنبی نجفی عراقی را مد نظر قرار نداد و فریادهای مراجع اصیلی چون آیت الله سید ابوالقاسم خوئی، آیت الله سید كاظم شریعتمداری، آیت الله سید احمد خوانساری و آیت الله سید حسن طباطبائی قمی به جائی نرسید و انوار ساطعه از آثار قلمی آیت الله سید محمد علی كاظمینی بروجردی در معرفی والیان حقیقی و افشای ماهیت امام تراشان و معصوم سازان، پشت ابرهای غفلت پنهان ماند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>متاسفانه طوفانهای سیاسى و جار و جنجال های والیان كاذب، نه تنها گرد و غبار انكار و بی توجهی نسبت به هشدارهای آنها را بر اذهان عامه پاشید بلكه منجر به خانه نشینی و قتل مشكوك برخی از آن علمای دلسوز نیز گردید و الحق كه تاریخ، منصفانه بین آنها و بدعت گذاران قضاوت می كند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">اشتباهات بزرگ عمومی</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>عامل اصلی در شكل گیری و گسترش باتلاق ولایت فقیه را می توان در زودباورى، ساده لوحی و تعصبات بی منطق عامه جستجو نمود كه یكی از نتایج آن، قربانی شدن آحاد ملت می باشد، همانطور كه صفحات تاریخ نیز گواهی می دهد هر ملتی كه تن به ولایت مدعیان دروغگو و جائر داده، در تارهاى عنكبوتی آنها به تور افتاده و دچار گرفتاری شده است. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>اسلام به ذات خود ندارد عیبى - هر عیب كه هست از مسلمانى ماست</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>نتیجه دیگر این خطای بزرگ، انهدام اسلام است، همانطور كه پیامبر نیز فرموده است: "هر كس بدعتگذاران را محترم شمارد و ایشان را یاری رساند به هدم و نابودی اسلام كمك كرده است" 14.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">شیوه های استعمارگران خارجی در مقابله با مرجعیت و روحانیت</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>جایگاه مرجعیت صاحب نفوذ شیعه همواره به عنوان مانعی بزرگ در برابر استعمارگران محسوب می شده كه این امر، خشم آنها را بر می انگیخته، لذا برای سركوب مرجعیت اصیل و روحانیت خدمتگذار دین و ملت، توطئه های گوناگونی را ترتیب می داده اند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>از سوی دیگر، به خدمت در آوردن مرجعیت مذهبی، برای استعمار پلید به منزله شاه كلید استیلای همه جانبه و كم هزینه بر سرزمینهای شیعی نشین قلمداد می شده و رقابت آنها در به دست گرفتن كنترل این اهرم فراگیر حاكی از اهمیت خاص آن است. به هر روی، این روند منجر به شكل گیری مراودات و معاملات پنهانی و آشكار قدرتهای طماع جهانی با قشر خودفروخته روحانیت گردید و اكنون نیز شاهد تداوم چشمگیر آن هستیم.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>البته ادامه این بحث، خارج از اهداف اصلی رساله است، فلذا ملاحظه اسناد منتشر شده از سازمانهای جاسوسی اجانب و ایضا مرور دیگر خاطرات بر جای مانده در اوراق تاریخ توصیه می شود.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">تاثیر منفی مرجعیت بی تفاوت بر تداوم حكومت جعلی فقها</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>نقش سكوت مشكوك برخی از علمای سرشناس و مراجع تقلید را در تداوم حكومت ولی فقیه نمی توان انكار نمود. گرچه ایشان تقیه و دخالت نكردن در سیاست را بهانه قرار داده اند اما غالبا درگیر دغدغه های جانی، مالی و اعتباری می باشند. البته ما فعلا قصد نداریم پرده ها را بیش از این كنار بزنیم، لذا به بیان كلامی از پیامبر اكتفا می نمائیم كه فرمود: "زمانی كه در امت من بدعتی ظهور كند علما باید مقابله كنند، خداوند لعنت كند هر عالمی را كه سكوت كند" 15 .</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">حكومت فقها، فساد فرا مكانی و زمانی</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>بی شك صحت "اذا فسد العالِم، فسد العالم" غیر قابل انكار است، مخصوصا اگر علمای فاسد در جایگاه نیابت عام باشند جهانی از اعتقادات ویران می شود. بدترین حالت ممكن زمانی است كه روحانیون دنیاطلب حاكم شوند كه در اینصورت خسارات فرا زمانی و منطقه ای آن، در مقیاسی غیر قابل محاسبه بروز می كند. وضوح عینی و عقلی این جریان تخریبی، به قدریست كه نیاز به هیچ گونه توضیح بیشتری نمی باشد.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><br />
</div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">مناظره با رهبران ولایت فقیه</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>بطور یقین تئوریسین ها و مروجان ولایت فقیه، هرگز تن به مناظره آزاد در موضوع ولایت فقیه نخواهند داد، چرا كه برای هر مناظره ای باید یك سری اصول كلی توسط طرفین پذیرفته شود و سپس روی اجزاء و فروع آن بحث شود، اما اگر اشتراك و توافق اولیه ای در اصول وجود نداشته باشد، مناظره ای برپا نخواهد شد تا راه برای قضاوت باز گردد.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>كسانی كه دین را تبدیل به ابزار حكومتی می كنند و نفسانیات خود را در تقابل با خدا و رسول قرار می دهند، لیاقت و بضاعت بحث و تبادل نظر در میادین اعتقادی را ندارند چرا كه همواره عزم تحریف و تكذیب داشته اند نه تحقیق، لذا بیان هرگونه حجت عقلی و شرعی از سوی دیگران را اظهار نظری غیر تخصصی می دانند! همانطور كه در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و..... نیز چنین بوده اند و تنها خود را محقّ در هر قِسم نظریه پردازی مىدانند! ولی با این وجود، به منظور ارتقاء آگاهی و تنویر اذهان عموم، بارها درخواست مناظره رسمی نمودیم.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><br />
</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b><span style="font-size: large;">مقایسه دیكتاتوری ولایت فقیه با نمادهای استبدادی تاریخ</span></b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>فرعون رسما داعیه الوهیت داشت و كالبد بنی اسرائیل را به زنجیر كشید. ولی فقیه تحت عنوان وكالت الهی، عملا به رقابت با خدا پرداخت و انسانیت و آزادی را به اسارت كشاند.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>یزید جان امام حسین را گرفت. ولی فقیه آبرو و حرمت آن امام مظلوم را از بین برد و با سوء استفاده از خونش نشان داد كه قلبا به وقوع آن جنایت هولناك راضی است.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>چنگیز در هر حمله اى هزاران نفر را مى كشت، ولی فقیه برای حفظ نظام دیكتاتوری خود، از كشتن خیل عظیم مخالفین ابائی ندارد.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>هیتلر به دنبال فتح دروازه های ممالك دیگر و كشاندن جهان به زیر چكمه های اس اس بود. حكومت فقها آنطور كه در شعارهای اولیه و ماجراجوئی های دائمی آنها نمایان است در آرزوی كشاندن جهان به زیر ولایت نعلین هستند و اقدامات مداخله جویانه آنها در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان، منطقه خاور میانه را روی بمب ساعتی قرار داده و نظم جهانی را به هم ریخته است. </b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><b>آنچه كه حكومت فقها را از تمامی نظامهای مستبد دینی و غیر دینی در طول تاریخ متمایز كرده، نقش منحصر به فردی می باشد كه در نابودی دین و وجدان ایفا نموده است.</b></div><div dir="ltr" style="text-align: right;" trbidi="on"><br />
</div><div style="text-align: right;"><b><span style="font-size: large;">تمامیت جنایت و بی عدالتی ، طی سه دهه حكومت ولایت فقیه</span></b></div><div style="text-align: right;"><b><br />
</b></div><div align="right"><b>سی سال به بدبختی ملت سپری شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> درد آمد و آهش بنگر حاصل آن شد</b></div><div align="right"><b>سی سال خشونت عَلم راه جفا شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> عسرت به بشر داد و خیانت به خدا شد</b></div><div align="right"><b>سی سال قفس كرده خلایق كه عزا شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> از كثرت كشتار، شفق سرخ بلا شد</b></div><div align="right"><b>سی سال به زنجیر ستم مذهب ما شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> غرقاب فتن كرده خزان، اشك به خون شد</b></div><div align="right"><b>سی سال به تبلیغ و صداقت به كفن شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> محصول به هر وعده نگر، سفره غم شد</b></div><div align="right"><b>سی سال شرف مُرد و هدر اصل بقا شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> آزادی و انصاف به بازار فنا شد</b></div><div align="right"><b>سی سال به جادوی عبا ننگ بپا شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> عمامه كلاه مغولی بهر خطا شد</b></div><div align="right"><b>سی سال ز نعلین، جنایت به جهان شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> در معبر تقویم كمرها چو كمان شد</b></div><div align="right"><b>سی سال ز نكبت تن ما جامه سیه شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> از رنج و مصیبت، وطنم محو جنون شد</b></div><div align="right"><b>سی سال به مسجد زده تزویر و ریا شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> از منبر و محراب سیاست به سما شد</b></div><div align="right"><b>سی سال شرایع به جزا، لوث جنان شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> از گفته ملا همه ایران به شرر شد</b></div><div align="right"><b>سی سال زیارت همه ترویج قبا شد </b></div><div style="text-align: left;"><b>موقوفه به تاراج و قداست همه پر شد</b></div><div align="right"><b>سی سال دروغ از پی هر روز نوا شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> دین ملعبه و حوزه و تفسیر به شك شد</b></div><div align="right"><b>سی سال نقابی ز دیانت به سرا شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> اموات به گور از عجبش خنده كنان شد</b></div><div align="right"><b>سی سال یزیدی به حسین مرثیه خوان شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> خود كشته و بر فاجعه اش روضه بخوان شد</b></div><div align="right"><b>سی سال كه هم میهن ما خانه نشین شد</b></div><div style="text-align: left;"><b> بیكاری و بی پولی یاران سَم ما شد</b></div><div align="right"><b>سی سال كتك خوردم و خاموش خبر شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> این مرغك خوابیده روان سوی اوین شد</b></div><div align="right"><b>سی سال قضاوت به قساوت ره ما شد </b></div><div style="text-align: left;"><b>قاضی ز عدالت تهی و شمر زمان شد</b></div><div align="right"><b>سی سال به دستان و به پایم همه غل شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> با خنجر نامرد، زبان، بند دهان شد</b></div><div align="right"><b>سی سال به اعضاء بدن، تیر فشان شد </b></div><div style="text-align: left;"><b> پیری به برم آمد و حاكم به فرح شد</b></div><b></b><br />
<div align="right"><br />
</div><br />
<div align="right"><b><span style="color: #ffd966;">سید حسین كاظمینی بروجردی / زندان مركزی شهر یزد</span></b></div><div align="right"><b><span style="color: #ffd966;">فروردین 1388 ، ربیع الاول 1430 ، مارچ 2009</span> </b></div><div align="right"><b><br />
</b></div><div align="right"><b><span style="font-size: large;">پاورقی ها:</span></b></div><div align="right"></div></div><div style="text-align: right;"><b>1- </b><br />
<b>الف) ولایت تكوینی: سرپرستی خداوند است بر خلقت كه مسئولیت حیات، ممات و اداره تمامی اجزاء ریز و درشت آنرا عهده دار می باشد و همه نقاط فوقانی و تحتانی آفرینش تحت الشعاع نفوذ اوامرش قرار دارد. ولایت تكوینی مختص خداست و به انبیاء و امامان معصوم نیز مراتبی از آنرا تفویض نموده است. صاحبان ولایت تكوینی، از علائم انحصاری برخوردارند كه اهم آن معجزه است. مثلا: ید بیضاء و عصای موسی، زنده شدن مردگان با نفس عیسی و ....، لذا مقام ولایت تكوینی قابل سرقت نبوده و هر گونه داعیه ای از سوی این و آن، صرفا خاری در كویر غفلت است. </b></div><div style="text-align: right;"><b>تفاوت اوامر تكوینی خداوند با اوامر حكام، در غیر قابل تخطی بودن آن است و همانطور كه در آیه 82 سوره یس نیز آمده است اوامرش بلادرنگ اجرا می شود: "انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون".</b></div><div style="text-align: right;"><b>1- </b><br />
<b>ب) ولایت تشریعی: تشریع احكام و قوانین الهی است كه در اختیار خداوند می باشد و اجرای آنرا به فرستادگان خویش تفویض نموده است. البته علمای واجد شرایط نیز می توانند نیابت آنرا در زمان نبود سفرای الهی بطور مشروط به عهده گیرند و مرجع پاسخگوئی به مردم باشند. مقام ولایت تشریعی آنطور كه در طول تاریخ ادیان ثبت شده، همواره از سوی مدعیان دروغین قابل غصب و مصادره بوده است و در مقاطع مختلف، مدعیان و جاعلانی بوده اند كه خود را محق ولایت تشریعی دانسته و همزمان به تخریب و تحریفِ "ما انزلَ الله" پرداخته اند. </b></div><div style="text-align: right;"><b>1- </b><br />
<b>ج) فقه: در فرهنگ قرآنی معادل معرفت و درك است: "لیتفقهوا فی الدین": توبه، 122 - "قد فصلنا الآیات لقوم یفقهون": انعام، 98 - "ما نفقه كثیرا": هود، 91 - "لا تفقهون تسبیحهم": اسراء، 44 - "یفقهوا قولی": طه، 28. فقه، در اصطلاح نیز به معنی آگاهی دقیق و تخصص علمی در فهم و تشخیص احكام دینی است.</b></div><div style="text-align: right;"><b>1- </b><br />
<b>د) تقلید: این موضوع از زمان غیبت كبری آغاز شد كه دست مردم از امام معصوم كوتاه ماند و به ناچار دنبال كارشناسان مذهبی رفتند. پس از آن، سرفصل جدیدی در تاریخ شیعه گشوده شد و فقهای جامع الشرایط، در جایگاه مرجعیت قرار گرفته و مسئولیت سنگین وكالت مقلدان خویش را در استخراج احكام و مسائل دینی با استناد به قرآن، سنت، اجماع، عقل و با در نظر گرفتن شرایط زمانی عهده دار گردیدند. این تقلید صرفا به منزله رجوع شخص ناآگاه به متخصص است، همانطور كه مریض به پزشك مراجعه می كند.</b></div><div style="text-align: right;"><b>2- </b><br />
<b>"ما سعد باستغناء رأى": از پیامبر اكرم.</b><br />
<b></b></div><div style="text-align: right;"><b>3- </b><br />
<b>الف) "یستفاد من الاخبار المعتبرة ان للفقیه ولایة فی موردین، وهما الفتوى والقضاء و اما ولایته فی سائر الموارد، فلم یدلنا علیها روایة تامة الدلالة و السند".</b></div><div style="text-align: right;"><b>3- </b><br />
<b>ب) "الا انا ذكرنا فی التكلم على ولایة الفقیه ان ما استدل به على الولایة المطلقة فی عصر الغیبة غیر قابل للاعتماد علیه و من هنا قلنا بعدم ثبوث الولایة له الا فی موردین وهما الفتوى والقضاء".</b></div><div style="text-align: right;"><b>4- </b><br />
<b>كتاب حاشیه بر مكاسب شیخ انصاری، تالیف آیت الله محمد كاظم آخوند خراسانی.</b></div><div style="text-align: right;"><b>5- </b><br />
<b>كتاب خلاصة المطالب، به نقل از آیت الله علامه سید شهابالدین مرعشى نجفى.</b></div><div style="text-align: right;"><b>6- </b><br />
<b>"وشاورهم فی الامر".</b></div><div style="text-align: right;"><b>7- </b><br />
<b>"و امرهم شوری بینهم".</b></div><div style="text-align: right;"><b>8- </b><br />
<b>"والذین اتخذوا من دونه اولیاء الله حفیظ علیهم و ما انت علیهم بوكیل".</b></div><div style="text-align: right;"><b>9- </b><br />
<b>"و ما اسئلكم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین" و "قل ما اسئلكم علیه من اجر و ما انا من المتكلفین".</b></div><div style="text-align: right;"><b>10- </b><br />
<b>"و من اظلم ممن افتری علی الله الكذب و هو یدعی الی الاسلام و الله لا یهدی القوم الظالمین".</b></div><div style="text-align: right;"><b>11-</b><br />
<b>از امام حسن عسكری به نقل از امام صادق.</b></div><div style="text-align: right;"><b>12-</b><br />
<b>توقیعی از امام زمان.</b></div><div style="text-align: right;"><b>13-</b><br />
<b>"الفقها ء امناء الرسل، ما لم یدخلوا فی الدنیا . قیل : یا رسول الله ! و مادخولهم فی الدنیا ؟ قال : اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلك فاحذروهم علی دینكم ": از امام صادق به نقل از پیامبر.</b></div><div style="text-align: right;"><b>14-</b><br />
<b>"من اتی ذا بدعة فعظمه فانما یسعی فی هدم الاسلام".</b></div><div style="text-align: right;"><b>15-</b><br />
<b>"اذا ظهرت البدع فی امّتی فلیظهر العالم علمه فمن لم یفعل فعلیه لعنه الله</b>".</div></div>Unknownnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-57736355125013944572009-10-29T17:19:00.000-07:002009-10-29T17:38:12.511-07:00بررسی اندیشه و علل مخالفت آقای بروجردی با رژیم در برنامه زن امروز از شبکه ماهواره ای صدای آمریکا - 7 آبان 88<p align="center"><object style="WIDTH: 373px; HEIGHT: 327px" height="327" width="373"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/q8v9jD2eGkU&hl=en&fs=1&"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/q8v9jD2eGkU&hl=en&fs=1&" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="425" height="344"></embed></object></p><p align="justify"><strong><span style="color:#ffff66;">خانم حمیده آرمیده:</span> خانواده آقای بروجردی می گویند وضع جسمی این روحانی معترض به حکومت نامساعد است. در این زمینه گفتگو میکنیم با یکی از نزدیکان خانواده آیت الله بروجردی.<br />سپیده جان، در ارتباط با وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی اخبار خوبی نمی رسد، آیا شما این گزارشها را تأیید میکنید و وضعیت ایشان به چه ترتیبی است؟<br /><span style="color:#ffff66;">خانم سپیده:</span> کاملا فرمایشات شما درست است. آیت الله بروجردی سه سال است که در بندهای مختلف انفرادی و عمومی، انواع شکنجه ها را تحمل میکند و اکنون هم در شرایط بد بهداشتی و تغذیه زندان بشدت لاغر و ضعیف شده است؛ حتی قادر به حفظ تعادل هنگام ایستادن نیستند و موقع راه رفتن بارها تعادلشان بهم خورده و زمین خوردند و صدمه دیدند. الان هم از بیماریهای کلیوی، قلب و تنفسی رنج میبرند و ما بخاطر همین وضع بد ایشان بود که درخواست کرده بودیم از زندان به یک بیمارستانی منتقل کنند و ایشان در آن بیمارستان به مداوا بپردازند ولی متاسفانه تا حالا هیچ گونه اقدامی در این باره برای ایشان صورت نگرفته و اینقدر حال ایشان بد بوده که از بند انفرادی زندان یزد، ایشان را به اوین منتقل کردند ولی همچنان ایشان در زندان هستند و می خواهیم که ایشان را هر چه سریعتر به یک بیمارستانی منتقل کنند تا در آنجا مداوا بشود.<br /><span style="color:#ffff66;">خانم حمیده آرمیده:</span> الان در زندان اوین در سلول انفرادی هستند یا بند عمومی؟<br /><span style="color:#ffff66;">خانم سپیده:</span> الان در بند عمومی زندان اوین هستند ولی شرایطشان بسیار بد است.<br /><span style="color:#ffff66;">خانم حمیده آرمیده:</span> در ارتباط با سلول انفرادی، گزارشهایی که من داشتم از وضعیت آقای بروجردی این بود که بعد از اعلام نتایج انتخابات، یک ارتباطی داشت وضعیت ایشان، یعنی رفتنشان به سلول انفرادی با مسائل انتخابات، این چه ارتباطی هست؟ چرا ایشان بعد از نتایج انتخابات، کسی که سه ساله در زندان است، میرود به سلول انفرادی؟!<br /><span style="color:#ffff66;">خانم سپیده:</span> ایشان در زمان انتخابات یک <a href="http://bameazadi.podomatic.com/entry/eg/2009-10-29T14_08_50-07_00">پیامی به دبیرکل سازمان ملل </a>بیرون دادند و به همین دلیل ایشان را به سلول انفرادی بردند و مضمون پیام ایشان این بود که خواستار برگزاری یک رفراندم آزاد زیر نظر ناظران بین المللی بودند تا مردم از طریق این رفراندم، حکومت خودشان را انتخاب کنند و از طریق صندوق رأی آن چیزی که می خواهند را انتخاب کنند.</strong></p><p align="center"><strong><span style="color:#ffff66;">لطفا لینکهای مربوطه را ملاحظه نمایید</span></strong></p><p align="left"><a href="http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/045/2009/en"><strong><span style="font-size:85%;">http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/045/2009/en</span></strong></a><br /><a href="http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/047/2009/en"><strong><span style="font-size:85%;">http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/047/2009/en</span></strong></a><br /><a href="http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/046/2009/en"><strong><span style="font-size:85%;">http://www.amnesty.org/en/library/info/MDE13/046/2009/en</span></strong></a><br /><a href="http://www.newsmax.com/timmerman/Iranian_cleric_tortured/2009/05/06/211509.html"><strong><span style="font-size:85%;">www.newsmax.com/timmerman/Iranian_cleric_tortured/2009/05/06/211509.html</span></strong></a></p><p align="justify"><strong>چون این حکومت، 30 سال گذشته با یک سری وعده ها به سر کار آمد که در عرض این 30 سال به هیچ کدام از این وعده های خود عمل نکرده و ایشان خواستند که با برگزاری یک رفراندم، مردم به حقوق خودشان برسند و آن چیزی که هم نسل امروز و هم نسل گذشته مطالبه میکند، از طریق صندوق رأی اجرا بشود. به همین خاطر ایشان را به سلول انفرادی منتقل کردند و آنجا خیلی ایشان را اذیت کردند، بطوری که در زمانی که ایشان در اعتصاب غذا بودند، دکتر امور زندان، همراه تنی چند نزد ایشان رفتند، دست و پای ایشان بستند و به ایشان داروی روان گردان زدند که برای ما خیلی نگران کننده بود.<br /><span style="color:#ffff66;">خانم حمیده آرمیده:</span> سپیده جان، ایشان همان طور که خودتان فرمودید، بیش از سه سال هست که در زندان است. یک روحانی هستند، یک شیعه هستند، علت اصلی زندانی شدن آیت الله کاظمینی بروجردی چیست؟ افکار ایشان مگر چه مشکلی دارد، می خواهم بدانم که اصلا چرا ایشان زندانی شدند؟<br /><span style="color:#ffff66;">خانم سپیده:</span> ایشان خواستار جدایی مبارک بودند، آن هم جدایی بین دین و حکومت است و بخاطر همین جدایی، ایشان به زندان برده شده است. چون ایشان دین و مذهب را راهی برای تطهیر و پیشرفت و آرامش جامعه میدانند و نه ابزاری در دست حکومت برای ایذاء و آزار مردم! ایشان <a href="http://www.youtube.com/watch?gl=GB&hl=en-GB&v=QUb8Xbp5Cho">در یک سخنرانی</a> ، خودشان از پیامبر اکرم یک جمله ای نقل میکنند، پیامبر اکرم آنجا میگویند: میترسم از زمانی که بعد از من امامانی پیدا شوند که بر اساس قدر زمامداری کنند که اگر مردم به سمتشان بروند دین و ایمانشان را به بازی و سخره میگیرند و اگر با آنها مخالفت کنند، آنها را میکشند و از بین میبرند. آقای بروجردی هم بخاطر اینکه این صحبتها را می زنند و میگویند: این رفتاری که امروز انجام میشود، هیچ پایه دینی و مذهبی ندارد. طبعا حکومت به </strong><a name="OLE_LINK11"></a><a name="OLE_LINK10"><strong>مذاقش</strong></a><strong> خوش نمی آید و با ایشان اینچنین برخورد میکند و بدترین رفتارها را در حق ایشان اعمال میکند.<br /><span style="color:#ffff66;">خانم حمیده آرمیده:</span> در این سه سالی که گذشته و بیش از سه سال است که در زندان هستند، شما بعنوان نزدیکان ایشان و هوادارانی هم دارد آیت الله، چه کردید برای ایشان و چه اقداماتی داشته اید؟ وکیل دارند ایشان؟<br /><span style="color:#ffff66;">خانم سپیده:</span> خیر وکیل ندارند! یعنی اجازه نمی دهند که ایشان یک وکیل آزادی که خودشان می خواهند داشته باشند. بارها خانم گیتی پورفاضل، این بانوی باشرف مراجعه کرده ولی اجازه ندادند که ایشان وکالت نامه ای از طریق آقای بروجردی داشته باشد و بخاطر همین اجازه نمی دهند که ایشان وکیلی داشته باشد. ولی ما به تمام نهادها، مراکز حقوقی و بین المللی نامه نوشتیم و بخاطر همین، یک پتیشنی هم درست کردیم که صدها هزار نفر آن را امضاء کردند. خانم حمیده آرمیده: ممنون و سپاسگزارم که ما را در جریان آخرین اخبار آیت الله حسین کاظمینی بروجردی قرار دادید که بیش از سه سال است که در زندان هستند و الان هم در زندان اوین بازداشت و زندانی هستند. </strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-5943918284290667882009-06-07T13:03:00.000-07:002009-06-07T13:52:06.429-07:00پاسخهای نو و چالشی آقای بروجردی به برخی سوالهای اساسی از درون زندان<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SiwffZF2S0I/AAAAAAAAB9Q/0hLlxmTmkeQ/s1600-h/Zendan+14.jpg" style="text-decoration: none;"><img style="text-align: justify;float: right; margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-bottom: 10px; margin-left: 10px; cursor: pointer; width: 146px; height: 200px; " src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SiwffZF2S0I/AAAAAAAAB9Q/0hLlxmTmkeQ/s200/Zendan+14.jpg" border="0" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5344681481953758018" /></a><p></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">بخش دوم از مصاحبه هاي منتشر نشده آقاي بروجردي - فرودين 1388 - مارس 2009</span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">1. </span></b><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">نظر فقهی شما پيرامون مجازات هایي از قبيل زندان چيست؟</span></span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif"; mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font: minor-bidi;mso-bidi-language:FAfont-family:";"><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">2. <span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">درباره ترور و عمليات انتحاري چه نظري داريد؟</span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">3. <span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">درباره مبحث فقهي تقيه، چه نظري داريد؟</span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">4. <span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">نظر شما درباره ولايت فقيه چيست؟</span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">5. <span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">بر چه اساسي اجرای حدود را برای همجنس گرائی، زنای محصنه و ...، و همچنین مجازاتهای فقهي از قبيل اعدام، سنگسار، قطع اعضاي بدن و شلاق را مردود مي دانيد؟ </span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">6. <span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">به طور دقيق و مشخص بفرمایيد كه آيا شما مبشر دين جديد و يا مبلغ اسلام ديگري هستيد؟ </span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">7. <span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">آیا از لباس روحانیت جدا شده اید؟ آیا مواضع شما قبل از بروز وقایع سالهای اخیر نیز بر همین روال بوده است</span></span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif"; mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font: minor-bidi;mso-bidi-language:FAfont-family:";"><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;">؟</span></span></b></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: center;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">**************</span></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:180%;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:18px;"><span class="Apple-style-span" style=" ;font-size:16px;"><b><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">1.</span> </span></b><b><span lang="AR-SA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">نظر فقهی شما پيرامون مجازات هایي از قبيل زندان چيست؟</span></span></span></b></span></span></span></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">در فقه شيعه، فرع و مجازاتي به نام زندان نداريم . حتي مسئولين قضایي ايران نيز بارها صراحتا ادعا كرده اند كه زندان، طاغوتي است! و بايد برچيده گردد. هرچند كه اين وعده محقق نشده است و روز به روز بر آمار زندان و زنداني افزوده مي گردد و آثار مخرب و جبران ناپذيري از جمله فروپاشي مادي و معنوي خانواده ها را بر جاي مي گذارد که دقیقا خلاف سيره نبوي است كه قاعده </span><span lang="AR-SA" style="font-family:";">"لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام" </span><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">را وضع نموده است.<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">آنچه را كه حقير در متون آيات و احاديث و روايات يافته ام، دلالت بر حرمت دهي به شئونات انساني و تكريم مقامات بشري است. آفريدگار بي همتا بني آدم را عظمت بخشيد و او را جانشين خويش در زمين نمود و هرگز پيامبري را<span style="mso-spacerun:yes"> </span>فرمان به ايذاء و <span style="mso-spacerun:yes"> </span>آزار اين گل سرسبد آفرينش نداد و غضب خود را در مقابل غفران خويش و جهنم را در برابر بهشت قرار داد تا مسافران دنيا بدانند كه آن خط و نشان ها و تهديدهاي حقوقي، يك تابلوي اخطار است تا جامعه از شيطنتها و وسوسههاي اهريمنانه در امان بماند.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">2. </span><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">درباره ترور و عمليات انتحاري چه نظري داريد؟</span></span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">ترور، جايگزين انديشه آزاد و فرهنگ مستقل ميباشد. تروريست، بيمنطق است. سنت انكارناپذير پيامبران، مناظره، مباحثه و تبليغ بوده است نه ترور.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">متاسفانه حكومت ايران براي بقاي خود و تضعيف و تخريب وجهه رقبا، اقدام به حمايت آشكار و پنهاني و همه جانبه از عمليات تروريستي در جهان و مخصوصا در منطقه خاورميانه نموده است و برخي از مراجع ديني نيز به آن وجه شرعي داده اند و اين امر باعث متهم شدن اسلام به تروريست پروري شده است در حالی قرآن صراحتا می فرماید </span><span lang="FA" style="font-family:";">"لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه"</span><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">3. </span><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">درباره مبحث فقهي تقيه، چه نظري داريد؟</span></span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">تقيه، در فرهنگ ديني و تفاسير قرآني، هم معادل تقوا و هم به معناي مصلحت انديشي و پنهان كردن عقايد دروني به منظور تامين امنيت و حفظ جان آمده است و همچنين در مواردي كه افشاي اسرار و بيان وقايع، باعث بروز فتنه و درگيري مي شود</span></b><span dir="LTR"></span><b><span lang="FA" dir="LTR" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language:FAfont-family:";"><span dir="LTR"></span> </span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language: FAfont-family:";">نيز توصيه به حفظ اسرار و رعايت تقيه شده است كه جواز آن مطلق نبوده و چارچوب هاي خاصي را دارد و اگر بخواهيم كليت جواز يا عدم جواز آن</span></b><span dir="LTR"></span><b><span lang="FA" dir="LTR" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";"><span dir="LTR"></span> </span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language: FAfont-family:";">را در يك جمله بيان كنيم به كلام امام باقر مي رسيم كه فرمود: </span><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;">"</span></span></b><em><span lang="AR-SA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><b>التقية</b></span></span></em><span lang="AR-SA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><b> فى كلّ شىء </b></span><em><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><b>يضطر اليه ابن آدم فقد أحله الله له</b></span></em></span><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><b>"</b></span></span><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif"; mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font: minor-bidifont-family:";"> يعني تقيه در مواردي كه انسان به اضطرار مي افتد جايز است.<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">ولي اهم چالشي كه امروز در سرفصل تقيه مطرح گرديده است، به دليل وعده هاي دروغیني بوده كه از لسان بانيان انقلاب سال 57 در ايران جاري شد و به اشكال ديگري در ديالوگ نسل هاي بعدي حكومت، امتداد يافت و مراجع و روحانيون دولتي براي توجيه آنها، واژه تقيه را به كار بردند! آنچه مسلم است اگر هر خدعه و نیرنگی تقيه قلمداد شود، آنگاه خود آن رذائل (نفاق، دروغ، كلاهبرداري و شيادي) چه تعريفي خواهند داشت؟! اينجانب هيچ كدام از وعده هاي كذب رهبران و مسئولين حكومت ايران را در چارچوب تقيه نمي بينم و آنرا صرفا تاكتيكي سياسي به منظور فريب جهانيان و جلب حمايت ملت در تشكيل و بقاء و بسط حكومتشان مي دانم و در تضاد واضح با مشي و سيره فرستادگان آسماني يافته ام.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">4. </span><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">نظر شما درباره ولايت فقيه چيست؟</span></span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">در دفاعيات خود در جلسات محاكمات، برخي از دلايل قرآني، عقلي و روائي را مطرح نمودم كه حكومت فقها، هيچ جايگاهي بر اساس "قرآن - سنت - عقل - اجماع" ندارد و اميدوارم كه هرچه زودتر فيلم آن مناظره در اختيار همگان قرار بگيرد. ولي به اختصار عرض مي نمایم كه ولايت فقيه به گفته تئوریسینهای آن، بر اساس براهيني با استناد به تفاسير برخي از آيات قرآن و برداشتهائي از احاديث بوده است كه سعي نموده اند با تحريفهاي گسترده و اعمال نظرات شخصي، آنرا در طول ولايت خداوند تفسير كنند و به اين بهانه حكومت فقها را به رعيت تحميل نمودند، كه مورد قبول بنده نمي باشد و در "رساله آزادي" نيز دلايل قرآني را آورده ام<span style="mso-spacerun:yes"> </span>در رد ولايت فقيه و اثبات اينكه خدواند انسان را آزاد آفريده است وهمچنين، اگر توليتي مدعي است كه در طول ولايت خداوند مي باشد، بايد مدافع حق آزادي و مروج قاعده تسامح و تساهل باشد نه عامل خشونت، زور، استبداد و خفقان ! ضمن اينكه بسياري از فقها و مجتهدين و مراجع ديني در چارچوب ولايت تشريعي شيعه ، مخالف برپائي حكومت ديني (حكومت روحانيون) بوده اند، كه اين عدم اجماع نيز دليل ديگري بر نامشروع بودن حكومت ديني در زمان فقدان پيشوايان منصوب خداوند مي باشد.<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">متاسفانه فقهاي حاكم بر ايران خود را صاحب اختيار جان، مال، ناموس، انديشه و سرنوشت مردم مي دانند در حالي امام صادق از پيامبر نقل فرموده است: </span><span lang="FA" style="font-family:";">"الفقهاء امناء الرسل مالم یدخلوا فی الدنیا"</span><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";"> - فقهاء نمایندگان انبیاء هستند تا زمانی که آلوده به دنیا طلبی نشوند - و وقتي سئوال نمودند كه نشانه دنياطلبي فقها چيست؟ فرمود: </span><span lang="FA" style="font-family:";">"اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی دینکم"</span><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";"> - تبعیت فقها از سلطان و حاکم است که در این صورت از آنان بر حذر باشید - که تکلیف فقهای حکومتی و مراجع دولتی را مشخص می کند و بدتر از آن، زمانی را هشدار مي دهد که فقها خود در مصدر حکومت قرار گیرند که در هر دو صورت از دایره امانتداری دینی خارج شده اند و بايد از آنها برحذر بود.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">5. </span><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">بر چه اساسي اجرای حدود را برای همجنس گرائی، زنای محصنه و ...، و همچنین مجازاتهای فقهي از قبيل اعدام، سنگسار، قطع اعضاي بدن و شلاق را مردود مي دانيد؟ </span></span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">مجازات هاي فقهي اگر مربوط به حدود و حق الله باشند از قبیل همجنس بازی، زنای محصنه و غیره، کلا تعطیل است چرا كه فقط پيشوايان عادل مي توانند اجراي حد كنند كه آنها نيز راه گريز از مجازات را براي مجرم<span style="mso-spacerun:yes"> </span>باز مي گذاشتند. فقهاي ديگري نيز، اجراي </span></b><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">چنين قوانين و مجازاتهائي را در زمان نبود پيشواي عادل، منتفي دانسته اند.</span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language: FAfont-family:";"><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">در زمان خانه نشيني حضرت علي، شخصي را به جرم دزدي براي اجراي حد نزد حاكم مي بردند كه ايشان مانع شد و فرمود كه بايد اول مشخص شود كه آيا اين فرد حق خود از بيت المال را به طور كامل از حاكم دريافت كرده است يا خير؟ اگر دريافت نكرده است، بايد دست حاكمي كه قصد اجراي حد<span style="mso-spacerun:yes"> </span>را دارد، به جاي دست دزد قطع نمود!<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";"><span style="mso-spacerun:yes"> </span>زن زناكاري را براي اجراي حد نزد حضرت عيسي آورند و او فرمود: هر كس گناهي مرتكب نشده است (حدي به گردن ندارد) ، سنگسار را آغاز كند كه هيچ كس نماند و آن حضرت بعد از نصايحي چند، آن زن را بدون اجراي حد آزاد نمود. يا موارد بي شمار ديگري در كتب تاريخي آمده است و اثبات مي كند كه اجراي حدود بدون نظارت جامع و دائم پيشواي عادل و صالح، منتفي است.<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-language:FAfont-family:";">البته بحث قصاص چون مربوط به حق الناس است و پای شاکی خصوصی در میان می باشد وارد مقوله دیگری می شود. در قتل غير عمد، قصاص منتفي است و ديه نقدي مطرح مي شود و در قتل عمد نيز وضعيت رواني قاتل به هنگام جرم ملاك است و ارزیابی روانشناس لازم است ؛ همچنين درباره سن قاتل، اينكه كمتر از 18 سال بوده يا خير؟ و نبايد او را براي اجراي حكم قصاص زنداني كرد تا به سن 18 سال برسد و ايضا موارد ديگر.<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">حضرت علي به خانمي كه براي اجراي حد زناي محصنه آمده بود، فرمود شايد خواب ديده اي و يا دچار خيالات شده اي ! و وقتي با اصرار او مواجه شد، حضرت اجراي حكم را پذيرفت ولي آنرا به بعد از زايمان موكول نمود و سپس، به بهانه دو سال شيردهي و <span style="mso-spacerun:yes"> </span>بعد از آن نيز به دليل اينكه فرزندش قيم لازم دارد، اجراي حكم سنگسار را عملا منتفي نمود. البته يكي از نتايج جانبي سند مذكور، غيرمجاز بودن سقط جنين زنا است كه خود اين موضوع نيز، استنتاج ديگري را عرضه مي كند در نفي اعدام . چرا كه وقتي جنين زنا، اين قدر حرمت داشته باشد، اعتبار جان انسان، به خودي خود آشكار مي شود. همچنين نتيجه ديگري كه استخراج مي شود، نفي اعتراف گيري است . در بحث مجازات كيفري، قاعده اي </span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language: FAfont-family:";">فقهي وجود دارد كه مي گويد </span></b><b><span lang="AR-SA" style="font-family:";">"اقرار العقلاء علي انفسهم جائز"</span><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi; mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"> – اقرار فرد عاقل بر علیه خویش پذیرفتنی ست - كه تاييد مي كند اعتراف مجرم را مي توان عليه او استفاده كرد ولي مي بينيم حضرت، نه تنها به اعتراف مجرم عليه خودش توجهي نمي كند، بلكه به او راه فرار از مجازات را نيز ياد مي دهد ! در سند ديگري، به شخص معترف به همجنس بازي مي فرمايد كه احتمالا خواب ديده اي و يا دچار توهم شده اي و ....، و وقتي سؤال كردند يا علي، حكمت اين رفتارها چيست؟ فرمود: گناه، امري است بين بنده و خدا، علي چه كاره است!<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">به اين ترتيب، پيشوايان عادل، همواره از اجراي حد و اعتراف گيري دوري مي كردند. حالا مقايسه كنيد كساني را كه در نهايت قساوت، براي اعتراف گيري و پرونده سازي ، دست به هر ظلم و جنايتي به نام اسلام مي زنند !<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">قاعده اي در فقه داريم به نام احكام ثانويه، به معني برگشت از حكم اوليه بنابر مصلحت. همچنين احكام فقهي در شيعه، اجتهادي مي باشد ؛ يعني با شرايط زمان و مكان، احكام و قوانين قابل تغيير است تا مايه زحمت و آزار و سرخوردگي پيروان و یا بر خلاف مصالح و منافع مردم نباشد. ضمن اينكه سنتي داريم كه به شكل نفي غير مستقيم خشونت، جاري بوده است (مثلا در جزيرة العرب برده داري و برده فروشي يك تجارت عمومي و عمده بوده است و امكان تعطيلي رسمی و سريع آن وجود نداشته است. لذا به شكل غير مستقيم نفي مي شد و قوانيني وضع مي گردید كه در ازای فلان جرم، برده آزاد كنيد و يا با توصيه هاي اخلاقي در كسب ثواب و ادای كفارات، امر به آزادي برده داده مي شد و .....) اين قواعد به همراه قواعد دیگری مانند تقیه و اصولي مانند </span><span lang="AR-SA" style="font-family:";">"لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام"</span><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"> رهگشاي ابهامات بسياري مي باشد. <o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">حقير طي سال هاي پاياني قبل از آخرين بازداشت، تحقيقات مستند و تخصصي مبسوطي در مباحث متنوع ديني و فقهی به انجام رسانده ام و حاصل آن، رساله ها و مقالات متعددي بود كه متاسفانه به علت حصر انديشه و قلم در ايران، موفق به انتشار آن نشدم و بيشتر آن آثار، در حملات حكومتي مصادره گرديد و اكنون در اختيار دادستاني ويژه روحانيت است. بر طبق تحقيقات مذكور، هدف از نزول اديان را تكريم و آرامش و تعالي انسانها يافته ام كه در يك كلام، بايد خيرخواه و تابع مصلحت بشر بود و از طرفي نیز دستورات و احكام ديني طبق قواعد مختلفي انعطاف پذير است. البته خود علماي حكومتي نيز چنين قواعدي را قبول دارند، ولي به نحو غير انساني از آنها بهره مي برند. مثلا عمليات انتحاري و يا شكنجه در اسلام حرام است، ولي مراجع تقليد معتقد به دین سیاسی، با سوء استفاده از قواعد مختلف فقهي چنين جوازهاي ضد بشري را صادر مي نمايند! اين در حالي است كه قواعدي مثل احكام ثانويه و غيره كه بخشي از آنها را توضيح دادم، بايد براي رفع خشونت ها و دفع حصارها و بسط آرامش به كار رود.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">6. </span><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">به طور دقيق و مشخص بفرمایيد كه آيا شما مبشر دين جديد و يا مبلغ اسلام ديگري هستيد؟ </span></span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">ديني كه تبلیغ آنرا می کنم اسلام گسترده است، يعني روي خود اسلام تعصب ندارم، بلكه داعيه همه اديان را دارم و همه مذاهبي كه انسان را به خدا مي رساند، مورد حمايت من است و اين يكي از امتيازات ما محسوب مي گردد. ما در برابر اديان ديگر، تعصبي بر دين آباء و اجدادي خود نداريم، چرا كه به آيه </span><span lang="AR-SA" style="font-family:";">"لانفرق بين احد من رسله"</span><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"> و همچنين آيه </span><span lang="AR-SA" style="font-family:";">" نزل عليك الكتاب مصدقا لما بين يديه"</span><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"> كه كتب ديگر را تاييد مي كند، اعتقاد قلبي داريم . <o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">آراء من از يك سو متكي بر قرآن و سنت فرستادگان رسمي خداوند است و با اجماع عقلا و فرهیختگان بي غرض و دلسوز جامعه جهاني، همسو مي باشد و از سوي ديگر نيز در تضاد با نظرات انحصارطلبانه و غیر منطقی رهبران ديني حاكم بر ايران مي باشد و بر اين باورم كه ايشان رعيت را طفيلي و مطيع خويش مي دانند تا جایي كه حتي خدا پرستي را تنها از كانال خويش مقبول و مشروع مي بينند</span></b><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language: FAfont-family:";"> </span></b><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif"; mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font: minor-bidifont-family:";">و البته هيچ گاه درخواست هاي مكرر بنده براي مناظره رسمي و علني را نپذيرفته اند. <o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">متاسفانه تشيع كنوني، ملعبه آراء و فتواهای رهبران متعصب و جاهل و يا ابزار دست سياستمداران شده است و به نوعي قابليت اجتهادي بودن احكام ديني ، تحت كنترل حكومت قرار گرفته و از آرمان حفظ مصالح عمومي مردم، جدا گرديده است و اعتراضات علني و عملي من، با واكنش تند و ضدبشري آنها مواجه گردیده است.<o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">بحث، طولاني است، ولي پاسخ هایي را كه معروض داشتم، تنها بخش كوچكي از گنجينه مستندات و تحقيقات من است كه اميدوارم هرچه زودتر از مصادره دادستاني ويژه روحانيت خارج شود و در اختيار عموم قرار گيرد.</span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">7.</span><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;"> آیا از لباس روحانیت جدا شده اید؟ آیا مواضع شما قبل از بروز وقایع سالهای اخیر نیز بر همین روال بوده است</span></span></span></b><b><span lang="FA" style="font-family:";"><span class="Apple-style-span" style="color:#FFFF33;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:large;">؟ </span></span><o:p></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align: justify;direction: rtl; unicode-bidi: embed; "><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">طی ساليان اخیر، سوء استفاده دنیا طلبان از این لباس، اعتبار آن را </span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-language: FAfont-family:";">در ايران و جهان </span></b><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif"; mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font: minor-bidifont-family:";">از بین برده است به طوری که فرزندانم را از پیوستن به کسوت روحانیت برحذر داشته ام . قبلا نيز عرض كردم جایگاه لباس روحانیت نزد من صرفا پيشه و مسئولیتی برای تبلیغ دین بوده است که در این کسوت به عنوان یک متخصص دینی بتوانم نظرات روشنگرانه خود را متناسب با مسائل روز، ارائه نمایم و در برابر بدعتهاي روحانيون قدرت طلب بايستم ولي اکنون ادامه اين راه را به شكل ديگري مي پسندم و لذا با میل خویش، از لباس روحانیت جدا می شوم. <span class="Apple-style-span" style=" font-weight: normal; font-family:Georgia;"><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";">اما در مورد قسمت دوم سئوال، درد دلهای زیادی دارم و حقایق بسیاری هست که باید بیان کنم ولی برای رفع شبهات </span></b><b><span lang="FA" style="Arial","sans-serif"; mso-ascii-theme-font:minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font: minor-bidi;mso-bidi-language:FAfont-family:";">احتمالي،</span></b><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font:minor-bidi; mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"> فعلا به این مختصر بسنده می کنم كه بنده در موقعیتی نبوده ام که بتوانم بطور مشخص روی مسائل خاص و جزئي مانور بدهم ولي هميشه راه حل ريشه اي يعني جدا شدن دين از حكومت را دنبال نموده ام و به فرهنگ سازی در این زمینه اشتغال داشته ام . بازداشت در سالهای 1374 و 1379، بايكوت كامل خبري، آزار و اذيت دائمي من و نزديكانم و همچنین قتل پدرم، همگی عوارض مخالفت و دشمنی حكومت با عقاید و مواضع من ، قبل از سالهاي اخير بوده است.</span></b></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"><o:p> </o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="AR-SA" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"><o:p> </o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:right;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span dir="LTR" style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"><o:p> </o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal"><b><span style="Arial","sans-serif";mso-ascii-theme-font: minor-bidi;mso-hansi-theme-font:minor-bidi;mso-bidi-theme-font:minor-bidifont-family:";"><o:p> </o:p></span></b></p>Unknownnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-59825671321096026802009-05-29T06:19:00.000-07:002009-05-29T06:33:47.406-07:00گزارشی از آخرین وضعیت آقای بروجردی در مصاحبه خانم دكتر پور فاضل با بخش فارسی راديو اس بي اس در استراليا<div align="center"><a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sh_jcib-3VI/AAAAAAAAB8Y/MLweYYyoDYU/s1600-h/Giti_Porfazel.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5341237762504711506" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 131px; CURSOR: hand; HEIGHT: 200px" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sh_jcib-3VI/AAAAAAAAB8Y/MLweYYyoDYU/s200/Giti_Porfazel.jpg" border="0" /></a><span style="color:#ffff66;"> </span><a href="http://bameazadi.podomatic.com/entry/2009-05-29T04_23_48-07_00"><strong><span style="font-size:130%;"><span style="color:#ffff66;">دانلود</span> <span style="color:#ffff66;">فایل صوتی</span></span></strong> </a></div><p align="justify"><strong><span style="color:#ffff66;">خانم پور فاضل :</span><br />من بعنوان وکیل ایشون ، متأسفانه هیچ موقع نتونستم ایشون رو ملاقات کنم ، ولی ازطریق خانواده ایشون به من اطلاع می دهند که او اعتصاب غذا کرده و وضعیت جسمیشون اصلا در شرایط مساعدی نیست . چون ایشون قبلا ، ناراحتی کلیه داشتند و به هر حال می دونید که اعتصاب غذا روی ارگانهای بدن چه تأثیر نامطلوبی می ذاره . تقاضا کردند که یک پزشک از خارج از زندان ایشون رو ملاقات کند ولی متأسفانه موافقت نشد و تا امروز هم حدود شاید 10 روز است که خانواده اش نتونستند ایشون رو ملاقات کنند و ببینند ؛ ممنوع الملاقات شدند . و هر موقع اینها می روند یزد، این همه راه طولانی رو طی می کنند ولی متأسفانه اونجا موفق نمی شوند که ایشون رو ملاقات کنند .<br /><span style="color:#ffff66;">سئوال : اتهام ایشون دقیقا چیست ؟<br /></span>اتهام ایشون این هستش که ایشون عقیده اش را ابراز کرده و گفته که دین باید از سیاست جدا باشه . به هر حال هرکسی مطابق قانون اساسی ما اجازه دارد که هرگونه عقایدی را که داره بیان کند و بیان فکر ، بطور کلی جرم نیست و هر کسی اجازه دارد که عقاید خودش را اعلام کند ، اعلام کردن عقیده نباید جرم باشد ، ولی متأسفانه در مورد ایشون و هوادارانشون که معتقد به این مسأله هستند ، جرم تلقی شده ! علاوه بر اینکه ایشون را گرفتند هوادارانشون هم چندتائی رو گرفتند که البته بعدا آزاد کردند ولی خود ایشون متأسفانه هنوز توی زندان بسر می برند .<br /><span style="color:#ffff66;">سئوال : ولی اتهام ایشون به این عنوان مطرح نشده که ایشون عقاید خودش رو بیان کرده ، اتهام ایشون از طرف قوه قضائیه دقیقا چه اعلام شده ؟</span><br />اجازه ندادند که من پرونده رو مطالعه کنم ولی بطور کلیشه ای همه کسانی را که در این راستا می گیرند ، قوه قضائیه اتهام اخلال در نظم عمومی را به ایشون می زند ، نشر اکاذیب رو به ایشون منتسب می کند و به هر حال جرائمی از این دست رو به اینها می بندند و سپس براشون مجازات تعیین می کنند ولی متأسفانه در مورد ایشون چون در دادگاه روحانیت محاکمه شدند اجازه ندادند که وکیل آزاد انتخاب کنند ؛ چند تا وکیل برای ایشان معرفی کردند ، گفتند شما فقط از بین این ها می تونید برای خودتون یک وکیل انتخاب کنید . در حالی که می دونید در همه جای دنیا هرکسی اجازه داره که وکیل خودش رو خودش معین کند . به من اجازه ندادند که با ایشون قرارداد وکالت رو بصورت رسمی تنظیم کنم . ایشون نامه ای را برای من فرستادند از زندان و به عنوان وکیل خودشون منو معرفی کردند . به هر حال اینها چیزهائی است که سلب شده از این شخص .<br /><span style="color:#ffff66;">سئوال : در بیانیه اخیر عفو بین الملل آمده بود که آیت الله بروجردی گویا نامه ای برای آقای بان کی مون ، دبیر کل سازمان ملل متحد نوشته و خواستار نظارت بین المللی بر همه پرسی شده بود ، این خبر چقدر صحت دارد ؟</span><br />بله ؛ ایشون این نامه را نوشته بود برای آقای بان کی مون . از طرفی دیگه دولت سوئد هم می دونید بیانیه ای صادر کرده بود در مورد ایشون چند ماه پیش ، که اینها همه دلالت داره بر اینکه ایشون ناحق زندانی شده و نباید در این راه به این صورت بمونند . این اتهام ، اتهامی نیستش که برای ایشون ثابت شده . مطابق قانون اساسی هم ، همانطور که خدمتتون عرض کردم ، هر کسی اجازه بیان عقایدش رو دارد .<br /><span style="color:#ffff66;">سئوال : آخرین سئوالم از شما خانم پورفاضل ، جامعه جهانی تا چه حد از اوضاع آیت الله بروجردی مطلع هست ؟ چقدر امید دارید که حرکتهائی بنفع ایشون صورت بگیرد ؟</span><br />جامعه جهانی کاملا اطلاع دارند از وضعیت آیت الله بروجردی ؛ ولی اونها هم یک محدودیتهائی دارند ، نمی تونند وارد ایران بشوند . گروههائی هستند که به هر حال می تونند بیایند و وضعیت ایشون رو از نزدیک ببینند ولی ممکنه اجازه ورود به ایران را بهشون ندهند . ما با یک همچی مشکلاتی دست به گریبان هستیم در داخل ؛ ولی به هرحال تمام سازمانهای جهانی در این مورد بیانیه دادند و اطلاع دارند . ایشون خودشون نامه نوشتند ، وضعیت خودشون رو بیان کردند . این چیزهائی است که ما از نزدیک داریم مشاهده می کنیم ولی قدمهای موثری هنوز در مورد وضعیت ایشون برداشته نشده است ! </strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-67265889563155832532009-05-12T00:46:00.000-07:002009-05-12T08:15:07.522-07:00وکلای عالی رتبه به نمایندگی از آیت الله بروجردی سخن می گویند<div align="justify"><a href="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sgk1AaZeLII/AAAAAAAAB2k/jZ1mIYSEooc/s1600-h/nazenin_ansari.png"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5334853514799492226" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 140px; CURSOR: hand; HEIGHT: 140px" alt="" src="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sgk1AaZeLII/AAAAAAAAB2k/jZ1mIYSEooc/s200/nazenin_ansari.png" border="0" /></a> <strong><span style="color:#ffff66;">نازنین انصاری، کیهان( لندن )</span><br /><span style="color:#ffff66;">10 می 2009</span><br />گزارشهای دریافتی از ایران حکایت میکند که آیت الله بروجردی به زندان انفرادی یزد منتقل گردیده و اکنون در آنجا نگهداری میشود.<br />طبق آخرین اخبار گزارش شده از وکلای عالی رتبه، دکتر گیتی پورفاضل و دکتر عبدالفتاح سلطانی عضو کانون مدافعان حقوق بشر که در گذشته به همراه دکتر شیرین عبادی، وکالت روزنامه نگار مقتول ایرانی، زهرا کاظمی و همچنین اکبر گنجی را بر عهده داشت و اکنون نیز وی وکالت رکسانا صابری را بر عهده دارد که از سوی خانواده آیت الله بروجردی به عنوان وکلای مدافع ایشان برگزیده شده اند.<br />دکتر پورفاضل اظهار داشت که آیت الله بروجردی از زمان شروع اعتصاب غذایش تا کنون از داشتن هر گونه ارتباط با اعضا خانواده اش </strong><a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sgkxok9glEI/AAAAAAAAB2U/zpovEbFLDf8/s1600-h/00000178.jpg"><strong><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5334849806783255618" style="FLOAT: right; MARGIN: 0px 0px 10px 10px; WIDTH: 110px; CURSOR: hand; HEIGHT: 145px" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sgkxok9glEI/AAAAAAAAB2U/zpovEbFLDf8/s200/00000178.jpg" border="0" /></strong></a><strong>محروم بوده است .<br />بنا به گفته ی دکتر پورفاضل، دادگاه ویژه روحانیت به وی اجازه تصدی وکالت آیت الله بروجردی را نمی دهد . وی با رد این رویه که تنها روحانیون مأمور از جانب قوه قضائیه ( وکیل تسخیری ) حق وکالت آیت الله بروجردی را دارند، تصریح کرد " جای بسی پرسش است که آیا وکلای مدافع مذکور که از جانب قوه قضائیه حق وکالت می گیرند میتوانند به طور صحیح و شایسته از وی دفاع کنند؟! "<br />دکتر پورفاضل با اصرار به سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر و NGO ها خواهان رسیدگی و توجه بیشتر به این مورد مهم و تأمین هر چه سریعتر امنیت و سلامت آیت الله بروجردی شد. وی اذعان داشت که " من شدیدا احساس نگرانی میکنم از اینکه پس از گذشت 30 سال از انقلاب ایران، هنوز هم شاهد انقلابیون و برگزاری دادگاههای ویژه در ایران هستیم که این امر خود به اجرای عدالت در ایران لطمه وارد کرده است ."<br />طبق بیانات دکتر عبدالفتاح سلطانی : بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، زندانهای انفرادی غیر قانونی عنوان شده است لذا طبق این قانون، هر زندانی خواه روحانی و یا غیر روحانی باشد حق دسترسی به وکیل مدافع مستقل و قانونی، </strong><a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SgkxIJoaZUI/AAAAAAAAB2E/z8znMbuBh1M/s1600-h/%D8%B9%D8%A8%D8%AF+%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD+%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C+2.jpg"><strong><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5334849249691198786" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 119px; CURSOR: hand; HEIGHT: 155px" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SgkxIJoaZUI/AAAAAAAAB2E/z8znMbuBh1M/s200/%D8%B9%D8%A8%D8%AF+%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD+%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C+2.jpg" border="0" /></strong></a><strong>دیدار با خانواده، داشتن کتاب، روزنامه، تلویزیون و رادیو را دارد که آیت الله بروجردی از تمامی این حقوق محروم می باشد.<br />دکتر سلطانی تصریح نمود : من معتقدم که این مشکلات در بین تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی مشترک است . وی همچنین از جامعه بهائیان و دراویش گنابادی نام برد و دولت آقای احمدی نژاد را در این رابطه مقصر دانست و وی را به عنوان عامل پدید آورنده بدترین وضع حقوق بشر ، مورد سرزنش قرارداد.<br />دکتر پورفاضل به همراه دکتر سلطانی، نماینده آیت الله بروجردی در مسائل حقوقی و همچنین در ارتباط با رسانه های بین المللی و سازمانهای حقوق بشر جهانی می باشند.<br />آیت الله بروجردی به جرم سنت گرایی اسلامی، محکوم کردن ایران به دخالت در ناآرامی های لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان و مخاطب قراردادن عوامل حکومتی با عنوان " دیکتاتوران ایرانی " محکوم شد. وی ضد یهودی ستیزی و حامی آزادی مذهبی است و جلسات دعا و نیایش مذهبیش را با حضور شیعیان، اهل تسنن، مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و بهائیان برگزار می کرد. وی همچنین خواهان لغو اعدام و مجازات های خشن و غیر انسانی از قبیل : شکنجه، سنگسار و شلاق می باشد. </strong></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-29463411254705678812009-05-10T11:06:00.000-07:002009-05-10T11:45:04.756-07:00بخش اول از مصاحبه هاي منتشر نشده آقاي بروجردي در زندان ـ زمان : اردیبهشت ماه 1388<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SgceAbdHN5I/AAAAAAAAB0s/xLaY__h661Y/s1600-h/Zendan+19.jpg"><img style="float:left; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 120px; height: 200px;" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SgceAbdHN5I/AAAAAAAAB0s/xLaY__h661Y/s200/Zendan+19.jpg" border="0" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5334265276362340242" /></a><b><div style="text-align: right;"><div style="text-align: center;"><span class="Apple-style-span" style="font-size: large;">برای شنیدن لطفاً </span><a href="http://bameazadi.podomatic.com/entry/eg/2009-05-10T09_08_03-07_00"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-size: large;">کلیک</span></span></a><span class="Apple-style-span" style="font-size: large;"> نمائید</span></div><div style="text-align: center;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><br /></span></div><span class="Apple-style-span" style="font-weight: normal; line-height: 28px; "><span class="Apple-style-span" style=" line-height: normal; white-space: pre; "><span class="Apple-style-span" style=""><span class="Apple-style-span" style="font-weight: bold;"><span class="Apple-style-span" style=" line-height: 24px; white-space: normal; "><span class="Apple-style-span" style=" line-height: normal; white-space: pre; "><span class="Apple-style-span" style=" white-space: normal; "><span class="Apple-style-span" style=""><span class="Apple-style-span" style=" ;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-size: medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">1.از چه زمانی به انحراف و انحطاط اسلام سیاسی آگاه شدید ؟</span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></div></b><p></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">از همان اوایلی که با بوق و کرنا به جنگ شاه آمده بودند. پدرم که از بزرگان علماي غیر سیاسی پایتخت بود و با بنیانگذار این حکومت در زمان تحصیل در قم نشست و برخاست داشت، از قول یکی از اساتیدش، آیت الله آقا شیخ عبدالنبی عراقی نجفی كه از مراجع وقت بود، نقل می کرد که والدم را از رفاقت با او بر حذر می داشت و می گفت که وی یک فیلسوف خیالاتی است که مدینه فاضله ای را در تخیلات خود ترسیم کرده و در اطرافش کار می کند و همچنین از زاویه دید رهبر مطلق مذهبی و اجتماعی و مردمی نیم قرن قبل تشیع، یعنی آیت الله حاج آقا سید حسین بروجردی، اشاعه خبر می نمود که همه فضلاء و طلاب حوزه خود را از همسویی و همفکری با بانی انقلاب اسلامی منع مي نمود و ایضا از یکی از اساتیدم که پیشوای قاطبه مومنین ایران بود، یعنی آیت الله آقا سید کاظم شریعتمداری که در همان اوان جنبش انقلابیون حاکم، مورد آزار و اذیت قرار گرفت و به خاطر آرامش کشور و حفظ خون ملت از قیام خودداری کرد و نهایتا به دست عوامل مدعی دیانت و جمهوریت کشته شد، شدیدا از گرایش به اسلام سیاسی نهی می شدم.</span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><o:p></o:p></span></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><i><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><o:p><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-style: normal; font-weight: bold; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">2. از چه تاریخی مبارزات خود را بر علیه دین سیاسی آغاز کرده اید و این حرکت چگونه شکل گرفت؟</span></span></span></span></o:p></span></i></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">از هجده سال قبل و در قالب</span></span></span></b><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><span dir="LTR"></span></span></span><b><span lang="AR-SA" dir="LTR" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><span dir="LTR"></span> </span></span></span></b><b><span lang="FA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">تشكيل حوزه فكري</span></span></span></b><b><span lang="FA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span></b><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">و کلاس های فرهنگی در بهره گیری از متون معنوی و الهی و مذهبی که به صورت نوار و جزوه</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">به جامعه منتقل می شد.</span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><o:p></o:p></span></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><o:p><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span><span class="Apple-style-span" style="font-weight: normal; line-height: 24px; "><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">3. </span></span></span></span></b><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><span dir="LTR"></span></span></span></span><b><span lang="AR-SA" dir="LTR" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><span dir="LTR"></span></span></span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span></span></span></b><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">آیا تجربیات عینی و علنی شما مزید بر تقویت افکار و آرائتان در گریز از حکومت دینی گردید؟</span></span></span></span></b></span></o:p></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">بله! اکنون که کارنامه اقتصادی، اجتماعی، اعتباری، ایمانی و بین المللی</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">دولت های به ظاهر مذهبی این سی سال را می بینم، با تمام وجودم به مراجع اعصار گذشته این آب و خاک عزیز تعظیم می کنم که چگونه از آفات و بلیات و صدمات دخالت دیانت در سیاست آگاه بودند و با خمیرمایه تکیه گاه این انقلاب اسلام زدا و ايران سوز، آشنایی داشتند و به حق</span></span></span></b><b><span lang="FA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">،</span></span></span></b><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> ما را از دلبستگی</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">و فریب خوردگی</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">نهی می نمودند.</span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><o:p></o:p></span></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><span class="Apple-style-span" style="font-weight: bold; line-height: 28px; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">4. آیا از این که پای سفره چرب مذهب دولتی ننشسته اید و در بستر گرم و نرم انقلاب نیارامیده اید و سال های بسیاری مورد شکنجه ها و عذاب های عناصر اطلاعاتی و امنیتی و نظامی</span></span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">قرار گرفته اید، احساس خستگی و انفعال نمی کنید ؟</span></span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><br /></span></span></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">خیر! وقتی که نقاهت و فلاکت هموطنانم را می بینم که چگونه به نام خدا و به اسم سنت نبی، دنیایشان را واژگون کرده اند و با شعائر ظاهری شانتاژکاران مجرب و مجهز و موقر، کامشان را تلخ نموده اند، مصمم به پایداری در زندانهای مخوف و مخفی و مخرب حکام ایران می شوم.</span><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(0, 0, 255); "></span></span></span></span></b></p><p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">5. به گواهی عکس ها و فیلم های موجود و با توجه به پشتوانه مردمی که در جلسات سخنرانی شما</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">وجود داشت و آمارهايي كه گویای جمعیتهای دهها هزار نفری بود، چرا اکنون از پیروانتان نمی خواهید</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">تا به خیابان ها بریزند و</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">تظاهرات کنند ؟</span></span></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">در اين چند سالی که این دولت بر سر کار آمده، وفور اختناق به حدی است که از همراهی چند نفر بیشتر، جلوگیری می کنند و هر گونه</span></span><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"> </span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">تحصن و اعتراضی را با شدت سنگینی سرکوب می نمایند و در یک کلمه آن که انتهای مدیریت این رژیم به جایی رسیده که هر نوع صدایی را در گلو خفه می کند و بهترین نشانه اش آن است که زندان های بیشماری را تاسیس کرده اند که قابل مقایسه با نظام شاهنشاهی نبوده و با آن که در فقه شیعه، زندان منع تاسیس دارد و زندانی کردن هیچ گونه وجاهت شرعی ندارد، اما سیستم قضایی هتاک و خشونت گرا همواره در مسیر ساخت و ساز بازداشتگاه ها و زندان ها حرکت می کند. اینجانب نیز که به قساوت حال و خباثت قال و لئامت نفس هیئت حاکمه بی رحم و جلاد ايران آگاهم و می دانم که بر خلاف مشی شاه سابق که حاضر به کشتار جمعی نبود، به کمترین اعتصاب و اعتراضی، ميليونها نفر را از دم تیغ می گذراند و سرگذشت اسفبار سنوات فراموش نشدنی را به یاد می آورم که در تهران و شهرستان ها چه خون ها که در این سی سال نریختند و چه جانها که نگرفتند و چه زبان ها که نبریدند، از فراخوان عمومی اجتناب دارم و معتقدم که باید نهادهای بشر دوستانه و مجامع حقوقی و انسانی بین المللی مسیر احقاق حقوق ملت ایران را در متقاعد کردن حاکميت فعلی به قبول رفراندوم آزاد و مستقل و زیر نظر ناظران سازمان ملل متحد دنبال کند و حق حیات را به این مردم اسیر استبداد ولایت مطلقه فقیه، بازگردانند. به یقین که شرایط زیست محیطی و تنفسی و حیاتی این ملت بسی ناگوارتر و اندوه بارتر از فلسطینی ها و افغانی ها، عراقی ها و لبنانی هاست. </span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><o:p></o:p></span></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><span class="Apple-style-span" style="font-weight: bold; line-height: 28px; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">6. انتظار و توقع شما از ملت های دنیا چیست؟</span></span></span></span><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><br /></span></span></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><b><span lang="AR-SA" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">از همه آزادگان و درد آشنایان عصرمان متوقعم تا اخبار ما را از نزدیک دنبال کنند و از حکومت هایشان بخواهند تا در روابط با دولت ایران تجدید نظر نمایند و از مقامات عالی رتبه جهان در تمامی مصادر و مناصب بخواهند تا ما را از این غربت و خفت بیرون بیاورند و شورای امنیت سازمان ملل را وادار به اخذ مواضع بازدارنده نمایند و در محکومیت گردانندگان این رژیم بیفزایند.</span></span></span></b><b><span dir="LTR" style="line-height: 150%; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;"><o:p></o:p></span></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;line-height:150%; direction:rtl;unicode-bidi:embed"><span class="Apple-style-span" style="font-weight: bold; line-height: 28px; "><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 255, 51);"><span class="Apple-style-span" style="font-family: arial;">با سپاس، سید حسین کاظمینی بروجردی</span></span></span></span><br /></p>Unknownnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-51913971893794986152009-04-29T09:25:00.000-07:002009-04-29T09:32:21.817-07:00گزارشی از ديدار دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه يزدبا آيت الله بروجردي در زندان مركزي شهر يزد<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SfiAjEkQFxI/AAAAAAAABtU/92k2CyEd3Gg/s1600-h/ymed+copy.jpg"><img style="float:left; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 136px; height: 153px;" src="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SfiAjEkQFxI/AAAAAAAABtU/92k2CyEd3Gg/s200/ymed+copy.jpg" border="0" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5330151499002550034" /></a><b><div style="text-align: center;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(0, 32, 96); font-weight: normal; line-height: 21px;"><br /></span></div><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">گروه هایي از دانشجويان دانشكده حقوق دانشگاه يزد</span></span></b><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family:"Arial","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi-mso-bidi-language: FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span style="mso-spacerun:yes"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"> طبق روال معمول </span></span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">جهت پژوهش و كارآموزي، ماهانه چند نوبت از بندهاي عمومي زندان مركزي شهر يزد بازديد مي كنند كه با اصرار و پافشاري در روز پنج شنبه مورخ 3/2/1388، براي اولين بار موفق به ورود به بند ويژه روحانيت شدند. </span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b><p></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">در طی این بازدید که موجب شگفتی آقای بروجردی گردید، مباحثي در ارتباط با موضوع حقوق، جایگاه این رشته تحصیلی و مسئولیت هاي سنگين مشاغل منبعث از آن مطرح گرديد که با استقبال شديد دانشجويان مواجه شد. لیکن اين امر موجب نگراني عوامل حكومتي گرديد و لذا با توسل به زور، مانع از ادامه آن دیدار شدند.</span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">به این ترتیب، دانشجويان از نزديك در جريان بخشی از خشونتهای صورت گرفته با زندانيان سياسي عقیدتی از جمله آيت الله بروجردي قرار گرفتند.</span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">آقای بروجردی در طی این جلسه خطاب به دانشجویان گفت:</span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">به راستی که رؤیت حال و روز زندانیان و استماع دردهای آنها، بهترین همراه عاطفی و تجربی و حرفه ای فارغ التحصیلان دانشکده های حقوق در سراسر کشور است. اگر یک بازجو، واقف به احساس لطیف خداداده باشد، هرگز در بازجویی های خود از ابزار شکنجه استفاده نمی کند. بازپرسی که به عواقب زنداني شدن یک انسان گرفتار آگاه مي شود، چگونه می تواند در برابر اشک های آدم بی پناهی پایداری نماید؟ قاضی که به عِلم خود می نازد و حکم می کند و تکیه دارد، اگر بداند که فروپاشی کانون های خانواده در جامعه بشری، چه آثار مخرب و منفی و مزاحمی را در مقاطع کوتاه و بلند مدت بر روح جامعه می گذارد، هرگز با مبانی نفسانی و عصبی و سياسي، قلم بر کاغذ محکمه نمی کشد ! </span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">ايشان از دانشجویان حاضر در جلسه پرسیدند: شما از محبس چه می دانید؟ دیوارهای بلندی را می نگرید که با سیم های خاردار مزین شده و برج های مراقبی را نگاه می کنید که قدم به قدم بنا گرديده و بر ارتفاع آن یک فرد مسلح قرار گرفته است تا در وقت احتمال و اختلال، موجودی را هدف قرار دهد و از نفس بیاندازد. آیا با اشخاصی که در میان حصارهای آهنی همچون موجودات محصور در قفس معذب هستند، آشنا می باشيد؟ آيا حق آزادي را مي توان با فرمول هاي حوزوي و دانشگاهي گرفت؟ آيا سلب آزادي انسان ها از جمله گناهان بزرگي نيست كه مشمول غضب الهي مي گردد؟ آيا به صرف تشكيل پرونده هاي قضايي، مي توان حُريت را از گل سرسبد آفرينش گرفت؟ آيا اوراق بازجويي هاي برگرفته از اداره آگاهي و وزارت اطلاعات و يا حفاظت اطلاعات نيروهاي مسلح كه زيربناي نگرش قوه قضاييه به متهمان خويش است، تماما عادلانه بوده و از حقيقت محض سرچشمه گرفته است و خيال مقامات دادگستري را از بابت "اِعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى" (سورة المائدة، 8) و نيز " لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ" (سورة الحديد، 25) راحت مي سازد؟ آيا مستندات فعلي قضا، تماما حكم الله بوده و تفسيربردار نبوده است و با مصالح روز همسويي دارد؟ آيا كثرت پرونده هاي اين 30 سال، نمودار اصلاح جامعه است و شعار اوليه معمار انقلاب را كه زندان ها را دانشگاه ناميد، تصديق مي نمايد؟ </span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">ایشان در ادامه به گروه دانشجویان دانشكده حقوق دانشگاه يزد اظهار داشتند:</span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">آنچه را كه در طول چند سال اقامتم در بندهاي مختلف زندان هاي حكومت اسلامي ديدم، بازار داغ سوداي جنايت و قساوت بود و همچنين تنور سوزان كينه و انتقام و استحاله هويت انساني و دگرگوني هاي وسيع اعتباري و ايماني و واژگوني هاي اخلاقي و معنوي و توديع دائمي با مذهب و اختتام وجدان و بغض دين و روگرداني از مقدسات و آموخته هاي آباء و اجدادي می باشد.</span><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);"><o:p></o:p></span></span></b></p> <p class="MsoNormal" dir="RTL" style="text-align:justify;direction:rtl;unicode-bidi: embed"><b><span lang="FA" style="line-height:115%;font-family: "Arial","sans-serif";mso-ascii-font-family:Calibri;mso-hansi- mso-bidi-language:FAfont-family:Calibri;font-size:12.0pt;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(204, 204, 204);">نظام توسعه و تعريض زندان ها ، عاقبتي جز افزايش گورستان ها و ارتقاي تيمارستان ها و فزوني طلاق ها و گستردگي خودفروشي ها و تزايد فحشا و فجايع نخواهد داشت و اين مهم را دادستان هاي خفته در خواب جهل و شهوت نمي توانند كتمان كنند و با ساز و دهل اجلاس دادستان هاي كشورهاي اسلامي، قادر به پرده پوشي آنها نخواهند بود.</span><o:p></o:p></span></b></p>Unknownnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-65232611886517326182009-04-13T23:32:00.000-07:002009-04-13T23:38:26.762-07:00بخشي از افشاگريهاي آيت الله بروجردي<div align="justify"><a href="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SeQuXWxbwEI/AAAAAAAABpM/qbxy_T6fdm8/s1600-h/Zendan+16.jpg"><img style="MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 156px; FLOAT: left; HEIGHT: 182px; CURSOR: hand" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5324431638243557442" border="0" alt="" src="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SeQuXWxbwEI/AAAAAAAABpM/qbxy_T6fdm8/s200/Zendan+16.jpg" /></a><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#ffff66;">روايت خواني و درايت داري از متون حاكميت ديني ايران :</span><br />بارها تصميم داشتم تا كتاب خاطراتي از ديده ها و شنيده هايم از حكومت مذهبي ايران بنگارم؛ اما پيري زودرس زندان و افت حافظه و بيماري مغزي، اجازه تاليف اين مكتوب گسترده را نمي داد؛ ولي به نظرم آمد تا اسنادي را هرچند محدود براي درج در تاريخ معاصر ايران ارائه دهم؛ چرا كه ما تقويم نگاران حقيقي و حقوقي عصر خويشيم و نسلهاي آينده به چنين براهيني استدراك نموده و قضاوت خواهند كرد. </span></strong><br /><strong><span style="font-family:arial;"><br />1. روزي در بند ويژه اوين و در بخش 500 موقت آن، يكي از روحانيون چپي را كه مغضوب ملاهاي راستي شده بود ديدم و چندي با وي هم سلول شديم. او اطلاعات مهم و بي واسطه اي را از مقامات بلند پايه داشت؛ از جمله مي گفت: يك روز در اواخر عمر شيخ صادق خلخالي، در قم به ملاقاتش رفته بوديم و او را در وضعيت تعفن بار و اسفناك و دلخراشي از لحاظ روحي و جسمي و فكري ديديم و سه بار با ما حرف زد و سپس از او جدا شديم. بار اول گفت: در اين چند سال بسيار كشته ام و آمارش را نمي دانم و خيلي اضطراب دارم. دوم گفت:هر چه كردم به امر سيد بود و او دست مرا در كشتارهايم باز گذاشته بود و من هيچ گونه مسئوليت دنيوي و اخروي را نمي پذيرم. سومين حرفي كه زد اين بود: به خانواده ام گفته ام تا مجوزهاي سيد را در كفنم بگذارند تا خيال من از بابت حساب و كتاب و بازجويي هاي قيامت راحت شود!<br /><br />2. كارمندان سالدار اوين و مراقبيني كه بيش از بيست و پنج سال سابقه كار دارند مي گفتند كه در اوايل انقلاب اسلامي، چندين هزار دختر مجاهد خلق را به اينجا آوردند كه سن بيشتر آنها زير بيست سال بود و اكثرا به جرم روزنامه فروشي دستگير شده بودند و آنها همگي محكوم به اعدام شده بودند و قبل از مرگ به دستور اسدالله لاجوردي با آنها آميزش اجباري مي شد.<br /></div><div align="justify"><br />3. در بند امنيتي 209 كه بودم، بازجوي رابط بين وزارت اطلاعات و ويژه روحانيت به نام مستعار سيد حسن حسيني كه يدي در شكنجه داشت و دست و پا و بيني بسياري از نزديكانم را خرد كرده بود، سعي داشت پرونده مرا از اعتقادي به منكراتي بكشاند. مي گفت كه سي سال قبل با سيد عبد الرضا حجازي ارتباط جنسي داشته اي و حشمت الواعظين قمي نيز شاهد است! در حالي كه من در آن سالها براي آموزش وعظ و خطابه به منزلش مي رفتم؛ هچنانكه به منزل فلسفي، واعظ معروف نيز مي رفتم و داستان دكتر سيد عبد الرضا حجازي كه سخنران مشهور و توانايي بود از اين قرار بود كه بيست سال قبل به همين تهمت او را در اوين كشتند و در حقيقت، او در مدرسه فيضيه در سي و پنج سال قبل شاهد خلافكاريها و بي بند و باري هاي آخوندهاي مسند نشين فعلي بود و روي افشاي آن اسرار به دار كينه آويخته گرديد .<br />به هر حال سعي مي كنم تا آنچه را كه به خاطر مي آورم براي انتقال به اوراق ماندگار تاريخ بگويم.<br /><span style="color:#ffff66;">سید حسین کاظمینی بروجردی – زندان یزد</span></span></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-1319251322609576392009-04-10T10:13:00.000-07:002009-04-13T23:40:04.362-07:00اهم موارد نقض حقوق بشر توسط حكومت ايران به روايت آيت الله بروجردي<img style="MARGIN: 0px 0px 10px 10px; WIDTH: 162px; FLOAT: right; HEIGHT: 200px; CURSOR: hand" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5323112808967251186" border="0" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sd9-5Y3TJPI/AAAAAAAABng/q2IWcvEpLdQ/s200/0001.jpg" /> <div align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#ffff66;">موارد نقض آشکار و صریح و بیّن و روشن اصول دینی و دلایل توحیدی در عملکرد سی ساله اسلام سیاسی ایران:</span><br />1- اعلام شراکت در مبارزات سیاسی با احزاب منازع و سازمانهای معارض شاه و به رسمیت شناختن آنها و قول دخالت دادن ایشان در حکومت جدید و لغو عملی و عینی آن در سالهای بعد از پیروزی.<br />2- تعهد به عدم دخالت روحانیون مبارز در ساختار حکومتی و اخذ مواضع نظارتی و تصاحب مرجعیت دینی برای بنیانگذار حکومت و شکستن آن در اولین روزهای پیروزی بر شاه.<br />3- دادن تعهدات مهم به مردم در روزهای پایانی عمر شاه مبنی بر تشکیل حکومتی برای اعتلای استقلال و آزادی و جمهوریت و اسلام که هر کدام تعریف گسترده و خاص خود را دارد و در همه آنها خیانت انکارناپذیر و همه جانبه مشاهده می شود که به واقع نابودي تمام خواسته های ملت ایران را شامل می شود و نیاز به برگزاری یک دادگاه عالی با حضور قضات مستقل و بی طرف و حقوق دانان منصف و کارشناس و نیز روحانیون غیر سیاسی است تا در هر یک از موارد مربوطه مظاهر عملی و عيني آن را بشکافند و ضدیت دائمی این رژیم را با اصول مندرج در آنها ارزیابی نموده و محکمه عادله و صالحه یک قضاوت خداپسندانه و منصفانه ای را ارائه دهد.<br />4- انهدام کامل سیاسیون و ملّیون و مذهبیون مخالف شاه تا آنجا که از دهها گروه و جمعیت و تشکل سابقه دار در دهها سال مقابله با نظام شاهنشاهی چیزی باقی نمانده و جز در زندانها و تبعیدگاهها آثاری دیده نمی شود.<br />5- دسیسه چيني و توطئه همه جانبه برای مراجع دینی و پیشوایان مذهبی غیر سیاسی که معترض به اسلام دولتی بودند از جمله مهمترین آنها آیت الله سید کاظم شریعتمداری با پشتوانه میلیونی مردم که نخست او را محاصره کردند و سپس بسياري از پیروانش را کشتند و در نهایت خودش را نیز در بیمارستان مهراد تهران با آمپول توسط ری شهری و محمد یزدی به قتل رساندند و دانشگاه و مدارس حوزوی و موسسات علمی و تخصصی او را مصادره نمودند و همچنین آیت الله سید حسن قمی طباطبایی که 12 سال در حکومت شاه در کرج تبعید بود و بعد از آن توسط مجریان اسلام سیاسی در منزلش در مشهد تا آخر عمرش به صورت زندان در منزل قرار داشت و نهایتاً به طور مرموزی مرد و ایضاً آیت الله سید احمد خوانساری رهبر دینی پایتخت که جنگ را غیر شرعی می دانست و اطلاق کلمه شهادت را به کشته های آن، نامشروع می خواند و مخالف دخالت روحانیون در سیاست بود و نیز آیت الله سید ابوالقاسم خوئی که شدیداً با اختلاط دیانت و سیاست مخالف بود و آن را خلاف مصالح تشیع می دانست و همچنین آیت الله سید محمد شیرازی که پیروان بسیاری را در ایران و کشورهای عربی داشت و یک عمر مغضوب روحانیون درباری بود و بارها مورد حملات دستگاه امنیتی و اطلاعاتي حاکم قرار گرفت و فرزندانش بارها در بند 209 زندان اوین شکنجه شدند و موسسات پزشکی و علمی و ديني او از جمله حسینیه کربلایی ها و بیمارستان امام حسین در چهارراه گلوبندک تهران مصادره گرديد و ایضاً آیت الله سید صادق روحانی که از مراجع چهل ساله ایران است و بیش از بیست سال به صورت حبس در منزل روزگار خشنی را سپری نموده است و آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی که همواره مورد آزار حکومت مدعی دیانت بود و با مرگ ناگهانی و غیر طبیعی دنیا را وداع گفت و قبرش را ویران کردند و خانواده اش را متلاشی نمودند.<br />6- حفظ و تكثير و گسترش زندانها که اساسا جایگاهی در فقه شیعه ندارد و محو عدالت در قوه قضاییه و ایجاد بدبيني به معنويات در دادرسي ها و دادگاهها.<br />7- خاموش کردن صداهای مخالفین و زیر آب نمودن سرهاي آزادیخواهان و خفه کردن ملی گرایان و تک صدایی نمودن رسانه های جمعی و خفقان مطلق و عدم اطلاع رسانی حقایق به ملت.<br />8- شکستن قلمهای نویسندگان مستقل و بریدن زبانهای ناموافق و محصور داشتن اديان و مذاهب و ممنوع کردن اندیشه های آزاد و ایجاد جو پلیسی در اجتماع به منظور فلج کردن تحرکات پیروان مکتبهای عرفانی و مسلک های اعتقادی و فرقه های قدیمی و مرام های غیر سیاسی.<br />9- سانسور دائمی و همیشگی نشریات و جراید و مکتوبات با هدف تحکیم مواضع مذهب دولتی و ترویج تفکرات ارتجاعی و احياي مراتب فاشیستی.<br />10- ظلم به طبقه محروم و عدم وصول مطالبات ملی و شرعی و قانونی آنها و تشدید فشارهای مالی و عصبی به اقشار متوسط جامعه و افزایش خط فقر به بالاترین حد آن در دهه های گذشته و دادن سیر صعودی به آمار نیازمندان و فقرا.<br />11- ثبت قوانین ناعادلانه در مجلس و بی توجهی به علایق مردم و فراموش کردن اولویت های اجتماعی و اقتصادی که محصول تمامی اینها رویگردانی اجتماع از خدا و مقدسات دینی است.<br />12- توسعه سنگرسازیها و خاكريزها در كشورهاي ديگر به قصد توسعه طلبي و جهانخواري و زياده خواهي و صرف ثروت ملت مظلوم ايران در اين مجاري و محروم كردن صاحبان واقعي و حقيقي و حقوقي آن كه مالكان طبيعي و موروثي كشورند و اكنون گرفتارترين و بيچاره ترين مخلوق دنيا مي باشند و همه اين ستمها و خيانتها را از چشم اسلام اسير استبداد مي بينند.<br />13- اختصاص وجوه سنگين و شكننده به امور نظامي و تسليحاتي و هسته اي و ايجاد بار عظيم مالي و اعتباری بر دوش رعاياي بي پناه و بي گناه ايران و ايجاد ترس و نگراني از جنگ و كسادي متقابل بازار و سردي محض در كسب و تجارت.<br />14- ارائه آمارهاي دروغ و ارقام ناصحيح و بيلانهاي كاذب و فاكتورهاي گمراه كننده در طول هشت سال جنگ و وارونه نويسي تاريخ عصر و املاء ناروا به تقويم زمان.<br />15- حذف خطرناك منابع ديني از تفاسير و تاريخ و روايات و احاديث و زدودن دلايل توحيدي به نيت ممناعت از تخريب و توبيخ و تشكيك عملكرد ضد الهي روحانيون دولتي و امتداد بي خبريهاي عمدي و هدفدار بر ناظران و داوران و كارشناسان در جهت پوشش دادن به خرابكاريهاي اعتقادي و ضايع سازيهاي ايماني.<br />16- منع كردن علماي مستقل از مشاغل سنتي خود و خالي نمودن ميادين تبليغي از شخصيتهاي موجه مذهبي به منظور ايجاد جامعه تك صدائي مزورانه و ديكتاتورانه و بستن اماكن ديني ناپيوسته به حكومت. </span></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-9832608844557557282009-04-07T11:45:00.000-07:002009-04-07T11:49:45.970-07:00کالبد شکافی شکنجه از منظر آیت الله بروجردی<div align="justify"><a href="http://1.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sduf1oCJ88I/AAAAAAAABmY/z8KIHvaZRpc/s1600-h/20092916140281-0014017641.jpg"><img style="MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 198px; FLOAT: left; HEIGHT: 200px; CURSOR: hand" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5322023128296715202" border="0" alt="" src="http://1.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/Sduf1oCJ88I/AAAAAAAABmY/z8KIHvaZRpc/s200/20092916140281-0014017641.jpg" /></a> <strong><span style="font-family:arial;">کالبد شکافی شکنجه در نگهداری زوری در زندان و تبعات روحی و جسمی و خانوادگی و اعتباری آن را به وکلایم در داخل و خارج کشور یادآور می شوم.<br />در گذشته تعاریفی از عذاب زندانی بود و ترسیم محدودی از آزار تنی و روانی او؛ اما اینک به لحاظ پيشرفت علم دگرآزاری و صنعت واژگونی هویت مخالفین و تکنیک شکستن مقاومت معارضین، ابزار نامحسوس و اسباب ناپیدایی به کار ِ در هم کوفتن سیاسی اعتقادی ها آمده که نتیجه اش از یک سو، وفور بغض حاکم و تکمیل کینه ظالم وتثبیت استقامت در وجود ماست و از سوی دیگر، خرد شدن اسکلت و نابود گشتن اعصاب و سوختن احساس ِ بندی زنجیر شده ی دیکتاتور است. نوع تغذیه در کمیت و کیفیت آن بگونه ایست که آدمی را به تدریج به بیماریهای معده و روده و ضعف جهاز هاضمه می کشاند. محل اقامت به شکلی ترتیب یافته که کم کم تنفس را مشکل کرده و در نهایت جهاز تنفسی را هدف قرار می دهد. طبابت پزشکان درمانگاه مربوطه و نحوه بر خورد آنها با بیماران، ایشان را به سمت نقاهتهای اعصاب و روان می برد. قوانین داخلی زندان در بلند مدت، هویت بشری را سلب کرده و روح حیوانیت را در اسراء بند، حاکم می سازد.<br />قطع مراودات حضوری و تلفنی زندانی با خانواده اش و یا تضییقات موجود در این رابطه، وسیله سردی شخص با عزیزانش شده و کانون های خانوادگی را متلاشی می سازد. فقر شدید و نیازهای مالی زندانی و خانواده اش، تکیه گاه های ایمانی و اخلاقی را فرو ریخته و جامعه را برای فرو رفتن در منجلاب فساد و فحشا، مستعد می سازد.<br />آلودگیهای شغلی و پیوندهای قبلی و قلبی زندانی با اعمال گذشته اش، تشکیل کلاسهای جنایی و خطرساز برای کسانی است که در این محیط بسته و خفقان بار، آماده قبول شخصیتهای جدیدی هستند. برخوردهای تند و تیز و تلخ نگهبانان و مراقبین، سبب سرخوردگی و دلمردگی و بی هدفی و انگیزه زدایی شده و مرگ لحظه ایی را وارد می کند. جدایی از وکلای آزاد و عدم دسترسی به پزشکان متعهد و مستقل، سکته های قلبی و مغزی را تشدید کرده و عمر را در معرض امحاء قرار داده و حیات یکبار مصرف را نابود می سازد.<br /><span style="color:#ffff66;">سيد حسين كاظميني بروجردي</span></span></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-43576484561019684242009-04-02T12:50:00.000-07:002009-04-07T11:51:23.128-07:00مصاحبه پایگاه تلاطم با مدیر وبلاگ آیت الله بروجردی<a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SdUY2gQ4sFI/AAAAAAAABlo/ANgCU391Dio/s1600-h/A_Boroujerdi+(1).JPG"><img style="MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 200px; FLOAT: left; HEIGHT: 185px; CURSOR: hand" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5320185859460870226" border="0" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SdUY2gQ4sFI/AAAAAAAABlo/ANgCU391Dio/s200/A_Boroujerdi+(1).JPG" /></a> <p align="justify"><strong>این مصاحبه به جهت حساسیت موضوع دستگیری، تبعید و زندانی شدن آیت الله بروجردی بعنوان یک روحانی دگر اندیش و آزادیخواه ؛ توسط "پایگاه اطلاع رسانی تلاطم" با جناب آقای علی پایدار از نزدیکان ، مریدان و مدیر وبلاگ اختصاصی ایشان در ابتدای سال نو صورت پذیرفت .<br />توجه خوانندگان ومخاطبین عزیز را به متن کامل این مصاحبه جلب می نمایم :<br /><span style="color:#ffff66;">1- در حال حاضر بفرمائید که این مصاحبه با چه شخصی صورت می پذیرد ؟</span><br />اینجانب علی پایدار 45 ساله، متولد شاهرود ، لیسانس علوم سیاسی و فارغ التحصیل یکی از دانشگاههای غرب کشور و مدیر وبلاگ اختصاصی آیت الله بروجردی هستم . بدلیل ادامه پروژه تعقیب و دستگیری هواداران آیت الله بروجردی و تنگ تر شدن عرصه امنیتی بر پیروان ایشان به همین مقدار بسنده می کنم .<br />در زمانی که ایران در آتش دیکتاتوری دینی می سوخت ، الفبای آزادی ، برابری ، احترام به همنوع ، خداجوئی منهای قدرت یا همان نفی دین حکومتی ، استبداد ستیزی و مبارزه پیگیر با دیکتاتوری دینی بعنوان خشن ترین شکل استبداد و در آخر اینکه عشق به زادگاه و وطن و همچنین احترام و پاسداشت هویت و آداب و رسوم چند هزار ساله ایرانی را از آیت الله بروجردی آموختم . تفاوت میان آیت الله بروجردی را با دیگر روحانیون در این دیدم که وی با وجود اینکه مسلمان بود با اتخاذ روش و منشی در تبلیغ اندیشه هایش ، در کمال آرامش ، توانسته بود باورمندان دیگر ادیان را در کنار خود داشته باشد بطوریکه ایجاد پیوند دوستی و محبت بین ادیان گوناگون را یکی از توانائی های ایشان دیدم . لذا با توجه به ذائقه و علاقه ایرانیان در پذیرش ادیان و روحیه مذهبی ایشان ، اشاعه اندیشه پویا و فکر دینی وی می تواند در تحکیم پایه های صلح و مسالمت جوئی در ایران و حتی منطقه خاورمیانه نقشی انکار ناپذیر داشته باشد .<br />بطور کلی مهمترین عامل در پذیرش اندیشه های آیت الله بروجردی از سوی بنده و دیگر هواداران وی این باور بود که می توان در کنار همنوعان خویش بدون حساسیت بر فاکتورهایی چون دین ، نژاد ، ملیت ، رنگ و جنسیت ، زندگی مسالمت آمیزی داشت .<br /></strong><strong><span style="color:#000099;"><span style="color:#ffff66;">2 - لطفا آخرین وضعیت آیت الله بروجردی در زندان را شرح دهید ؟</span><br /></span>بر طبق گزارشات منتشرشده از سوی سازمانهای بین المللی حقوق بشری از جمله عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، فدراسیون بین المللی حقوق بشر و همچنین گزارش پزشکی آقایان دکتر حسام فیروزی و دکتر علی نجفی، آیت الله بروجردی از بیماریهای متعددی از جمله : پارکینسون ،فشار خون، دیابت، نارسائیهای قلبی، درد کلیه، ضعف شدید بینایی، دردهای شدید مفاصل چون درد ستون فقرات، زانوها و لگن خاصره رنج می برد و علیرغم این مهم از خدمات پزشکی لازم محروم مانده است. وی همچنان تحت فشار و اذیت مغرضانه عوامل حکومتی قرار دارد و حقوق وی بعنوان یک زندانی همچون حق انتخاب وکیل ، استفاده از مرخصی درمانی و بهره گیری از معالجات پزشکی لازم ، کاملا نقض می گردد . ایشان بدون کمترین امکانات و تجهیزات رفاهی در بند انفرادی زندان مرکزی یزد نگهداری می شود و نحوه و کیفیت ارتباطات تلفنی وی با بیرون از زندان بسیار محدود و به حد اقل خود رسیده است .<br /><span style="color:#ffff66;">3- گویا تعدادی از هواداران ایشان در بازداشت به سر می برند از وضعیت انها چه اطلاعی در دست دارید ؟</span><br />تقریبا تمامی بازداشت شدگان به غیر از شخص آیت الله بروجردی ، با تودیع وثیقه و تعهدات سنگین آزاد شده اند . آخرین آنها خانم زهره شریفی می باشد که در شامگاه دوشنبه 19 اسفندماه 87 بعد از تحمل 21 روز بازداشت و شکنجه ، با تودیع وثیقه آزاد شدند . با این وجود پروژه دستگیری هواداران ایشان هیچگاه متوقف نبوده است.<br /><span style="color:#ffff66;">4- خانواده ونزدیکان آیت الله بروجردی تحت چه فشارهائی قرار داشته وآیا در امنیت به سر می برند یا خیر ؟</span><br />مطابق آنچه که در فوق اشاره نمودم، حتی قبل از بازداشت آیت الله بروجردی در اکتبر 2006 پروژه دستگیری هوداران و نزدیکان آیت الله بروجردی در جریان بوده ؛ ولی بعد از دستگیری ایشان این روند شتاب بیشتری به خود گرفت و تاکنون ادامه دارد . خانواده وی نیز بیشترین فشارها وتنگناهای امنیتی ، روحی و اقتصادی را متحمل می شوند . متاسفانه با مصادره غیر قانونی خانه و دارائی هایشان آرامش از زندگی آنها بکلی سلب شده است . علاوه بر این، توطئه های پی در پی رژیم، فشار را بر این خانواده تشدید نموده است . ازجمله می توان به حادثه ای در چند ماه گذشته اشاره نمود که در آن عوامل حکومتی قصد جان فرزند ارشد ایشان سید مهدی بروجردی را داشتند. این خبر از سوی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نیز مورد تایید قرار گرفت . همچنین طراحی صحنه تصادف ساختگی در مسیر حرکت این خانواده به شهر یزد برای ملاقات با آیت الله بروجردی منجر به زخمی شدن تعدادی از اعضاء این خانواده گردید . قتل مادر آیت الله بروجردی بدلیل عوارض ناشی از ضرب و شتم و استشمام طولانی مدت گازهای اشک آور و احتمالا میکروبی به هنگام یورش وحشیانه رژیم به منزل آیت الله بروجردی در اکتبر 2006 و همچنین بازداشت و انتقال این مادر سالخورده به بندهای 240 و 209 اوین ، نمونه ای از این تشدید فشارهاست .<br /><span style="color:#ffff66;">5- اهم دیدگاههای آقای بروجردی در خصوص حکومت ، آزادی بیان وحقوق بشر چیست؟<br /></span>ایشان در خصوص موارد طرح شده نظریاتی کارشناسانه و مستقل دارند . آیت الله بروجردی برگزاری انتخابات آزاد را تنها سند مشروعیت هر نظام حکومتی می داند . وی در خصوص حکومت می گوید :<br />آدمی برای بقاء و دوام عمر خویش، نیاز به تشکیلات اجتماعی و قانونی دارد که مظهر آن در تشکیل حکومت میباشد و حاکم باید منتخب تک تک مردم باشد. حکومتی که با استبداد در آمیخته باشد ، از عقلانیّت ساقط است. بهترین نوع نظام سیاسی، سیستمی است که با آراء اکثریّت قاطع مردم روی کار بیاید. کارگزاران حکومتی، قبل و بعد از تصدّی مشاغل کلیدیِ خود، باید تست مالی، اخلاقی و اعتباری شوند تا جائی برای سوء استفاده از امکانات عمومی را نداشته باشند. حاکم نباید خود را سخنگوی عامّه مردم بداند و تدابیر شخصی را به نام جمهوریّت اعلام نماید. بهترین حاکم کسی است که خود را خادم، دعاگو و وامدار ملّت بداند. بطور کلی ایشان اختلاط دیانت با سیاست را بسیار مخرب و خطرناک و از تسونامی بدتر می داند و کارآمد ترین نوع نظام حکومتی را نظام جمهوری میداند .<br />از سوی دیگر مهمترین دغدغه ایشان رعایت حقوق بشر است . آیت الله بروجردی انسان را به عنوان نماینده خالق و مالک زمین، دارای حقوقی می داند که در تأمین آن هیچگونه منّتی نبوده و نباید از زیر احقاق آن شانه خالی کرد. حقّ حیات، در رأس آنهاست و سپس یک سری حقوق از آن جاری میگردد که بی توجّهی به آنها نفرین خدا و عاقّ همنوع را به دنبال خواهد داشت. ایشان می گوید : ادیان الهی منادی حقوق بشر بودهاند و کتب سماوی، مبشّران آن میباشند. حقوق انسانها در تمامی ضرورتهای آنها جاری بوده و هیچکس نمیتواند به وکالت از جامعه محدودیّت به این حقوق دهد. باید همواره ناظران بیطرف از تمامی ملل بر اجراء حقوق بشر در همه ممالک نظارت نمایند.<br />آیت الله بروجردی آزادی را موهبتی الهی می نامد که نباید تحت هیچ عنوانی آنرا مهار نمود. ایشان در تبین حدود آزادی می گوید : آنگاه که آزادی فرد، آزادیهای عمومی را خدشه دار کرد ، باید فرد مورد طغیان را با وسائل تربیتی و پرورشی آگاه ساخت ! وی اعتقاد دارد که با آزادنگری پیشرفت به دنیای ما میآید و آزاداندیشی، سبب ویروسزدائی از خمیرمایه زندگی میگردد. ایشان می گوید : جائی که از حصار دیگر موجودات نیز رنج میبریم، چگونه به محدودیّتها فکر میکنیم و برای آزادی خود ، زندان را میآفرینیم ؟ آزادی در ژن آدمی است .<br />به نظر من یکی ار دلایل بالا رفتن هزینه های دمکراسی خواهی در کشور، نبود فضای نقادی منصفانه و کارشناسانه بر اندیشه های آیت الله بروجردی و عدم درک واقع بینانه از دیدگاههای ایشان از سوی مجموعه اپوزیسیون می باشد . البته این یکی از گرفتاریهای پروسه دمکراسی خواهی در ایران است . فعالان سیاسی باید این نکته را مد نظر قرار دهند که با وجود تخریب های صورت گرفته در حوزه دین که نتیجه سه دهه حاکمیت تز مجعول ولایت فقیه می باشد ، اکثریت جامعه فعلی ایران مسلمانند و عدم درک این واقعیت و در پاره ای اوقات بی احترامی به مقدسات جامعه تحت عناوین مختلف ، نتایج مخرب و دهشتباری را در پی داشته که جز سرگردانی و بی اعتمادی جامعه نسبت به مجموعه اپوزیسیون نتیجه ای را در برنخواهد داشت و باعث تداوم فاجعه ای بنام جمهوری اسلامی بر مقدرات و سرنوشت مردم می شود . واقعیت امر این است که اکثر انتقادات وارده بر دین اسلام از بی تجربگی منتقدین و عدم آشنایی آنها با زیر و بم این دین الهی نشأت می گیرد و تنها راه ممکن برای نقد چارچوب فعلی دین و ایجاد یک نهضت اعتراضی فراگیر بر علیه تز ولایت فقیه ، بهره گیری از توان روشنفکرانی دینی و اسلام شناسانی آزادنگر چون آیت الله بروجردی ست . در آن صورت هم خطر دین حکومتی را از خود دور خواهیم کرد و هم حمایت اکثریت جامعه مسلمان ایرانی را بدنبال خواهیم داشت . به نظر من این فکر، شاه کلید نجات ایران است . در هر حال ایشان در اظهار نظری گفته اند که من تعصب خاصی بر هیچ دینی ندارم و باید فضایی ایجاد گردد که هر کس با زبانی خدای خویش را بخواند . آیت الله بروجردی معتقد به مباحثات آزاد و نقادی کارشناسانه در حوزه های فکری ، انسانی ، علمی، اجتماعی و اعتقادی بوده و تنوّع آراء را از نشانه های یک جامعه سالم و آزاد قلمداد می نماید . ایشان که اخیرا طی پیامی از درون زندان یزد داوطلبانه خود را خلع لباس نموده اند در کتاب « رساله آزادی » خود که در آن به کالبد شکافی مبحث آزادی می پردازد می نویسد :<br />خداوند حق تکذیب و معارضهی قلمی و کلامی و عقیدتی و بالاتر از آن حتی حق رویگردانی علنی که نوعی تظاهرات تبلیغیِ جبهه مخالفین است را برایشان محترم دانسته ! قویاً می گویم که تاکنون سابقه نداشته یک روحانی اسلام شناس با ارائه مستندات قرآنی چنین قرائتی از دین را مطرح نماید . یقینا با بهره گیری از توانائی های منحصر به فرد آیت الله بروجردی ، مسیر دمکراسی خواهی و شکستن حصار دیکتاتوری دینی سریعتر و راحتتر طی خواهد شد .<br /><span style="color:#ffff66;">6- پس از دستگیری ایشان ودر طول مدت زندانی بودنشان چه کارهای حقوقی در خصوص آزادی یا محاکمه منصفانه ایشان به عمل آمده ؟</span><br />کلیه محاکمات ایشان تا کنون غیر منصفانه و در پشت درهای بسته انجام گرفته است. ایشان بارها اعتراض خود را نسبت به احکام صادره از ناحیه دادگاه ویژه روحانیت، اعلام نمودند ولی متأسفانه تاکنون هیچ گونه ترتیب اثری داده نشده است . وکلای سرشناسی چون خانم شیرین عبادی، آقای سیف زاده و همچنین خانم گیتی پورفاضل و ... درخواست تصدی وکالت ایشان را داشتند ولی دادگاه ویژه روحانیت هیچگاه حاضر به قبول وکالت آنان نگردید. اصولا در نظام های توتالیتر و خودخواه ، انتظاراجرای عدالت، انتظاری عبث است . با این وجود کمپین های حمایت از آیت الله بروجردی نیز یکی از اقدامات صورت گرفته می باشد که برای اطلاع خوانندگان محترم تقدیم می گردد :</strong></p><p align="left"><a href="http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?naroda09"><strong><span style="color:#ffffcc;">http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?naroda09</span></strong></a></p><p align="left"><a href="http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?Maat2"><strong><span style="color:#ffffcc;">http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?Maat2</span></strong></a></p><p align="justify"><strong><span style="color:#000099;"></span></strong><strong><span style="color:#ffff66;">7- آیا از طرف سازمانها ومجامع بین المللی حقوق بشری حمایتی صورت گرفته است ؟ اگر پاسخ آریست لطفا توضیح دهید.<br /></span>بله؛ حمایتهای گسترده ای از جانب شخصیتهای مهم جهانی همچون رییس جمهور سابق ایالات متحده امریکا جورج دبلیو بوش ، بعضی نمایندگان پارلمانهای اروپایی ، سازمانهای معتبر بین المللی مدافع حقوق بشر و فعالان حقوق بشری صورت گرفته که امید می رود تا حصول نتیجه لازم همچنان ادامه یابد . بخاطر پرهیز از اطاله کلام برای آگاهی بیشتر شما از حمایتهای صورت گرفته درخواست می کنم به آدرس اینترنتی ذیل رجوع نموده :</strong></p><strong><p align="left"></strong></p><div align="left"><a href="http://bameazadi22.blogspot.com/"><strong><span style="color:#ffffcc;">http://bameazadi22.blogspot.com</span>/</strong></a><br /></div><p align="justify"><strong><span style="color:#ffff66;">8- چه اقداماتی در دستور کار گروه های هوادار ایشان برای آزادیشان در آینده صورت خواهد پذیرفت ؟</span><br />مهمترین اقدامات صورت گرفته از سوی گروههای هوادار ایشان ارائه اسناد و مدارک معتبر جنایات وارده بر آیت الله بروجردی و هوادارانش از جمله قتل پدر و مادرش، به سازمانهای معتبر جهانی و همچنین دادگاههای آزاد بین المللی است که بصورت جدی در دست بررسی است . بسیاری از مراکز و سازمانهای حقوق بشری و همچنین مراکز مذهبی جهانی و بعضی از دول آزاد از وی اعلام حمایت نموده اند و از سازمان ملل برای آزادی ایشان استمداد طلبیده اند؛ که از جمله به بیانیه پارلمان سوئد که در طی روزهای گذشته صادر شده است می توان اشاره نمود . امروزه دائره حمایت از این دگراندیش آزادیخواه ، گستره ای فرادینی و فرامرزی را در بر می گیرد .<br />بدلیل پیگیری های بعمل آمده از سوی نمایندگان و وکلای ایشان در خارج ار کشور، اقدامات مهمی از سوی مراکز مهم جهانی در دستور کار است و صرفا به این مورد اکتفا می کنم که پس از پیگیریهای گسترده از طرف وکلای آیت الله بروجردی در ایران و اروپا برای طرح مسئله ایشان در دادگاههای بین المللی و از جمله دادگاه جنایی لاهه در هلند ، پرونده مذکور در دست بررسی قرار دارد و بر پایه آخرین مکاتبات صورت گرفته با دادگاه جنایی لاهه در هلند ، مسئولین این دادگاه اعلام نمودند که بزودی حکم صادره درباره پرونده آیت الله بروجردی اعلام خواهد شد .<br /><span style="color:#ffff66;">با آرزوی جهانی عاری از ظلم و زندان در گیتی</span></strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-275406663738848932009-03-23T10:55:00.000-07:002009-03-23T16:36:10.815-07:00<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/ScfXPJPGxFI/AAAAAAAABjA/O3w1qFB6RlA/s1600-h/per_web_banner_News_Talks_2+copy.jpg"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 400px; height: 60px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/ScfXPJPGxFI/AAAAAAAABjA/O3w1qFB6RlA/s400/per_web_banner_News_Talks_2+copy.jpg" border="0" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5316454540311446610" /></a><div dir="rtl" align="justify"><div style="text-align: center;"><br /></div></div><div dir="rtl" align="justify"><strong><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(0, 0, 153);">در برنامه تفسیر خبر از صدای امریکا در روز یکشنبه برابر با 3 فروردین ماه ، مواردی از نقض حقوق بشر در ایران مطرح گردید که منجمله اشاراتی به آخرین وضعیت آیت الله بروجردی صورت گرفت که در ذیل تقدیم می گردد :</span></strong></div><div dir="rtl" align="justify" style="text-align: center;"><span class="Apple-style-span" style="color: rgb(255, 0, 0); font-weight: bold;"><br /><object width="425" height="344"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/-8TkwltFfqk&hl=en&fs=1&color1=0xcc2550&color2=0xe87a9f"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/-8TkwltFfqk&hl=en&fs=1&color1=0xcc2550&color2=0xe87a9f" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="425" height="344"></embed></object><br /></span></div><div dir="rtl" align="justify"><strong><span style="color:#000099;"><div dir="rtl" align="justify"><br /></div>چالنگی</span> : کم و بیش گفتنی هست که زندانیان عقیدتی ، فکری ، سیاسی ، فعالین حقوق بشر ، فعالین حقوق زنان در زندانهای ایران هستند همانطوریکه در برخی کشورهای دیگه از جمله پیروان مذاهب و ادیان مختلف غیر مسلمانان ، مسلمانان اهل سنّت در کردستان . زندانیانی هستند آقای صادق کبودوند و بسیاری دیگه . فرزاد کمانگر به تهران منتقل شده ، در آذربایجان همینطور آقای عباس لسانی و مناطق دیگه ایران ؛ در این میان روحانی شیعه آقای کاظمینی بروجردی که داوطلبانه خلع لباس کردند خودشان را ، در زندان یزد هستند . خبرهای زیادی بود در روزهای اخیر که در زیر فشارهای تازه ای قرار گرفته ایشون در زندان یزد . خبر تأسف انگیزی که در آستانه نوروز داشتیم درگذشت امید رضا میر صیّافی بود و واکنش گسترده بین المللی در برابر مرگ این جوان ایرانی . امّا از آنجا که روحانیون ایران نظرات مختلفی را درباره مراسم ایرانی مطرح کردند، پیام نوروزی آیت الله کاظمینی بروجردی نیز شنیدنی هست که چطور روحانی غیر دولتی مثل ایشون که خواستار جدایی دین از سیاست هست یعنی ( از دولت هست ) به مراسم ایرانی نگاه می کند .<br /><span style="font-size:130%;color:#000099;"><span class="Apple-style-span" style="font-size:medium;">پیام نوروزی آیت الله بروجردی :</span><br /></span>سلام بر نوروز ، درود بر نوروزیان تاریخ<br />سال هشتاد و هفت با آتشفشانهایی از گرانی و کمبود ، تبعیض و نابرابری و نداری به پایان رسید ؛ ولی آثار مخرب و منفی و مسموم آن منازل ایرانیان بی پناه را رها نکرد . سالی پر درد و رنج و فلاکت و نقاهت ، که وطن مظلوم و محروم را دائماً سیلی زد و زجر داد . چگونه با همه ی وجودمان به استقبال بهار برویم در حالی که خشکسالی بسان دیوی وحشتناک حیات ایرانی تحت ستم را به نیستی تهدید کرده ؟ کم آبی و قهر آسمان ، سبزه زارها را هدف گرفته و خزانی را خاطرنشان می کند . امروز میهن عزیزمان به سختی نیازمند نوازش الهی است .<br />خدایا ؛ به یقین واکنش ظلم حکام را به طبیعت منتقل کرده ای و برکات را از این مرز و بوم گرفته ای .<br />پروردگارا ؛ بر این ملت غریب و بی کس ترحم نما و الطافت را نصیب این آب و خاک مقدس فرما<br />آقای چالنگی سپس با خانم گیتی پور فاضل وکیل آیت الله بروجردی مصاحبه ای ترتیب دادند که در زیر می آید :<br />خانم گیتی پورفاضل وکیل آقای کاظمینی بروجردی روی خط ارتباط تلفنی ما هستند . سلام به شما و خجسته باد نوروزی بر شما باد .<br /><span style="color:#000099;">پورفاضل</span> : درود بر شما آقای چالنگی و میهمانان عزیزتون و همه ی ایرانیانی که در داخل و خارج از کشور هستن من نوروز رو بهشون شادباش می گم و امیدوارم که روزی برسد که ما زندانی عقیدتی سیاسی نداشته باشیم .<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> : خانم پورفاضل خبرهای بسیاری بود نهادهای مربوط به حقوق بشر ، مجموعه فعالان حقوق بشر ، کانون مدافعان حقوق بشر ، در مورد وضعیت زندانیان خبرهایی دادند از جمله برخی از نهادهای حقوق بشر وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی رو و خانواده ایشون رو ممانعت از ملاقات با ایشون چرا ؟ بر اساس چه موازین قانونی این جلوگیری انجام شده ؟<br /><span style="color:#000099;">پورفاضل</span> : قبلاً هم در مصاحبه های پیش خدمتتون عرض کردم که هر زندانی دارای یک حقوقی است که باید رعایت بشه از طرف کسانی که او رو به زندان انداخته اند ، متأسفانه در بسیاری از موارد ما می بینیم که حقوق زندانی رعایت نمیشه ، از جمله اینکه به من گزارش کردند خانواده آقای بروجردی تشریف بردند به یزد ولی متأسفانه نتونستند که ایشون را ملاقات بکنند و از چهارشنبه تا کنون هم تلفن ایشون هم قطع بوده ! تلفنی هم حتی نتونستند با خانواده شون تماسی داشته باشند . از طرفی قطع آب گرم باعث شده که از طرف وضعیت بهداشتی در مضیقه باشند با توجه به اینکه از نظر تندرستی هم ایشان وضع مطلوبی ندارند و با توجه به اینکه بارها تقاضا کردند که دکتر نجفی ایشون را معاینه بکنه، اجازه ملاقات به ایشون داده نشده . از طرفی آقای دکتر نجفی نمی تواند تجهیزات پزشکی را به زندان ببرد . ناگزیر هستند که به هر ترتیبی هست آقای بروجردی را پیش آقای دکتر ببرند برای معاینه که تا کنون این عمل صورت نگرفته و ما متأسف هستیم از اینکه در زندانهای ما خبر می رسه که زندانیان ما جونشون را از دست می دهند . باور کنید که من از دو روز پیش ، روز عید که شنیدم امید رضا صیافی که خودم چندین بار این جوان را از نزدیک دیده بودم و آمده بود پیش من ، وقتی که این اتفاق برایش افتاد، من واقعاً نوروزی نداشتم . یک لحظه قیافه این جوان از جلوی چشم من کنار نمی رود . خودم را در غم اون مادر داغدیده و خانواده آن عزیز شریک می دونم . امیدوار هستم که دست اندر کاران و کسانی که به هر حال مسوول هستند در این راه ، توجه بیشتری بکنند . اینها هموطنان ما هستند ، اینها جوانان این مملکت هستند که اینطور جانشان را از دست می دهند .<br /><span style="color:#000099;">چالنگی </span>: خُب آیا مسوولان قضایی جمهوری اسلامی ایران همانطور که شما در جریان هستید نگران این هستند که اتحادیه اروپا در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران چه سیاستی در پیش می گیرد یا چطور فکر می کند ؟ براشون معلوم هست ؟ می تونه باشه ؟<br /><span style="color:#000099;">گیتی پورفاضل</span> : اگر برای مسوولان مهم بود به هر حال یک تغییر در روش و شیوه خودشان می دادند . متأسفانه ما چنین تغییری نمی بینیم . مثل اینکه ما اصلاً دیالوگی نداریم یعنی نه اونها حرف ما را متوجه می شوند و نه ما حرف اونها را می فهمیم ! هر چه ما می گوییم که حداقل به قانونی که خودتان تصویب کرده اید احترام بگذارید و به اونچه که خودتان قبول دارید به عنوان قوانین این مملکت و توصیه می کنید که مردم قانونمند باشند و توجه به این مسئله داشته باشند، خودتون متأسفانه اصلاً توجه ندارید و یکی از مشکلات ما همین است که من نمی دونم چطور وقتی که توصیه می شود که مردم رعایت بکنند چطور خودشان رعایت نمی کنند ؟<br />یک همچنین فجایعی توی مملکت پیش می آید که نمی تونه آدم بی تفاوت بنشینه و واقعاً دل هر ایرانی من فکر می کنم به درد می آید وقتی که می شنود که چنین جوانی از بین می رود یا امثال او و کسانیکه به هر حال در زندان حقوقشون رعایت نمی شه از نظر انسانی . با توجه به اینکه باید رعایت اصول بهداشتی ، غذایی و حقوق انسانی آنها بشه ، نمیشه ! متأسفانه من نمی دونم با چه صدایی و با چه زبانی ما باید بگوییم .<br /><span style="color:#000099;">چالنگی<span class="Apple-style-span" style="color: rgb(0, 0, 0); ">: سپاسگزار هستیم از خانم گیتی پورفاضل وکیل دادگستری با تشکر از شما .</span></span></strong></div><div dir="rtl" align="justify" style="text-align: justify;"><div style="text-align: center;"><br /><object width="425" height="344"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/T7CqYcyGk2w&hl=en&fs=1&color1=0xcc2550&color2=0xe87a9f"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/T7CqYcyGk2w&hl=en&fs=1&color1=0xcc2550&color2=0xe87a9f" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="425" height="344"></embed></object><br /></div>آقای چالنگی سپس تفسیر آقای آموزگار را درباره وضعیت آیت الله بروجردی جویا شدند.</div><div dir="rtl" align="justify"><strong><span style="color:#000099;">چالنگی</span> : آقای آموزگار از پاریس تفسیر شما را می شنویم و کارآمدی و یا کارایی نگرانی اتحادیه اروپا در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران .<br /><span style="color:#000099;">آموزگار</span> : عرض می شود خدمتتون که این خانم پورفاضل که اشاره کردند که جمهوری اسلامی به قانونهای خودشان هم عمل نمیکنه من می خواستم یک نکته ای را بگم که تفاوت یک حکومت دیکتاتوری با یک حکومت استبدادی درست در همینه ، یعنی در حکومت دیکتاتوری به هر حال قانون نیست ولی دیکتاتور یک عده مسائلی را دیکته می کنه به جامعه ولی اون عواملی که دیکته کرده است رعایت می کند . ولی یک حکومت استبدادی مثل جمهوری اسلامی قانونی نداره ! آقای امید رضا صیّافی جونش رو فقط به این دلیل از دست داد که در یک نامه ای که به خامنه ای نوشته بود ، آورده بود که : آقای خامنه ای من را هم به اندازه پسر سید حسن نصرالله دوست داشته باش . فقط به خاطر این جونش رو از دست داد ! یعنی هیچ نوع قانونی نیست که شما را حمایت بکند در داخل کشور نمونه بسیار بسیار بارزش همین آقای کاظمینی بروجردی ست. البته من نمی فهمم که این آدم را به خاطر چی گرفتند برای اینکه شما به محض اینکه در درس حوزوی به درس خارج فقه می رسید و تمام می کنید شما درجه اجتهاد می گیرید . درجه اجتهاد یعنی اینکه شما حق دارید نسبت به مسائل شرعی نظری داشته باشید. نظری که مخصوص خودتونه و بر شما حرام است که از کسی تقلید بکنید . یک عده اصول دینی هست مثل توحید ، نبوت ، امامت و یک عده اصول مذهبی مثل امامت و عدل اینها غیر قابل تغییر هستند و هیچ مجتهدی نمی تونه علیه اون حرف بزنه . فروع دین هم همینطور ، فرع دین چیزهای بسیار محکمی است که جز به حکم ولی فقیه و اون هم با حکم ثانویه نمی تونه متوقفش کرد و اون هم که متوقف می کنه موقت هست در بقیه این امور و در تفسیر مسائل ، مجتهد حق دارد هر جور که دلش می خواهد حرف بزنه ؛ یعنی آقای کاظمینی بروجردی معتقد است بر اساس برداشتش از اصول دینی جمهوری اسلامی و قانون اسلام و شریعت اسلامی و مذهب شیعه این هستش که باید دین از سیاست جدا باشد . این نظر اون است دلیلی ندارد که شما این آدم را بندازید به زندان ، شما می تونید با او بحث کنید ، می تونید نظریات خودتون رو بدهید ، می تونید به تمام آدمهایی که از شما تقلید می کنند بگویید که نه این درست نیست ولی اون کسانی که مقلد آقای بروجردی هستند و خود آقای بروجردی که آقای مجتهدی هست و بدلیل اینکه درس خارج را تمام کرده ، این حق را دارد که هر طور دلش می خواهد برداشت بکند از اصولی که وجود دارد در اسلام . دلیلی برای دستگیری این آدم وجود ندارد . حالا به هر حال دیدند که مضر است انداختند توی زندان ! رفتار غیر انسانی معنایی ندارد . شما یک عده ای ، یک آدمی هستش که نظریاتش را خطرناک برای خود تلقی می کنید ! خیلی خُب این آدم را از اجتماع جدا می کنید ولی حقوق انسانی این آدم را چرا قطع می کنید ؟ آب گرمی که به این آدم بدید که بتونه تنش را بشوره چه ارتباطی با نظرات سیاسی این آدم دارد ؟! اینکه یک دکتری بره اونو ببینه و معالجه اش بکنه چه ارتباطی داره ؟ اگر که می خواهید بکُشیدش، خب یک سمی بدید بکُشیدش تموم بشه ! چرا اینقدر آزار می دید مردم رو؟ معلوم نیست اصلاً مذهب چی هست در داخل جمهوری اسلامی و کسی نیست به شما توضیح بده ! گرفتاری اینه در جمهوری اسلامی ...<br /></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-28683265570789379412008-11-18T15:15:00.000-08:002008-11-18T15:21:38.937-08:00<div align="center"><strong><span style="font-size:130%;color:#993300;">زن از دیدگاه نظريه پرداز مستقل<br />آيت الله سید حسین کاظمینی بروجردی</span></strong></div><div align="center"><a href="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SSNNVme4A6I/AAAAAAAAA68/HnR8Jqj6z7w/s1600-h/Zanan.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5270141022456251298" style="DISPLAY: block; MARGIN: 0px auto 10px; WIDTH: 151px; CURSOR: hand; HEIGHT: 200px; TEXT-ALIGN: center" alt="" src="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SSNNVme4A6I/AAAAAAAAA68/HnR8Jqj6z7w/s200/Zanan.jpg" border="0" /></a></div><div align="center"><strong><span style="font-family:arial;">« </span></strong><a href="http://bameazadi.podomatic.com/entry/2008-11-12T23_29_09-08_00"><strong><span style="font-family:arial;font-size:130%;">فایل صوتی</span></strong></a><strong><span style="font-family:arial;"> »</span></strong></div><div align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><br />زن نیمه اصلی آفرینش است چرا که روح خدا در او تجلی کرد و بدون نیاز به مرد، گُلی را به جهان عرضه نمود و مسیح را برای صلح و ثبات جهان نمودار ساخت .انتخاب مریم برای جلوه نمایی آفریدگار بزرگ، مهمترین تعریفی است از وجود زن که همتایی ندارد . زنان همپای مردان دارای مطالباتی هستند، مشروع و معقول و معروف که هر گونه تعدی به آنها، ستمکاری به اصل خلقت است . هر نوع محدودیتی برای زنان، خیانت به بشریت بوده چرا که مرکزیت هستی به یمن حیات زن است . چنانچه با وضع قوانین خشن و ایذائی موجب تخریب اعصاب و تضعیف احساس او شوند، دگرگونیهای ناموزون و ناروا به تمامیت جامعه انسانی باز می گردد و باعث اختلال در نظامات سیاسی و اجتماعی می شود لذا آزادی و استقلال زنان را ضرورتی انکار ناپذیر میدانیم .</span></strong></div><div align="right"><strong><span style="font-family:arial;">با آرزوی موفقیت همه زنان آزادیخواه جهان </span></strong></div><div align="right"><strong><span style="font-family:arial;">سید حسین کاظمینی بروجردی – نوامبر 2008 </div></span></strong>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-5173378701471529652008-10-15T14:43:00.000-07:002008-10-15T14:48:18.095-07:00<a href="http://1.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPZklp3iDZI/AAAAAAAAApo/52dvhLmxPho/s1600-h/broojerdi.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257500213058342290" style="DISPLAY: block; MARGIN: 0px auto 10px; CURSOR: hand; TEXT-ALIGN: center" alt="" src="http://1.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPZklp3iDZI/AAAAAAAAApo/52dvhLmxPho/s320/broojerdi.jpg" border="0" /></a><br /><p align="center"><strong><span style="font-family:arial;color:#000099;"><span style="font-size:130%;">مصاحبه ی انجام گرفته در زندان اوین با</span><br /><span style="font-size:130%;">آیت الله سید حسین کاظمینی بروجردی درباره مسائل مختلف جهان</span></span></strong><br /></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;">این مصاحبه در داخل بند روحانیت در زندان اوین و در ابتدای سال 87 توسط یک زندانی سیاسی از کرج به نام احمد نجفی مجتهدی که به اتهام انتشار کتابی علیه خامنه ای محکوم شده بود انجام گرفته که به صورت سؤال و جواب مطرح گردیده است که به سمع و نظر رسانه های بین المللی می رسد:</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;">1- <span style="color:#000099;">آیا این حکومت را مشروع و قانونی می دانید؟</span><br />خیر . زیرا که بر اساس فریب ملّت ایران، انجام گرفت و با وعده های سراسر دروغ، شکل یافت و سپس با نقض آشکار و علنی تعهدات بنیانگذارش، ادامه یافت. در اصول آن، استقلال، آزادی، جمهوری و اسلامی، هرگز تحقق نیافت و در فروع آن، که قرار بود اموال کشور ، به مردم واگذار شود به خلاف رسید و اکنون، رعیت ایرانی با دردست داشتن بالاترین آمار و ارقام در ثروتهای ملی و طبیعی، فقیرترین ملت در دنیاست که محاسبات اقتصادی در دخل و خرج های حکومتی، کاملا سرّی می باشد و چنانچه بگویند اکثریت مردم در سی سال قبل، خواستار تشکیل رژیم اسلامی بوده اند، الان نیز اکثریت قاطع خلایق ایران زمین ، خواهان برقراری نظامی غیردینی می باشند که با یک رفراندوم که در زیر نظر سازمان ملل انجام گیرد و یا یک راهپیمایی آزاد و همگانی که با ضمانت و امنیت مجامع حقوقی و انسانی جهان شکل گیرد، این ادعای اصولی ثابت می گردد.<br />2- <span style="color:#000099;">آیا از دولتهای بزرگ انتظار کمک دارید؟</span><br />باید موازنه قدرت، بین ملت و حکومت ایران انجام گیرد، تا مردم این مملکت که صاحبان و وارثان این آب و خاکند به حقوق مشروعه و مقرره و مثبوته خویش برسند. اکنون استیلای ناعادلانه و نابرابر و ناروایی از ناحیه رژیم سیاسی ایران بر مردم مفلوک و مغضوب این کشور برقرار است که نتیجه اش، نفی آزادی و محو استقلال و فقدان آسایش و اتمام توانمندی مالی و جانی و اعتباری این رعیّت شرافتمند و نیکوکار است.<br />3- <span style="color:#000099;">حقوق و حدود زنان را شرح دهید</span> :<br />زن، شریک مرد در اداره امور خلقت است . زنان، از همان موقعیّتی در آفرینش برخوردارند که مردان به دست آورده اند و هر قانونی که شخصیّت و تمامیّت اعتباری ایشان را نقض کند بی ارزش است . تمامی احکامی که باعث سرشکستگی و اُفت زنان می گردد ناقض حقوق بشر است . هر نوع حصر و حدّی که موجب تقلیل کامیابی آنها در زندگی شود، غیر قابل احترام و اجراست. میادین کاری و علمی و اجتماعی به هیچ وجه برای آنها، نباید ایجاد تنگنا و محدودیت نماید.<br />4- <span style="color:#000099;">درگیری بین فلسطین و اسرائیل را چگونه تحلیل می کنید ؟</span><br />بنی اسرائیل ، از قدیمی ترین قبایل منطقه خاورمیانه است که اسنادش در کتب آسمانی می باشد . از دیرباز، نژاد عرب و عبری که از یک ریشه اند در تمامی مناطق شامات که عبارت است از فلسطین و اردن و حجاز و سوریه و عراق و لبنان، با یکدیگر در صلح و آرامش، به سر می بردند و با هم تجارت و رفاقت می ورزیدند و نباید از یاد بُرد که همه سکنه این ممالک از فرزندان ابراهیم پیامبرند و لذا، هر گونه تنش و درگیری، ضربه به اصل خویش و جدایی از ریشه هاست . باید دوستی و اتحاد و تفاهم بین همه انسانهای روی زمین، ایجاد شود و هر ملّتی با آئین و روش خود، به تکامل و ترقی برسد. هرگونه جنگ و خونریزی به هر عنوان و دلیل روح بشریت را آزرده می سازد.<br />5- <span style="color:#000099;">نسبت به سایر ادیان و مذاهب موجود در جهان، چه دیدگاهی را دارید ؟</span><br />هر آیینی که آدمی را اصلاح کند و او را از مظاهر حیوانی دور نماید و احساس پاکش را تشدید گرداند، مورد تأیید من است . هر دینی که فطرت بشری را به آزادگی و عدالت برساند و توحش و خشونت را از او سلب گرداند ، اعتقادی نیکو و محترم است . مذهبی که از جنگ و جدال و قهر و استبداد ممانعت می کند محبوب و منظور من می باشد و من فکر نمی کنم که خداوند مهربان و عزیزی که معرفتش را دارم، هرگز پیامبری را برای آزار جامعه بفرستد و یا در کتابش امر به شکنجه مردم نماید . معتقدات معنوی ، به دور از هرگونه تعرّض به اجتماع می باشد.<br />6- <span style="color:#000099;">خواهان چه نوع رژیم سیاسی و حکومتی در ایران می باشید؟</span><br />حکومتی که جمهوریت را بر هر چیز دیگر ترجیح دهد . سیستمی که اداره اش در دست تمامی ملت باشد و نمایندگان مردم از هر فکر و فرهنگی ، نقش فعّال و فیزیکی در مدیریّت کشور داشته باشند . دولتهای آن به حق، خدمتگزار جامعه باشند و نه با شعار، اجتماع را بفریبند . دولتمردانی که خلق ایران را صاحبخانه بدانند ، مالک تمامی ثروت کشور بشناسند ، هر اندیشه ای را محترم بدارد ، تکیه گاهش زندان نباشد ، سرکوب نفوس را کنار بگذارد ، آزادی های مدنی را قبول کند ، تابع خواست و منافع ملی باشد ، از تفتیش افکار بپرهیزد ، حافظ آبرو و اعتبار ایرانی باشد ، از ایجاد قوانین و احکامی که به مردم ذلت، نکبت و خفت و خواری می دهد دور شود ، ایران را به گونه ای بسازد که در آن فقیری پیدا نشود ، اجاره نشینی نباشد ، بیماریها تقلیل یابد ، افسردگی ها و ناامیدی ها نابود شود ، سرخوردگی و یأس و طلاق مشاهده نشود .<br />7- <span style="color:#000099;">آیا گسترش تسلیحات و تقویت بنیه نظامی را به مصلحت مملکت می دانید؟</span><br />می گویند دست بالای دست بسیار است . هرچه ذخائر موشکی را بیافزایید باز هم قدرتهای دیگری هستند که امکانات و تجهیزات و صنایع آنها پیشرفته تر است و ما مجبوریم برای زدودن این کاستی دائما هزینه ها را بالا ببریم تا جائی که خیال می کنیم که مصلحت ما در آن است که از همه چیز ببُریم و به این موضوع بپردازیم؛ به عبارتی همه سرمایه ها و داشته ها را فدای جنبه های دفاعی کنیم . بنابراین به نقطه ای می رسیم که نه آب داریم و نه برق و نه بنزین و نه گاز و نه کشاورزی و نه صنعت ! از همه چیز زده ایم تا به خودکفایی نظامی برسیم که انتهایی ندارد. چرا امروز مردم این کشور، فقیرترین ملتها هستند؟ چونکه هرچه دارند به سوی انرژی هسته ای و جذب حمایتهای منطقه ای و بین المللی می شود و توجیه صلح آمیز بودن آن ! و تازه ، تکمیل پروژه های نظامی موجب وحشت جامعه و نزول اقتصاد می گردد و تورم را می افزاید و فرار سرمایه ها را در پی دارد و ناامنی روانی و اجتماعی و صنفی را می افزاید و همیشه کشور در تنش و التهاب قرار دارد . </span></strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-28394283917405120092008-10-15T14:32:00.000-07:002008-10-15T14:43:44.919-07:00<div align="right"><a href="http://bp2.blogger.com/_23GhaUCChRQ/SBW4tqnluLI/AAAAAAAAAUg/BnFnBza6gcg/s320/Tafssir-Khabar-1.jpg"><img style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 214px; CURSOR: hand; HEIGHT: 112px" height="158" alt="" src="http://bp2.blogger.com/_23GhaUCChRQ/SBW4tqnluLI/AAAAAAAAAUg/BnFnBza6gcg/s320/Tafssir-Khabar-1.jpg" border="0" /></a> <strong><span style="font-family:arial;"><span style="font-size:130%;color:#000099;">در برنامه تفسير خبر از شبكه ماهواره اي</span> <span style="color:#000099;">VOA</span></span></strong></div><div align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><br />دوم ارديبهشت 1387<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( مجری برنامه تفسیر خبر ) ( خطاب به بینندگان ) :<br />یک روحانی سرشناس در ایران در زندان بسر میبرد« آیت الله کاظمینی بروجردی » بیش از یک سال است که از زندانی شدن، بازداشت ایشان گذشته و ...؛ چرا؟!<br />بخشی از صحبتهای ایشان را حرفهای ایشان را خواسته های ایشان توصیه ها یا نصایح و آنچه را که گفتند و باعث بازداشتشان شد ، با هم میشنویم و بعد گفتگوئی خواهیم داشت ؛ « آیت الله کاظمینی بروجردی »<br />( <span style="color:#000099;">پخش کلیپ صوتی آیت الله کاظمینی بروجردی</span> ) :<br />"... چرا زورتان را روی رعیت خالی میکنید؟ چرا چنگ و دندان نشان ملت میدهید؟ این ملت به شما آقائی داد، این ملت به شما عزت داد، شما در کجاها بودید؟ مردم شما را آوردند در این جایگاه. این است جبران تلاش مردم؟ این ملت را سرگردان کرده اید؛ فقیر کرده اید؛ بیچاره کرده اید؛ این مردمی که روی ذخایر انبوه نفت و گاز و طلا و اورانیوم زندگی میکنند ، چرا ندارند؟ برای اینکه مدیریتتان را آورده اید برای سرکوب مثل من! این من و این شما؛ بکشید! اما تاریخ در زمینه شما قضاوت سنگینی خواهد کرد. شما اینجا به جرایدتان میگوئید چیزی ننویسند؟! به عواملتان میگوئید اعلام کنند من اعلام کرده ام امام زمانم؟! تاریخ را چه میکنید؟ واقعیتها را چه میکنید؟ دنیا الآن فهمیده مشکل من و شما دین است؛ من میگویم دین سنتی، شما میگوئید دین سیاسی؟! ملت دین سیاسی نمیخواهد. "<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( خطاب به بینندگان ) : اظهارات آیت الله کاظمینی بروجردی بود خطاب به مسئولان و رهبران جمهوری اسلامی ایران.<br />اما آقای فرهاد حسنی از هواداران، پیروان ایشان روی خط ارتباط تلفنی با ما هستند در تهران. ( خطاب به فرهاد حسنی ) : با سلام به شما آقای فرهاد حسنی.<br /><span style="color:#000099;">فرهاد حسنی</span> ( هوادار آیت الله کاظمینی بروجردی ارتباط تلفنی از تهران ) : عرض سلام و ادب دارم خدمت شما آقای چالنگی و سرکار خانم الهه هیکس و همچنین جناب آقای مهندس حسن شریعتمداری و کلیه بینندگانتان در سراسر جهان.<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( خطاب به فرهاد حسنی ) : آقای حسنی به ما بگوئید ، چون خبرهای مختلفی دربارۀ وضعیت آیت الله کاظمینی بروجردی منتشر شده از جمله خبرهائی در مورد شکنجه ایشان ، آیا برای شما امکان داشته مطلع بشوید از آخرین وضعیت ایشان در زندان؟<br /><span style="color:#000099;">فرهاد حسنی</span> : عرض شود خدمتتان ، ایشان که از نیمۀ مهر ماه سال 85 زندانی و بازداشت شدند ، تحت عناوین مختلف به شکلهای مختلف تحت آزار و شکنجه بودند تو آن زمانهائی که تو بند انفرادی بودند ، بند 209 اوین ، هیچ کس اطلاعی از ایشان نداشت در حالتهائی که به بندهای عمومی انتقال داده میشد یا اینکه همبندیهایشان خارج میشدند از زندان یا ( از ) مسئولین زندان یک سری اطلاعات ، درز پیدا میکرد ...<br />ولی متأسفانه از آذر ماه سال گذشته بخاطر انتشار نوار و اشعار ایشان تو اینترنت و رسانه های خارج از کشور، برای چندمین بار مکرراً به بند 209 زندان اوین منتقل شدند و مورد انواع آزار و اهانتها قرار گرفتند ایشان ؛ و در شرایط بسیار بدی در سلولی سرد نگهداری میشدند در اوج سرمای زمستان تهران که بیماریهای ایشان را تشدید کرد. ایشان را با چشم بسته مورد شکنجه قرار میدادند تا حدی که بارها به اغماء رفتند.<br />در نهایت از شدت جراحات و صدمات و ضرباتی که به ایشان وارد شد ، مدتی در یکی از بیمارستانهای شمال تهران ، ایشان را بستری کردند که بشدت محافظت میشدند توسط چند نفر مسلح و شدیداً تحت الحفظ بودند. طی این مدت مذکور هیچ کس از سرنوشت ایشان اطلاع دقیقی نداشت و هیچ گونه ارتباط تلفنی یا ملاقات هم نداشتند با ایشان این وضعیت تا اواخر بهمن 86 ادامه داشت یعنی اواخر بهمن سال گذشته تا اینکه ایشان را به بند 500 ویژۀ روحانیت تو اوین منتقل کردند. از نظر بدنی و جسمی هم در حال حاضر از بیماریهای کلیوی، قلبی، بینائی، قند و پارکینسون رنج میبرند بشدت، درگیر این نارسائیها هستند. از نظر درمانی فقط داروهای مسکن و آرامبخش به ایشان داده میشود که بیشترشان اعتیادآور است و از کلیۀ امکانات درمانی هم محروم هستند ایشان.<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> : بله ؛ آقای حسنی خواست ایشان را کم و بیش تماشاگران ما دریافتند از طریق صحبتهایشان، آیا در بیان چنین خواستی ایشان تنها هستند؟ یا بر اساس اطلاعاتی که شما دارید ، چنین خواستی بین برخی از روحانیون غیر دولتی در ایران هم وجود دارد؟<br /><span style="color:#000099;">فرهاد حسنی</span> : عرض شود خدمتتان که در حال حاضر و بعد از اینکه با ایشان برخورد شد ، روحانیون عمدتاً حمایتی نکردند از ایشان. کسانی هستند که قصد حمایت دارند ، جرأت چنین کاری را ندارند یعنی یارای مقابله اقدامات رژیم را ندارند یعنی کافیست که حمایتی بکنند یا اظهاری در راستای اظهارات ایشان داشته باشند که شما هر بلائی که فکر کنید سر آن شخص می آورند.<br />جرأت اظهار حمایت ندارند تا چه برسد به اون که بیاد حمایت بکند. ولی قبل از ایشان آیت الله خوئی و شهید مظلوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری نظراتی که ایشان مطرح میکنند آنها هم<br />به این اعتقاد بودند و بر این باور بودند که اسلام سیاسی و دین سیاسی را قبول نداشتند ولی بعد از آیت الله سید کاظم شریعتمداری ، ایشان اولین شخصی هستند که با این جرأت و با این شهامت با دین سیاسی مقابله کردند و اعلام مخالفت کردند.<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> : سپاسگذار هستیم.<br /><span style="color:#000099;">فرهاد حسنی</span> :متشکرم، سپسگذارم، خداحافظ .<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( خطاب به بینندگان ): آقای فرهاد حسنی از هواداران آیت الله کاظمینی بروجردی روحانی بازداشت شده در ایران.<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( خطاب به حسن شریعتمداری ) : آقای شریعتمداری نخستین رفتاری که بسیاری را تکان داد ، با روحانیت ، یک حکومت بر آمده از انقلاب و حکومتی که عنوان جمهوری اسلامی را هم بر خودش داشت یک حکومت مذهبی ، دینی ، با آیت الله شریعتمداری بود " پدر شما ".<br />اکنون این رفتار را میبینیم ادامه دارد با برخی از روحانیون در ایران حتی به شکلی با آیت الله منتظری هم. این رفتار را شما چطور تفسیر میکنید و تحلیل میکنید؟ چرا چنین رفتاری را با روحانیت انجام میدهند؟ یک حکومتی که به هر حال عنوان جمهوری اسلامی بر خودش دارد؟!<br /><span style="color:#000099;">مهندس حسن شریعتمداری</span> ( فرزند آیت الله سید کاظم شریعتمداری ارتباط ماهواره ای در هامبورگ ) : جناب چالنگی مهمترین دلیل چنین رفتاری سستی حرفهائیست که کسانی که از طریق انقلاب به قدرت رسیده اند ، میخواهند به خورد مردم بدهند ؛ اینها از آزادی اندیشه و بیان و بخصوص آزادی اندیشه دینی میترسند ؛ اینها حتی وحشت دارند که دینی را که سالهای سال قبل از انقلاب مردم ایران داشتند ، کسی خواستار آن باشد.<br />مگر آیت الله کاظمینی بروجردی چه گفته؟! ایشان گفته که " بگذارید ما دین آباء و اجدادی خودمان را داشته باشیم. دست از سر دین ما بردارید و سیاست را وارد دین ما نکنید." این مگر چه حرف سنگینی است که یک سید مظلومی را بگیرند ، شکنجه بدهند، به این وضع با این توهینهای متمادی و با محرومیت در زندان نگهدارند و هیچ کدام از روحانیت فعلی از مراجع تقلید جرأت نکنند یا نتوانند یا نخواهند که یکدفعه به ملاقات ایشان بروند یا کسی را به ملاقات خانواده اش بفرستند یا احوال پرسی کنند یا ببینند خانوادۀ ایشان در چه وضعی است؟ آخه این همبستگی روحانیت کجا رفته؟ رفتاری که با پدر من شد ابتدای انقلاب بود و بسیاری از روحانیون در حیطۀ قدرت خمینی ترس داشتند و عذرشان این بود که ما نتوانستیم ؛ حالا چه میگویند؟ حالا آقای احمد قابل حجة الاسلام احمد قابل در زندانند.<br />ایشان هم بجرم دگر اندیشی در زندانند اینها هیچکدام جرم سیاسی ندارند. اصولاً احمد قابل هم میگوید که باید نهاد دین از نهاد سیاست جدا باشد وقتی کسی داعیه ي سیاسی ندارد یعنی معنی اش این است که نمیخواهد صندلی کسی را از زیر پای حاکمان قدرت بکشد ؛ رقابتی در بین نیست. اینها فقط از این میترسند که این گفتمان معقول و مضبوط و باب طبع ایرانی که مردم را به حال خودشان بگذارید ، بگذارید که آنگونه که میخواهند خدای خودشان را بپرستند ، به ذائقه ي مردم خوش بیاید و اینها نتوانند این حرفها را به خورد مردم بدهند وگرنه هیچ دلیل دیگری وجود ندارد.<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( خطاب به حسن شریعتمداری ) : چرا و بر چه اساسی وظیفه روحانیون<br />شما میدانید آقای مهندس شریعتمداری که باید در مورد آیت الله کاظمینی بروجردی یا آقای قابل حساسیت نشان بدهند؟ بر چه اساسی یک همچین وظیفه ای را باید برای خودشان قائل باشند؟ بر اساس اعتقادات مذهبی ، باورهای مذهبی ، وظائف مذهبی که دارند یا اجتماعی یا ...؟<br /><span style="color:#000099;">مهندس حسن شریعتمداری</span> : بدلایل مختلف جناب چالنگی اولاً یک همبستگی صنفی در بین همۀ اصناف وجود دارد و وقتی کسی همصنف خودش را ببیند که رفتار خارج از عدالتی با آن شد ، قائدتاً باید به این فکر باشد که این رفتار فردا با من هم میشود یا همین امروز من در معرض تهدید نشستم و اگر همبستگی نداشته باشم این کار ادامه خواهد یافت ؛ کما اینکه 30 سال است دادگاه ویژۀ روحانیت ، روحانیت را تحت شدیدترین فشارها قرار داده.<br />از طرف دیگر وظیفۀ انسانی است ؛ همه ایرانی هستیم همه انسان هستیم روحانیت نه تنها در این مورد بلکه در مورد همه ي دیگران اقلیتهای قومی ، اقلیتهای مذهبی ، دگر اندیشان ، بانوان ، دانشجویان ، کارگران ، اتحادیه های کارگری وقتی با افرادی از آنها به ظلم رفتار میشود وظیفه انسانی روحانیت و وظیفۀ دینی اش است که در این مورد اقدام کند و نشان بدهد که فراتر از هر چیز این دین یک دینی است که بر عدالت مقاوم است و از مهمترین عدالتها عدالت بین انسانها و عدالت در برخورد یکسان با همۀ انسانهاست و این چیزی است که در مملکت ما حتی در چارچوب قوانین اسلامی همانطور که خانم الهه هیکس بدرستی گفتند در چارچوب قوانین موجود هم رعایت نمیشود. ثانیاً اینها کسانی هستند که روایتهای دیگری از دین را گفته اند که بسیاری از روحانیون هم به همین معتقدند حرف دل اونها را گفتند اگر نمی توانند یا جرأت ندارند خودشان به صدای بلند بگویند این که بفرستند و از خانواده ي ایشان احوال پرسی کنند ، این را که میتوانند.<br /><span style="color:#000099;">چالنگی</span> ( خطاب به الهه هیکس ) : خانم هیکس اساساً تشکیل دادگاههای ویژه مثل همین دادگاه ویژۀ روحانیت این از نظر قوانین بین المللی این درست است میشود در یک کشور عضو سازمان ملل دادگاههای ویژه درست کرد مثل زمان آلمان نازیها ( نازیها در آلمان ) دادگاه ویژۀ دانشجویان ، معلمین ، دادگاه روحانیت این کار را میپذیرد سازمان ملل؟!<br /><span style="color:#000099;">الهه هیکس</span> ( مدیر سازمان گروه برنامه ریزی و حقوق بشر در عرصه بین الملل – نیویورک ) : و یا برگردیم به عقب تر آقای چالنگی زمان تفتیش عقاید ؛ همانطور که شما اشاره کردید این اصلاً خود دادگاه ویژه ي روحانیت و جدا کردن روحانیت از سایر طبقه ي مردم واقعاً نقض اصل قانون اساسی هستش که همه برابر هستند در مقابل قانون و غیر قانونی هستش. هم طبق قوانین ایران و قانون اساسی و هم طبق قوانین و مقررات بین المللی که من بارها و بارها گفته ام و شما هم بدرستی معتقد هستید که ایران موظف هست که این قوانین را رعایت بکند بخاطر اینکه امضاء کرده و متعهد شده و اینکه روحانیت را در مقابل دادگاه ویژه ای محاکمه میکنند و یا حتی بند جدائی برای آنها در زندان در نظر گرفتند واقعاً غیر قانونی هست و نقض حقوق روحانیون هست بطور کلی کسانی که به هر حال مبلغ هستند و این دادگاه ویژۀ روحانیت فقط مخصوص روحانیون شیعه هستش و بقیۀ سنی ها و سایر مذاهب در ایران در دادگاههای عادی محاکمه میشوند و فقط این مخصوص خود روحانیون شیعه در داخل کشور هست. </span></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-2519292871286128472008-10-15T09:27:00.000-07:002008-10-15T10:11:53.382-07:00<div align="justify"><a href="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYi8HBe1uI/AAAAAAAAApg/HbGsmxbZHTE/s1600-h/s81.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257428031074391778" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; CURSOR: hand" alt="" src="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYi8HBe1uI/AAAAAAAAApg/HbGsmxbZHTE/s200/s81.jpg" border="0" /></a> <strong><span style="font-family:arial;"><span style="font-size:130%;color:#000099;">مروري بر ديدگاهها و نظرات آيت الله بروجردي</span><br />چكيدهاي از مهمترين مصاحبهها<br />آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي در سالهاي طولاني فعاليت خود تحت بايكوت كامل خبري بود و امكان مصاحبه با رسانههاي داخلي و خارجي را نداشت، ولي دو ماه قبل از يورش عوامل رژيم ديكتاتوري به منزل ايشان و بازداشت غير قانوني وي در شهريور و مهرماه 1385برابر با سپتامبر و اكتبر 2006، راديو و تلويزيونها و روزنامهها و نمايندگان احزاب و گروههاي مختلف ، بارها با آقاي بروجردي مصاحبه كردند از جمله: صداي امريكا ، راديو فردا ، دويچه وله ، اس بي اس ، كانال 1، پارس تيوي ، بيبيسي ، راديو مولتي كولتي ، راديو سوئد ، راديو فرانسه و همچنين خبرنگاران و گزارشگران آزاد و نمايندگان احزاب و گروههاي ملي و مذهبي و حتي نمايندگان گروههاي لائيك ، كه انعكاس گستردهاي پيدا نمود. از آنجا كه بعضي از سئوالات تكراري بوده و يا مكمل همديگر بودهاند فلذا بصورت خلاصه و تركيبي ، بخشهاي كوتاهي را ذكر مينمائيم :</span></strong><br /></div><strong><span style="font-family:Arial;"></span></strong><strong><span style="font-family:arial;"><div align="justify"><br />1. <span style="color:#000099;">چرا فكر ميكنيد كه دين و سياست بايد از هم جدا باشد؟</span><br />تاريخ نشان داده كه در حكومتهاي ديني، از اهرم دين براي تامين مقاصد حكومتي استفاده ميشود نه كمك به رشد فكري و اعتقادي مردم، پس بايد ابزار دين را از دست سياستمداران جدا نمود تا بتوان عدالت و صلح و مساوات را برقرار نمود. هر نوع استبدادي به بهانهاي پيش ميرود، بدترين نوع آن، بهانهي دين و مقدسات است كه بخاطر باورداشتهاي تعصبآميز عوام، شرايط دوام و بقاء جناياتكاران بزرگي را فراهم كرده است.<br />2. <span style="color:#000099;">نظر شما در مورد سركوب اقشار مختلف مردم چيست؟</span><br />معتقدم اگر حكومتي مردم را سركوب كند نميتوان آنرا جمهوري ناميد، مخصوصا وقتي به بهانههاي ديني سركوب كند نميتوان آنرا اسلامي ناميد. من به استفاده از واژهي جمهوري اسلامي اعتراض دارم. در نامههائي به شخصيتهاي مذهبي دنيا نيز پيرامون سركوب هموطنانم اعتراضات خود را بيان كردهام.<br />3. <span style="color:#000099;">نظر شما دربارهي تساوي حقوق زن و مرد چيست؟</span><br />آنچه كه مربوط به احكام اسلامي ميشود، بايد گفت كه احكام اسلامي اجتهادي بوده، يعني با شرايط مختلف زمان و مكان، ميتوان آنرا تغيير داد، ولي اگر بين دين و سياست، جدائي افتد، اين مشكلات از افق بالاتري برطرف ميشود.<br />4. <span style="color:#000099;">شما در مصاحبهاي گفتيد كه براي نجات آبروي خدا و دين تلاش ميكنيد، آيا مردم مهمترند يا خدا!؟</span><br />حقيقت آن است كه وقتي در ديد مردم، حساب خدا و مدعيان نيابت او در زمين، يكي باشد، ثمرهاش اين است كه ميبينيم، هر جنايتي كه آنها ميكنند، طوري وانمود ميكنند كه گوئي خدا و پيامبران فرمان آنرا صادر كردهاند و مردم نبايد اعتراض كنند و اين بحران، باعث دور شدن جامعه از خدائي ميشود كه دعوت دائمي به عدل و صلح دارد. البته مستبدين ديني از خداوند تعبير ديگري دارند، چيزي كه بتواند بهانهي سركوب هرنوع مخالفتي را در اختيارشان قرار دهد.<br />5. <span style="color:#000099;">انگيزهي شما از تبليغات وسيع روي تعاليم پيامبران، آن هم در عصر تكنولوژي چيست؟ آيا مشكلات جامعه را فقط در كمبود معنويت ميبينيد؟</span><br />معتقدم كه براي اصلاحات اجتماعي و جهاني، بايد ابتدا خود را اصلاح كنيم، و علت اينكه با تحمل مشقتهاي طاقتفرسا جلسات بزرگي را برپا ميكنم همين است كه بتوانم مخاطبينم را به اجراي آموزههاي اصلاحي دعوت كنم، معنويت، هدف نهائي نيست، هدف، كمال و خوشبختي جامعه است، كه ترويج معنويت راه را براي آن هموار ميكند. راه پيامبران راه كسب معرفت و دانش است و تضادي بين علم و معنويت نيست بلكه اين دو با هم سعادت بشر را تضمين ميكنند. اگر علم تنها ملاك باشد، ميشود مثل آزمايشگاهي كه مواد مخدر به عمل ميآورند و تركيبات بمبهاي اتمي و شيميائي را كشف ميكنند. اگر معنويت و وجدان و اخلاقيات هم به تنهائي ملاك باشد، زندگي مختل شده و تكامل بشر غير ممكن خواهد بود.<br />6.<span style="color:#000099;">نظر شما دربارهي نامهي بحث انگيز پاپ اعظم چيست؟ اواخر تابستان 1385<br /></span>خداوند به انسان آزادي بيان داده كه هرنظري دارد بيان كند، ولي به هرحال امثال بنيعباس و بنياميه و امپراطوري عثماني و بنلادن و طالبان و وزارت اطلاعات باعث بروز ذهنيتهاي منفي نسبت به اسلام شدهاند، و تا وقتي دين از سياست جدا نشود اين چالشها وجود خواهد داشت.<br />7. <span style="color:#000099;">اگر حكومت ديني را نامشروع ميدانيد، چه پيشنهادي براي مردم ايران داريد؟</span><br />پدرم و خودم از سالهاي دور، وقتي كسي ميپرسيد كه چگونه اعتراض خود را به مسئولين نظام تفهيم كنيم؟ روشهاي مسالمتآميز را توصيه ميكرديم، مثلا اينكه: در انتخابات و راهپيمائيها شركت نكنيد، به مراكز عبادي وابسته به حكومت ديني مثل نمازجمعهها و هيئتها و مساجد تحت تبليغ حكومت نرويد و...، و با اين روش ساده، نفرت خود را اعلان نمائيد و جهانيان را از آن آگاه كنيد، و فكر ميكنم كه اين، تاثيرات خود را تاكنون گذاشته است و بايد منتظر كمكهاي جهاني براي برقراري دموكراسي در ايران بود.<br />8. <span style="color:#000099;">شما در جلسات خود آئينهاي نيايش براي تسكين و آرامش دردمندان برگزار ميكرديد، كه البته آنرا تعطيل كردهايد، آيا دعا و نيايش، راه معقول و ريشهاي براي حل معضلات جامعهي ايراني است؟</span><br />خير، دعا و توسل، بيشتر مسكن و اميداوار كننده است و علاج واقعي چيزي ديگري است، ولي باور كنيد كه روزانه هزاران عريضه، بصورت حضوري و يا تلفني و مكاتبهاي و يا با واسطهي شاگردانم دريافت ميكردم، و برداشت من اين است كه هموطناني دردمند و گرفتار و بيچاره دارم كه بايكوت و خفقان، نميگذارد اعتراض خود را بروز دهند، به همين خاطر در كنار تدريس، جلسات نيايش در سطح وسيع برگزار ميكردم كه اكنون با تهديد به تيرباران آنرا تعطيل كردهاند، هدفم آن بود كه اگر تريبوني ندارم كه مستقيما اوضاع وخيم مردم را به گوش جهانيان برسانم، حداقل غير مستقيم وظيفهام را انجام دهم، جهان بايد امروز از مسئولين نظام ايران اين سئوال را بپرسد كه: شما 28 سال است كه روي ذخائر عظيم نفت و گاز و معادن نشستهايد، پس اين همه گرفتار از كجا آمدهاند؟! توجه كنيد كه من نام جلسهي آخر خود را نيايش در درياي گرفتاران ناميدم، و معناي آن اين است كه در ايران، درياي بيانتهائي از گرفتاران زندگي ميكنند، اينها جلسات مرا تعطيل كردند و مرا در محاصره آوردند زيرا ميدانند اگر آزاد باشم و اجازهي تبليغ پيدا كنم، ميتوانم همهي گرفتاران يعني اكثريت قاطع تودههاي ملت را جمع كنم، تا جهان، وسعت گرفتاري و رنج و بدبختي ايرانيان را بداند، و به همين خاطر با من چنين كردند.<br />9. <span style="color:#000099;">نظر شما در بارهي ولايت فقيه چيست؟</span><br />بزرگاني مثل آيتالـله العظمي خوئي و آيتاللـه العظمي شريعتمداري ولايت فقيه را شرك ميدانستند، پدرم نيز ميگفت: تنها استعمارگران خود را صاحباختيار مال و جان و ناموس ديگران ميدانند و ايشان "ولايت فقيه" را "استعمار ديني" ميناميد، من نيز پيرو آنها هستم و آنرا ديكتاتوري ديني ميدانم، زيرا خداوند حق آزادي را براي انسان محترم شمرده و راضي نبوده كسي خود را ولي ديگري بداند.<br />10. الف) <span style="color:#000099;">نظر شما دربارهي اعدام، سنگسار، قطع اعضاي بدن، شلاق و زندان چيست؟</span><br />گناه، بين انسان و خدايش ميباشد، و كسي حق ندارد ديگري را به جرم ارتكاب معصيت و گناه مجازات كند. ب) در مورد جرائم سياسي چطور؟ من جرائم سياسي را جرائم اعتقادي نام ميگذارم و بروز عقيده، بر طبق هيچ منطقي جرم نخواهد بود كه مجازاتي به آن تعلق گيرد.<br />ج) آيا نظر شما با آيات قرآن و قوانين شرع در تضاد نيست؟ خير، هم با استناد به قانون ناسخ و منسوخ و هم به خاطر اينكه احكام جزائي اسلام فقط به دست نمايندگان رسمي خداوند قابل اجراست و معمولا آنها هم فرصت فرار از مجازات را براي متهم مهيا ميكردند. به هر حال اين بحث تخصصي است كه برنامهي مستقلي لازم است تا مسائل موشكافي شود.<br />11. <span style="color:#000099;">بارها اعلان نمودهايد كه مفاسد زيادي در ايران وجود دارد، علت اصلي مفاسد اخلاقي جامعهي ايراني را در چه ميبينيد؟</span><br />ريشهي اصلي آنرا بايد با كمك نسخههاي حكما رديابي نمود كه قائلند مفاسد شايع در بزرگان قوم، به كل جامعه سرايت ميكند و فراگير ميشود و نبايد فقط مردم را مقصر دانست.<br />12. <span style="color:#000099;">اكثر روحانيون ايران اعلاميهي جهاني حقوق بشر را قبول ندارند و سازمان ملل را بازيچه ميدانند، نظر شما چيست؟</span><br />من فكر كنم اين اتهام بيشر متوجه روحانيت معتقد به ولايت فقيه است نه همهي آنها، ولي بنده بر اين باورم كه اعلاميهي جهاني حقوق بشر، جايگاه بالائي در دفاع از موقعيت انسانهاي گرفتار در جوامع غير آزاد دارد و بايد نهادهاي بينالمللي در اجراي قوانين حقوق بشر در اين كشورها نظارت كنند.<br />13. <span style="color:#000099;">آيا مراجع و علماء ديگري در ايران هستند كه همراه و همفكر شما باشند؟</span><br />بله، طي سالهاي اخير، همواره آيت اللـه حسن قمي، آيت الـله صادق روحاني و آيت اللـه وحيد خراساني، به بنده ابراز لطف داشتهاند و با پيغامهاي مختلف زحمات و تلاشهاي مرا گرامي داشتهاند ولي بايكوت خبري موجود، مانع از انتشار اخبار و نظرات واقعي بوده و هست.<br />14. <span style="color:#000099;">مدتي است كه در منزل خود به همراه عدهاي از يارانتان در محاصره قرار گرفتهايد، آيا قصد قيام بر عليه حكومت را داريد؟</span><br />خير، بنده فرزند بيست و هشتم امام سوم شيعيان، حسين بن علي هستم و پيرو راه ايشان، من دنبال حكومت و پست و مقام نبودم و با حركتهاي خشونتبار مخالفم؛ ولي عدم همكاري من با نظام و از طرفي استقبال گستردهي مردم از فعالتيهاي مستقلم باعث شد كه متهم به حكومتخواهي شوم و مورد كودتا قرار گيرم، الان هم از سازمان ملل متحد ميخواهم كه شرايطي فراهم آورد تا قطعنامهاي براي آزادي عقيده و مذهب به تصويب رسد، در آن شرايط من نيز خواهم توانست پيام هموطنانم را با تشكيل اجتماعات ميليوني به جهانيان ابلاغ كنم.<br />15. <span style="color:#000099;">شما چه نوع قانون اساسي و حكومتي را قبول داريد؟</span><br />نوع حكومت را آحاد مردم بايد انتخاب كنند، ما فقط خواستار جدائي دين از دولت هستيم، زيرا تجربه نشان داده حكومت ديني، حكومت سياستمداران بر مردم بوده است كه با پوشش دين انجام ميگيرد. <span style="color:#000099;"><br /><span style="color:#000000;">16.</span> شما در مناظره خود با شيخ احمدي به او گفتيد كه مردم ايران از دين سياسي دلزده شدهاند، سئوال من اين است كه هنوز عدهاي در راهپيمائيها و انتخابات شركت ميكنند، چه بايد كرد؟</span><br />بله، اين معماي بسيار مهم، همگي را مات و مبهوت كرده كه چگونه مردم كشور با تفكرات هيئت حاكمه مخالفند و با اين همه آزار و اذيت و مشكلات، دست به حركتي نميزنند و عدهاي نيز همكاري ميكنند، فكر ميكنم كه چون آخوندهاي حكومتي از حساسيت مردم نسبت به عقائد مذهبي آگاهند سعي در بهرهبرداري ظالمانه از اعتقادات مذهبي مينمايند و چنين وانمود ميكنند كه اشخاص آنسوي مرز در تدارك نابودي اعتقادات آنها هستند، البته اين هم يك نوع فريبكاري و استعمارگريست، بايد اسلام واقعي و اسلام سياسي، براي مؤمنين سادهلوح معرفي شود تا ايشان از خواب غفلت بيدار شوند، البته مقداري هم كساني مقصرند كه به جاي مبارزه با حكام مدعي دين، اصل دين را هدف گرفتهاند كه اين باعث بدبيني تودههاي مردم نسبت به كل حركت اعتراضي خارج از كشور شده است.<br />17. <span style="color:#000099;">اين روزها، دعواهاي زيادي بر سر مقصر اصلي طولاني شدن جنگ 8 سالهي بين عراق و ايران است، شما چه نظري داريد؟</span><br />مسئله 6+2 را بايد از زواياي مختلفي ارزيابي نمود، مهمترين مسئله خون شهداست، دعواهاي امروز، نشان ميدهد كه آن همه تبليغات در مقدس نشان دادن طولاني كردن جنگ، اشتباه بوده، يعني خون و جان و مال و ناموس بيشماري، با هدايت اشتباه رهبران آن زمان، اشتباها پايمال شده است، من فكر ميكنم بايد كميتهاي بينالمللي براي بررسي اين مسئله تشكيل شود و عوامل آن به جرم جنايت جنگي، محاكمه شوند.<span style="color:#000099;"><br /><span style="color:#000000;">18.</span> نظر شما دربارهي حذف بزرگداشتهاي ملي و باستاني ايران و جايگزيني آنها با بزرگداشتهاي مذهبي كه اين روزها بحثانگيز شده است، چيست؟</span><br />عليبن موسيالرضا، امام هشتم شيعيان، به مامون عباسي ظالم، كه خود را وليامر مسلمين ميدانست، گفت: حق نداري در امر بزرگداشت نوروز ايرانيان ايجاد مشكل كني كه: « الْاسْلامُ يُحبُّ ما قبْله »، يعني اسلام اصيل، آداب و سنن ملتها را محترم ميشمارد، و علمائي كه برخلاف اين سنت، نظر ميدهند بدعتگزارند.<br />19. <span style="color:#000099;">شما در مناظره با شيخ احمدي، از اينكه در ايران سعي ميشود همهي مشكلات به گردن امريكا و اسرائيل انداخته شود،</span> <span style="color:#000099;">اعتراض كرديد، آيا توضيح بيشتري داريد؟</span><br />بايد ديد آيا امريكا و اسرائيل، مواد مخدر را در ايران تجارت و توزيع ميكنند! آيا شكنجهگران زندانهاي مخفي و آشكار كه به بچههاي شيرخوار و كودكان دهساله هم رحم نميكنند، مامور آن دولتها هستند! آيا قضات بيدادگاههاي ايران، تبعهي آن كشورها هستند! آيا مديران نالايق، از آن كشورها به ايران آمدهاند! آيا خروج دسته دستهي مردم ايران از دين آباء و اجدادي را آنها باعث شدهاند! آيا اين همه استراق و تفتيش و بايكوت و سانسور و سركوب اقشار و اصناف مردم ايران را آنها انجام ميدهند! آيا سعيد اماميها كه نه به حرم امام رضا و نه به زائرانش رحم كردند و نه ابائي از قتلهاي زنجيرهاي داشتند، آيا نفوذيهاي امريكا و اسرائيل بوده و هستند! آيا وعدههائي كه اول انقلاب داده شد (مجاني بودن برق و آب و گاز و ...) را سران آن دولتها به مردم ايران دادند! آيا اين همه درگيري و فساد و فحشا و ارتشاء و قتل و جنايت و قساوت و كلاهبرداري و زندان و دزدي و طلاق و بيمارهاي اعصاب و تورم و... را ميتوان پروژهي صليبصهيوني ناميد؟! </span></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-49427763012426605522008-10-15T08:40:00.000-07:002008-10-15T08:59:49.374-07:00<a href="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYTPbr-R2I/AAAAAAAAApY/vn_JblK3O2M/s1600-h/Broujerdi12.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257410770852792162" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; CURSOR: hand" alt="" src="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYTPbr-R2I/AAAAAAAAApY/vn_JblK3O2M/s200/Broujerdi12.jpg" border="0" /></a> <div align="right"><strong><span style="font-family:arial;font-size:130%;color:#000099;">مصاحبه يك خبرنگار آماتور </span></strong><br /></div><div align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="font-size:130%;color:#000099;">در آخرين ساعات محاصره منزل آيت الله كاظميني بروجردي<br /></span><br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : سلام ، من م .س هستم . وبلاگ نويسي كه چندين ماه به خاطر فعاليتهاي اينترنتي آزاد و ستم ستيزي در بند 209 اوين زنداني و تحت آزار بودم ؛ به تازگي با نام شما از طريق ماهوارهها آشنا شدم و به اينجا آمدم و اكنون در كنار شما ميباشم و به راستي كه چقدر به اين مكان آمدن مشكل است. چندين خيابان پر از مأمور اونيفورم پوش ِ مسلح و لباس شخصيهاي امنيتي و اطلاعاتي را پشت سر گذاشتم و در حالي به كوچهي سرو قدم نهادم كه اوضاع جاري را جنگي ديدم و حال و هواي عجيبي را در كنارتان ملاحظه ميكنم ، جدي جدي قيام كردهايد و يارانتان نيز مصمم به دفاع از شما هستند و شرايط حاكم بر محيط به هيچ وجه نمايشي و شوخيبردار نمي باشد.<br />همگان بر اين باورند كه تمامي روحانيون موجود در كشور، هماهنگ با حكومت ميباشند اما سروصداي شما ، چيز ديگري را نشان داد و به گمانهزنيهاي عمومي پايان داد.<br /><br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : لطفا بگوئيد از چه زماني با اين رژيم به درگيري رسيديد؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : از سال هفتاد شمسي وقتي كه اصول دين سنتي را تدريس ميكردم و در كلاسهايم با اسناد توحيدي و مدارك الهي ضدّيت مذهب انقلاب را با اديان آسماني نمايان ميساختم ، كه بعد از چهار سال دستگير شدم و به شكنجهگاه مخفي توحيد در پشت پست خانه مركز منتقل شدم و مسجدم را مصادره كردند. دوباره در سال هفتادونه به علت محبوبيت اجتماعي ، و به جرم ايجاد دفاتر معنوي در راستاي اشاعهي مذهب غيرسياسي بازداشت شدم و در زندانهاي مختلف ، مورد برخوردهاي ايذائي واقع گرديدم ، و در سال هشتاد ، مجددا به خانه بازگشتم و از آن سال ، به امر پدرم كه از علماء بزرگ پايتخت بودند و به سختي مغضوب دستگاه استبدادي بودند ، متصدي امور ديني در مسجد نور ميدان خراسان شدم و جبهه جديدي عليه ديانت سياسي گشودم و موحدين رميده از روحانيون دنياطلب و دينفروش را جذب كردم ، ولي متصديان زر و زور و تزوير، آهنگ خشونت كردند و براي انهدام ماشين تبليغي و عملي ما و تصاحب سنگر نوين ضد استبدادي ، در سال هشتاد و يك ، آن فقيه را ناجوانمردانه به قتل رساندند و بار ديگر ما را از حركتمان باز داشتند و مسجد نور را مصادره نمودند ؛ از سال هشتاد و دو، فكر تازهاي به سرم زد و مردم را براي اقامه دعاوي شخصي و خصوصي و ضروري تحت اجتماعات وسيع گرفتاران و بيچارگان گرد آوردم و آنها را با انگيزه حاجتخواهي به خدايشان نزديك كردم و مجالس دعا و توسل و نيايش خاصي را برقرار نمودم كه اينبار تاكتيك اعتباري و اختصاصي بنده ، كارگر افتاد و جماعت فراگيري از اقشار ضعيف و محروم و ناتوان را فراهم نموده و مانوري از مشكلداران جامعه را به اوراق تاريخ سپردم ، هراس هيئت حاكمه خودكامه از آمار و ارقام واقعي مصيبتزدگان كشور، و تظاهرات ستمديدگان و استعمارشدگان و رسوائي نيروهاي انقلابي و عوام فريبيهاي دولتي ، موجب خشم خشونتطلبان شد و تراژدي كنوني را ترسيم كردند.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : ميبخشيد از اينكه در چنين موقعيت حاد و حساسي تمركزتان را برهم ميزنم ، ولي ظاهرا با توجه به قدرتنمائي حكومت ، به ايستگاه نهائي رسيدهايد و همه شواهد دلالت بر قتل عام دارد! از اقدامات مهم شما در كمك گيري از مراكز حقوقي جهان ، همدلي با تمامي اديان دنياست ، بفرمائيد كه آيا نظر مشخصهاي از مذاهب موجود در دنيا داريد؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : هر نوع آئيني كه ما را به آفريدگارمان برساند ، مقبول و ممدوح است.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : آيا آزادي قلم را به هر مرزي ، تاييد ميكنيد؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : خداوند در كتابش به شيطان كه دشمن درجه يك اوست آزادي داده تا هركاري كه ميتواند و ميخواهد انجام دهد ، حالا چطور كسي ميتواند اختيار قلم و بيان را از اشرف مخلوق ، انسان ، بگيرد! ما هيچ سندي در شرع نداريم كه اجازه سركوب قلم و بيان را بدهد و برعكس خداوند در قرآن به قلم قسم ياد كرده كه گوياي حرمت آن است ، بنابراين هيچ نوع حركت علمي را نميتوان محكوم كرد.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : بفرمائيد همسوئي با ديگران را تا چه حد در رسيدن به خواستههايتان مشروع ميدانيد؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : نامحدود است ، هركه ما را در مسيرمان ياري كند با هر انديشه و هدفي ، از ماست و در كنار ماست و به جنگ اهريمن ميآيد.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : بفرمائيد جايگاه بانوان در تفكرات شما چيست؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : اگر به اجتماعات ماهانه ما نگاه كنيد ، خواهيد ديد كه اكثرا از خانمها هستند و شاگردان بنده غالبا از بانوان ميباشند. در مشي فكري و تحقيقي حقير، زنان عهدهدار مناصب اصلي هستند و جايگاه ويژهاي در آفرينش دارند ، احترام به اين قشر عظيم از خلقت ، حرمتدهي به خداوند است ، انتظارم از خانمها آنست كه به جمع ما بپيوندند و ما را در هدم نيروهاي ترورپرور و حقكُش ، ياري دهند.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : بفرمائيد حد و حدود روحانيت در دخالت در امور چقدر است؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : بايد در موارد معنوي ، دخالت كنند ، و حامي عدالت باشند ، از رفاهيات و تجملات و تزئينات پرهيز نمايند و با اتّحاذ مواضع صحيح باعث جذب جامعه به الهيات شوند.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : بفرمائيد نظرتان درباره انقلاب كنوني چيست؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : انقلاب كار پيامبران است ، و تكرار آن به وسيله انسانهاي معمولي امري اضافه و نامستدل و غير اصولي است ، اين انقلاب چه چيزي به اين ملت داده و چه چيزهائي را گرفته؟ كارنامه بيست و هشت ساله آن ، گوياي آنست كه به قولهائي كه توسط بنيانگذار آن به مردم داده شده عمل نشد و همگي دروغ از آب درآمدند ، سي سال قبل ، وضع ايمان و اقتصاد كشور به مراتب از امروز بهتر بود و به هيچ وجه قابل مقايسه نخواهد بود. امروز ملت ايران تحت شعار "ديانت ما عين سیاست ماست" از هر دو مسير دينخواهي و دنياداري ، جامانده ، و شعار اساسي انقلاب كاملا بيرنگ گرديده. اكنون نه استقلال داريم و نه آزادي مانده و نه جمهوريت مشهود است و نه اسلامي برجاي مانده.<br /><span style="color:#000099;">خبرنگار</span> : بفرمائيد انتظارتان ، از ديگران در قبال اين ايثارگري كه شاهدش هستيم ، چيست؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله بروجردي</span> : توقع من از مردم ايران ، حمايت تبليغي است كه هريك از آحاد ملت ، به خودي خود ، تاريخنويسند و خبرنگار، كه بايد با حضور محسوسشان اخبار و اسرار حركتهاي مردمي و ضد استبدادي را به تمامي نقاط مملكت برسانند ، از طرفداران حقوق بشر ميخواهم تا پژواك ما در همه رسانههاي خبري جهاني باشند ، از مجامع تاثيرگذار بر محورهاي تصميمگيري بينالمللي ميخواهم تا با دفاعيات مسلم از مواضع وجداني و احساسي ما، اسباب اقتدار آزاديخواهان را فراهم آورند ، از اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل ميخواهم تا با صدور قطعنامهاي در آن مركز امنيتي جهان ، به داد ملت تحت ستم ايران برسند.</span></strong><br /></div><div align="right"><strong><span style="font-family:arial;">مهرماه 1385 خورشيدي </span></strong></div>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-66099331478665834312008-10-15T08:05:00.000-07:002008-10-15T08:37:57.547-07:00<a href="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYNLoSJbEI/AAAAAAAAApQ/A7nuHhve8Yk/s1600-h/Untitled-1.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257404108444888130" style="DISPLAY: block; MARGIN: 0px auto 10px; CURSOR: hand; TEXT-ALIGN: center" alt="" src="http://4.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYNLoSJbEI/AAAAAAAAApQ/A7nuHhve8Yk/s320/Untitled-1.jpg" border="0" /></a><br /><p align="center"><strong><span style="font-family:arial;font-size:130%;color:#000099;">مصاحبه ي دويچه وله با شيرين عبادي و نعمت احمدي</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;">1386 خورشيدي</span></strong><br /><strong><span style="font-family:arial;">پاره ای خبرها حاکی از برگزاری دادگاه آیت الله حسین کاظمینی بروجردی در صبح روز دوشنبه چهارم تیرماه هستند. این روحانی، مخالف تز ولایت فقیه و اسلام سیاسی است و از نه ماه قبل در زندان به سر می برد. از قرار برای آیت الله بروجردی، تقاضای حکم اعدام شده است.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;">خانواده حسین کاظمینی بروجردی خواستار دفاع از وی در برابر اتهامها توسط شیرین عبادی و نعمت احمدی شده بودند، اما در دادگاه ویژه روحانیت، تنها وکلای معمم حق حضور دارند. حسین کاظمینی بروجردی خود شخصا ماه اردیبهشت، نامه ای خطاب به پاپ، دبیر کل سازمان ملل، پارلمان اروپا، سازمان دیده بان حقوق بشر، عفو بین الملل، دادگاه لاهه و روشنفکران و آزادیخواهان نوشت و خواستار برگزاری یک دادگاه علنی برای خود شد. در باره پرونده این روحانی با شیرین عبادی و نعمت احمدی گفتگو کردیم:</span></strong></p><p align="right"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دویچه وله</span> : خانم عبادی، پرونده آیت الله بروجردی چه مراحلی را طی کرده یا دارد طی می کند.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">شیرین عبادی</span> : طرفداران آیت الله بروجردی و خانواده شان با من تماس گرفتند و اظهار نگرانی کردند، چرا که کیفرخواست بر مبنای اعدام تنظیم شده است. آنها می ترسیدند که این کیفرخواست منجر به صدور حکم اعدام شود. متاسفانه من نمی توانم قبول وکالت کنم، زیرا وکالت در دادگاه ویژه روحانیت، خاص روحانیان است و ما را درآنجا راه نمی دهند. البته باید بگویم من به صلاحیت این دادگاه از حیث وجوب قانونی اش و این که چرا فقط معدودی از روحانیون در آنجا حق وکالت دارند، همیشه اعتراض داشته ام، ولی متاسفانه اعتراض های ما به جایی نرسیده است. تا آنجا که من اطلاع دارم، حکم اعدام آیت الله بروجردی هنوز صادر نشده است. </span></strong></p><p align="right"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دویچه وله</span> : در صورتی که این حکم احیانا صادر شود، تا زمان استیذان و انجام چقدر طول می کشد؟</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">شیرین عبادی</span> : محاکمات سیاسی نظیر محاکمه آیت الله بروجردی تابع قانون نیست، بلکه تابع سیاست است. به همین دلیل است که شما می بینید یک استاد دانشگاه ۶۷ ساله مثل خانم هاله اسفندیاری چهل روز است در حبس انفرادی به سر می برد و من بعنوان وکیل اش حق دیدار با ایشان و خواندن پرونده را ندارم. حتی مادر ۹۳ ساله خانم اسفندیاری هم اجازه یک بار ملاقات با دخترش را نداشته است. قانون متاسفانه در موارد سیاسی حکومت نمی کند و قضاوت تابع سیاست است.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دويچه وله</span> : به نظر می رسد که تشکل ها، در رابطه با پرونده آیت الله بروجردی، به اندازه کافی حساسیت از منظر حقوق بشر نداشته اند . مثلا کانون وکلا یا کانون مدافعان حقوق بشر در این مورد چه کرده اند؟</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">شیرین عبادی</span> : کانون وکلای دادگستری معمولا در اینگونه موارد دخالت نمی کند اما کانون مدافعان حقوق بشر ضمن گزارش وضعیت حقوق بشر که هر سه ماه منتشر می کند، در مورد آیت الله بروجردی هم مطالبی انتشار داده است. اگر راجع به ایشان حساسیت لازم ایجاد نشده، نه بخاطر بی اعتنایی و بی توجهی افکار عمومی به شخصیت ایشان است، بلکه به این دلیل است که زندانیان سیاسی و مواردی از این قبیل زیادند.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دويچه وله</span> : خیلیها معتقدند بسیار بعید است که حکم اعدام برای آیت الله بروجردی صادر شود و چنین چیزی عملی نیست و بس خطرناک است...</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">شیرین عبادی</span> : من هم همینطور می اندیشم. اساسا اعدام یک فرد بنا بر اعتقاد و عقیده ای که دارد یا بخاطر حرف هایی که زده، امکان پذیر نیست و ما در عصر و زمانی نیستیم که کسی را به خاطر داشتن عقیده و بیان آن، بتوانند اعدام کنند. من هم می گویم ایشان از زندان بیرون می آید، همانطور که حکم اعدام هاشم آغاجری را نتوانستند اجرا کنند و او بالاخره آزاد شد.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دویچه وله</span> : آقای احمدی شما تا چه اندازه در جریان پرونده آیت الله بروجردی هستید و چه خبر تازه ای در این زمینه دارید؟نعمت احمدی : من بخاطر آشنایی با یکی از بستگان ایشان که شاگرد من بود و نخستین بار هم به دفتر من مراجعه کردند برای وکالت، در جریان این پرونده هستم. منتها ما وکلای به اصطلاح "مکلا" اجازه دفاع در دادگاه ویژه روحانیت را نداریم و من عذر قانونی خودم را به ایشان گفتم. دادگاه هم هفت نفر از وکلای معکم یا روحانیون معمم را تعیین کرد و خانواده ایشان آقای عباس برزگر یکی از روحانیون را بعنوان وکیل انتخاب کردند. دادگاه ایشان چهارشنبه دو هفته پیش برگزار شده و حسب قانون باید یکهفته بعد رای صادر شود. اگر دادگاه آخرین دفاع را از ایشان گرفته باشد، پرونده آماده صدور رای است.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دویچه وله</span> : اگر حکمی به فرض صادر شده باشد، باید حتما به تایید رییس قوه قضاییه برسد؟ امکان فرجام خواهی در دادگاه ویژه روحانیت وجود دارد؟</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">نعمت احمدی</span> : احکام دادگاه ویژه روحانیت قابل تجدید نظر هستند و درخواست را باید به دادستان داد و هیات تجدید نظری هست که طبق آیین نامه این دادگاه کار می کند. آیت الله بروجردی حسب ماده ۱۸ اجازه اعتراض به حکم را خطاب به رییس قوه قضاییه دارند. اصولا هم اجرای هر حکم اعدام در ایران، نیاز به مجوز رییس قوه قضاییه دارد که از نظر حقوقی به آن استیذان گفته می شود یعنی اذن خواستن. به همین کیفیت و سرعت به فرض صدور حکم اعدام، ایشان به سرعت اعدام نخواهند شد...</span></strong></p><p align="right"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">دویچه وله</span> : فکر می کنید در صورت صدور حکم، مرحله استیذان چقدر طول می کشد؟</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="color:#000099;">نعمت احمدی</span> : در محاکمات دادگستری تخمین وجود ندارد. ایشان ۲۰ روز پس از صدور رای حق تجدید نظر خواهی دارد ولی من بعید می دانم دادگاه به این سرعت حکم اعدام فردی در جایگاه آقای بروجردی را صادر کند.</span></strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-64041869226929140352008-10-15T07:50:00.000-07:002008-10-15T08:04:19.687-07:00<div align="right"><a href="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYFCl4THUI/AAAAAAAAApI/m0ymoxknbWU/s1600-h/01375414_1001.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257395157087755586" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; CURSOR: hand" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYFCl4THUI/AAAAAAAAApI/m0ymoxknbWU/s200/01375414_1001.jpg" border="0" /></a> <strong><span style="font-family:arial;"><span style="font-size:130%;color:#000099;">فشار بر روحانيان خواستار جدايى دين و دولت</span></span></strong><br /></div><p align="right"><strong><span style="font-family:arial;">مصاحبه دويچه وله با مهندس حسن شريعتمدارى</span></strong><br /></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;">كيواندخت قهارى/1385 خورشيدي<br />در ايران فشار بر روحانيان منتقد خواستار جدايى دين و دولت ادامه دارد. تبلور آن را در سركوب و تهديد عليه آيت الله سيد حسين كاظمينى بروجردى و خانواده و اطرافيان او مىتوان ديد. به گفته آقاى بروجردى دست كم ۱۰۰ تن از اطرافيان ايشان را در هفته گذشته دستگير كردهاند. در پى تشديد فشارها آقاى بروجردى طى نامههايى از جمله از سازمانهاى مدافع حقوق بشر خواستار آن شد كه سكوت نكرده و در جهت رفع اين فشارها بكوشند. در اين ميان سازمان عفو بينالملل اعضاى خود را به منظور فعاليت براى درخواست رفع فشار از اين روحانى ايرانى و اطرافيانش بسيج كرده است. براى آگاهى از علت تشديد فشار بر روحانى منتقد در اين برهه و چشم انداز آن از آقاى حسن شريعتمدارى، از اتحاد جمهوريخواهان ايران دعوت به مصاحبه كرديم كه خود به عنوان فرزند آيتالله سيدكاظم شريعتمدارى فشارهايى از اين دست را از نزديك تجربه كرده است.</span></strong></p><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"> همزمان گفتگويی نيز با خود آقای سيد حسين كاظمينى بروجردى انجام دادهايم.<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : آقاى حسن شريعتمدارى، ارزيابى شما از فشارهايى كه بر آيت الله كاظمينى بروجردى و اطرافيان ايشان بخصوص در دو ماه اخير وارد مىآيد چيست؟<br /><span style="color:#000099;">حسن شريعتمدارى</span> : آقاى بروجردى صحبتى را كردند كه براى اين نظام در حكم تابو است. ايشان خواستار جدايى نهاد دين از نهاد دولت، جدايى دين از سياست شدند، و چون روحانى هستند، در حقيقت ساليان متمادى است كه در ايران روحانىاى پيدا نشده كه چنين خواستى را داشته باشد. به واقعيت پس از پدر من روحانى ديگرى كه چنين صريح خواستار جدايى دين از دولت بشود در ايران وجود نداشته است. ايشان با وجود اينكه مرجع نيستند و با وجود اين روحانى برجستهاى هستند، ولى نظام از اين مىترسد كه چنين خواستهايى در روحانيت انعكاس پيدا كند، طرفداران زيادى را كه در روحانيت وجود دارد براى جدايى دين از دولت جرأت ببخشد و فعال كند و اين همان چيزى است كه اين نظام سعى دارد كه نشود. واقعيت اين است كه تعداد كثيرى از روحانيون امروز پى بردهاند كه دولتى شدن دين منجر به اسارت روحانيان دگرانديش و آزادانديش در چنبره گفتمانى از دين مىشود كه دولت فقط خواستار آن است. اگر آنها بخواهند تعبير ديگرى را از دين اشاعه بدهند مواجه با عكسالعملهاى خشن دستگاه حكومت مىشوند. به نظر من حكومت مىخواهد به قول معروف گربه را دم در حجله بكشد و با اعمال خشونت بىحد در حق ايشان اين پيام را به ديگر روحانيان بدهد كه اين عرصهاى نيست كه بدون دادن هزينه زياد بتوانند در آن وارد شوند.<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : بنابراين اين طور كه شما مىگوييد ترس دولت ايران بجاست؟<br /><span style="color:#000099;">حسن شريعتمدارى</span> : به اين معنى بجاست كه هنوز به اين مرحله از بلوغ فكرى و سياسى نرسيده كه اين به نفع مملكت، به نفع دين و به نفع سياست است. به اين معنى بجاست. وگرنه ترس بيجايى است و اين مسيرى است كه به هر صورت هم سياست و هم دين در ايران بايد برود.<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : شما فشار و سركوبى را كه بر پدر خودتان آيتالله شريعتمدارى و خانواده و اطرافيانشان اعمال شد را تجربه كرديد. مىتوانيد براى ما مقايسهاى بكنيد زمان پدرتان را يا زمان كنونى، از نظر فشارها و سيستم موجود؟<br /><span style="color:#000099;">حسن شريعتمدارى</span> : البته اين مقايسه بسيار مشكل است. از يك سو پدر من چون يك مرجع تقليد برجسته و همطراز با آقاى خمينى بود براى نظام بسيار سخت بود كه حدس بزند كه اين فشارها به چه نتايجى منجر خواهد شد. از سوى ديگر شخصيت خشن و سركوبگر آقاى خمينى در آن زمان همراه با نفوذى كه در توده مردم داشت و جنگ ايران و عراق جوى را در ايران بوجود آورده بود كه در آن جو اين نوع سركوبها ممكن مىشد. امروز به كلى وضعيت فرق كرده است. اولا اين نظام بتدريج تحت تأثير فشارهاى بينالمللى است و وقتى سازمانها و نهادهاى بينالمللى فشارهاى كافى مىآورند، در بسيارى موارد مجبور به عقب نشينى است. از سوى ديگر نظام تجربه بسيار زيادى براى پروژههاى پيچيده امنيتى و فشار آوردن به افراد پيدا كرده است. آن موقع اين تجربهها را نداشت. اكنون با پروژههاى پيچيدهاى نسبت به اطرافيان آقاى بروجردى و ديگران مىتواند جوى را بوجود آورد كه بدون دادن هزينههاى زياد اين افراد را به شكست و تمكين وادارد. بنابراين درست است كه اين مقايسه سخت است، ولى در حقيقت اين مقايسه به ما اين هشدار را مىدهد كه ما بايد به وضع مؤثرترى از آقاى بروجردى و اطرافيانشان حمايت كنيم، سازمانهاى بينالمللى را وادار كنيم كه فشار بياورند و نگذارند كه اين صدا در روحانيت خاموش بشود. ايشان با هر انگيزهاى كه اين صحبت را مىكنند، به هر پايگاه روحانيت كه مربوط هستند و در هر سلسله مراتبى از روحانيت هستند، مهم نيست. مهم اين است كه يك روحانى با هر انگيزهاى به اين نتيجه رسيده كه تداخل دين در دولت به نفع ايشان، به نفع دينشان و به نفع جامعه و كشورشان نيست و حاضر است بهاى سنگينى را بپردازد و اين خواست را با صداى بلند اعلام كند. خود اين چيز وظيفه سنگينى را براي دفاع از ايشان بر دوش ما مىگذارد و علاوه بر آن دفاع از انسانهاى ضعيف، انسانهايى كه زير فشار هستند در مقابل چنين دولت سبع و خشن و ضدانسانى وظيفه هر انسان آزاده است. من تعجب مىكنم با وجود اينكه ايرانيانى كه خواستار جدايى دين از دولت هستند، قشر سكولار جامعه، كه بايد از چنين خواستى در روحانيت استقبال شايانى بكند، در اين مورد سكوت كرده است. مهم نيست كه آقاى بروجردى روحانى است و آنها ممكن است خاطره خوشى از روحانيت نداشته باشند، مهم اين است كه اگر چنين انديشهاى در روحانيت شكوفا و بارور بشود، باعث رفرم و بازنگرى در دين مىشود و اين به نفع كشور و به نفع سياست و به نفع دين است. پيام مىدهم به همه نيروهاى سكولار جامعه و همه روشنفكران و روحانيان آزاده كه بدون ملاحظه از خواست و مظلوميت ايشان دفاع كنند و نگذارند اين صدا كه پس از سالها در ايران دوباره بلند مىشود دوباره خاموش بشود.<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : با توجه به اوضاع داخلى و بينالمللى براى ايران چه چشماندازى را براى خواستى كه آقاى بروجردى مطرح كرده است، مىبينيد؟<br /><span style="color:#000099;">حسن شريعتمدارى</span> : به نظر من اين خواست در ميانمدت قابل تحقق است. ولى متأسفانه فضاى فعلى بينالمللى تحت تأثير مذاكرات ايران در مورد غنىسازى اورانيوم چنان فضا را معطوف به اين مذاكرات كرده است كه صداهايى كه خواهان رعايت حقوق بشر در ايران هستند در ذيل چنين مذاكراتى قرار مىگيرند و پژواك كافى پيدا نمىكنند. و دولتها بخاطر اينكه مبادا روابطشان در اين مذاكرات با ايران دچار مشكلاتى شود، آگاهانه به چنين صداهايى كمتر توجه مىكنند و در بعضى مواقع ناديده مىگيرند. بنابراين از طرف ما ايرانيان فشارهاى بسيار بيشترى به سازمانهاى بينالمللى در اين موقعيت لازم است تا اين صدا خاموش نشود و در اين موقعيت شلوغ بينالمللى تحت تأثير چنين مذاكراتى قرار نگيرد.<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : آقاى شريعتمدارى، بسيار سپاسگزارم كه در مصاحبه با ما شركت كرديد.</span></strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-24516904344102905782008-10-15T07:35:00.000-07:002008-10-15T07:48:41.734-07:00<img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257391809908631986" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; CURSOR: hand" alt="" src="http://2.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPYB_wqm6bI/AAAAAAAAApA/Snehd0VtIMA/s200/27rajab24.jpg" border="0" /> <strong><span style="font-family:arial;font-size:130%;color:#000099;">سركوب روحانيان طرفدار اسلام غيرسياسى و هواداران آنان</span></strong><br /><p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;">مصاحبه د ویچه وله با آیت الله سيد حسين كاظميني بروجردی<br />از آغاز انقلاب ايران و با ايجاد حكومت اسلام سياسي آن گروه از روحانيان و طلاب علوم دينی كه موافق اسلام سياسى نبودند ، و مورد مشهور آن آيتالله شريعتمداری است، با فشار و پيگرد روبرو شدند. با ايجاد دادگاه ويژه روحانيت اين نهاد مسؤوليت اصلى را در اِعمال فشار بر اين قشر جامعه بر عهده داشته است. هم اكنون نيز روحانيانى كه خواستار جدايى دين و دولتاند، و نيز شاگردان آنان، سركوب مىشوند. اين روزها آيتالله سيد محمد حسين كاظمينى بروجردى به گفته خود و شاگردانش، به شدت زير فشار و مورد تهديد است. آقاى بروجردى به تاريخ ۲۷ شهريور ( ۱۸ سپتامبر ) با نوشتن نامهاى از سازمانهاى مدافع حقوق بشر خواسته است كه به وضعيت اين قشر زير فشار و نقض حقوق آنان نيز توجه كنند.<br />كيواندخت قهارى/ 1385 خورشيدي<br /><br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : آقای آيتالله بروجردی، مطلع شديم كه چند هفته پياپی است كه فشار بر شما و شاگردان شما وارد میشود و شما را تهديد میكنند. اين فشارها از سوی چه كسانی است؟<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : اين فشارها مجموعاً چهارده سال است؛ ولی حدود دو ماه است كه تشديد شده و به حد غيرقابل تحمل و جنايتكارانه رسيده كه درخور شعارهايی كه وزارت اطلاعات میدهد نيست كه خودشان را سربازان گمنام امام زمان میدانند. علت اين فشارهای شديد اين بود كه آخرين جلسهای كه من با يارانم داشتم، تيراژش به صدهزار نفر رسيد. اين در حالی است كه رسانههای جمعی داخلی مرا تحريم كردهاند و كلمهای حق ندارند بگويند. اين بود كه مبهوت شدند و ترسيدند كه اين جمعيت زياد با دست خالی، در مركز تهران میتواند برايشان عواقب وخيم داشته باشد. اين جلسه در ماه قبل در بزرگترين ورزشگاه سرپوشيده كشور به نام شهيد كشوری بود. امتداد جمعيت آمده بود به سمت دو ميدان كاظمی و جوانان و قسمتی از خيابان شريعتی. مراسم كاملا مذهبی بود. چون من اصلا طرفدار اسلام منهای سياست هستم. من و پدرم، كه از بزرگان علمای ايران بود و پنج سال قبل ايشان به طور مشكوك كشته شدند، از دنيا رفتند و قبرشان در مسجد خودشان در ميدان خراسان، مسجد نور بوده است كه اين قبر هم مورد حمله قرار گرفته و تخريب شده است. زائرانش به زندان میروند، آنها را به بند ۲۰۹ اوين كه محل شكنجه است میبرند و اذيت میكنند و آزار میدهند و تعهد میگيرند كه ديگر به مزار ايشان سر نزنند.<br />اجتماع ما باعث شد كه چند روز پس از مراسم به منزل پدر ما بين ساعت ۶ و ۷ يك روز شنبه نزديك به دو ماه قبل حمله كردند. منزل پدرمان را خرد كردند، عكسهای ايشان را شكستند، كمدها را خرد كردند. خيلی اموال از ايشان بردند، چيزهايی، آثار عتيقی كه مربوط به خودشان و پدرشان بود. آثار عتيق دينی بود، كتابهای خطی بود كه يك سری اسناد در آن مربوط به هويت اسلام واقعی بود، اسلامی كه دور از سياست است. همه را بردند. خادم ايشان را، دختر و داماد ايشان را و نيز منشی و راننده ايشان را به همان بند مخوف ۲۰۹ بردند. مورد اذيت و آزار قرار گرفتند كه البته اينها بيرون آمدند، ولی هر كدام از اينها عوارضی گرفتند. خواهر من عوارض مغزی گرفته و بقيه هم مشكلات تنفسی و قلبی پيدا كردهاند.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : يعنی در آنجا شكنجهشان كردهاند؟.<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : آن روز به خانه ما ريختند و با فرياد ما اهالی محل و همسايهها جمع شدند. كم كم نزديكان ما جمع شدند و مقاومت كردند. افرادی كه با لباس شخصی بودند از وزارت اطلاعات و دادسرای ويژه روحانيت متواری شدند و بعد نيروی انتظامی وارد شد. به زور مرا وارد منزل كردند. من میخواستم با آنها بروم، چون مسأله بايد بالاخره به جايی میكشيد. با گستاخی به منزل ما از ديوار وارد شده بودند. قفل منزلمان را شكسته بودند. دختران مرا تهديد كردند. اين مسائل كه پيش آمد ما سه چهار ساعت در خيابانهای اطراف بوديم. جمعيت جمع شده بود. من میخواستم به زندان بروم مردم نمیگذاشتند. به منزل آمدم. از آن موقع به بعد هر شب به منزل نزديكانمان میروند، نصفه شب میروند، قفل میشكنند، با نردبان میروند، در خرد میكنند. رعب و وحشت را بسيار كردهاند. من حدود ۱۰۰ تلفنچی داشتم. كسانی بودند كه با جامعه ارتباط داشتند. هر روز با هزاران نفر رابطه داشتيم. همه اينها را گرفتند يا تحت تعقيباند. بسياری از آنها به منزل نمیروند. در ميان عزيزان من يك خانم استاد دانشگاه بود كه بچه چهار ماهه داشت. بچه را همان ساعت يك نصفه شب از آغوشش كشيدند و ايشان را به همان جايگاه مخوف بردند. شير ايشان خشك شد و بچه هنوز ناراحتی روانی دارد كه چند روز از مادر جدا بوده است. در جاهای ديگر میرفتند و میزدند. پای يكی از نزديكانم را كه مقاومت كرده بودند خرد كردند.<br />به هر حال دعوای اصلی اينها اين است كه میگويند چرا تو دين منهای سياست را مطرح میكنی. اين خواست اكثريت مردم ايران است. مردم از بس مسائل سياسی ديدهاند سياستزده شدهاند. و رسانههای داخلی در اين باره كلمهای نمینويسند.<br />خواست من اين است كه چون اطلاعرسانی به مردم ناممكن است لااقل جهان بداند كه اينها با ما چه میكنند. ما نه تروريست هستيم، نه سياسی. من در طول چهارده سال حركت مذهبی تبليغی به كسی توهين نكردهام. الان دستور تيرباران برای من و خانوادهام هست. ۴۵ روز است كه از اتاقم بيرون نيامدهام. خانه در محاصره است. به جامعه جهانی بگوييد كه وظيفه داريد در قبال عدالت از ما دفاع كنيد. اين پيام ما را به سازمانهای بينالمللی حقوق بشر برسانيد. من برای كشته شدن آمادهام. چند شب پيش برق منزل را قطع كردند و گفتند كه میخواهيم شما را بكشيم. من كفن پوشيدم و به در منزل رفتم با شمشيری كه از آبا و اجدادم به ارث رسيده است و گفتم من برای كشته شدن آمادهام. شما هر گونه كه میتوانيد پيام ما را به جامعه جهانی برسانيد.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : آقای بروجردی، پس به نظرتان میآيد كه چون بسياری از مردم هم خواستار جدايی دين و دولت هستند است كه الان شما زير فشار هستيد؟<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : بله، چون ما تبلور اين حركت هستيم كه از دين سياسی دور هستيم و مردم به دور ما جمع میشوند، اينها ناراحتاند. از هر قشری را توانستهايم جمع كنيم و اينها از همين نگران و ناراحتاند.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : پيوندی میبينيد بين فشار بر خودتان و بر شاگردانتان و فشاری كه چند ماه پيش بر دراويش گنابادی قم برای مثال وارد آوردند؟<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : حركت ما از آنها كاملا جداست. آنها درويشاند. ما در مسير امامانمان هستيم. فكر میكنم آنها ما را خطرناكتر بدانند. چون در مورد آنها میگويند درويشاند، تمام شد. يك كلمه میگويند اينها صوفیاند و حركتشان جداست. اما بسيار سخت میتوانند ما را محكوم كنند. چون ما از همان پيغمبر، از همان امام و از همان قرآن آنها دم میزنيم و برای همان فاطمه و علی آنها عزاداری میكنيم. اين است كه اين وصلهها را نمیتوانند به ما بچسبانند. حركت ما فراگيرتر است و در نتيجه فشار بر ما بيشتر است. در جلسات من غالبا سنی، مسيحی، يهودی، لات، بدحجاب هم میآيد. چون من سانسور نمیكنم و میگويم كه خدا مال همه است.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : در ميان طرفداران شما جوانان هم زياد هستند؟<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : بله، اكثراً قشر دانشجو و جوان هستند.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : آيا هيچ مرجعی وجود ندارد كه شما بتوانيد پيش آن بخاطر فشارها و تهديدها شكايت ببريد؟<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : من در اين دو ماه نامه نوشتم به رهبری، به رييس قوه قضاييه و به رييس جمهور. هر بار كه نامه دادم اذيتها بيشتر شد. چون اينها در همه جا دست دارند و عمدتا مسؤوليت اين جنايات را بر عهده وزارت اطلاعات میدانم و دادسرای ويژه روحانيت.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : در گذشته هم، پيش از اين دو ماه، شما زير فشار بودهايد برای مثال از طرف دادگاه ويژه روحانيت؟<br /><span style="color:#000099;">كاظمينى بروجردی</span> : بله، من دو بار از ناحيه آنها به زندان افتادم. يك بار در سال ۱۳۷۴ بود كه چند ماه زندان بودم. زندان مخوف و ناشناختهای بود به نام توحيد كه احتمالا زندانی بازمانده از دوره رضاشاه بود. در پشت پستخانه مركز بود. در آنجا شكنجههای مختلف شدم. يك بار ديگر هم در سال ۱۳۷۹ بود كه در همين بند ۲۰۹ اوين بودم كه در آنجا از بس اذيتم كردند سكته كردم. الان هم عزيزان مرا به آنجا میبرند و مورد اذيت و آزار قرار میدهند سَرِ همين كه چرا شما میخواهيد استقلالی در ديانت داشته باشيد. شما چرا همسو با ما نيستيد؟ يعنی اولينترين اصل برای آزادى انسان اين است كه دينی را كه میخواهد داشته باشد. ما میخواهيم دينی داشته باشيم كه سنتمان بوده، از آبا و اجدادمان رسيده، مورد دخالت و تصرف كسی قرار نگرفته باشد. اينها ايران را محيط بسته كردهاند كه هيچ صدايی بيرون نرود. ما اصلا سياسی نيستيم. در طول اين چهارده سال يك بار وارد مسائل سياسی نشديم و زنده باد مرده باد نگفتيم. فقط به دنبال اهداف و سنت اجدادمان بوديم و كسانی كه در مسير عدالت خداوند را میپرستند. اگر مجامع بينالمللی میتوانند در باره اين مسائل به دولت ايران هشداری بدهند اگر نمیتوانند صدای ما را به سازمان ملل يا جاهای ديگر برسانند.<br /><span style="color:#000099;">مصاحبه گر</span> : آقای بروجردی سپاسگزارم كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد.</span></strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-38645723588380117472008-10-15T03:58:00.000-07:002008-10-15T07:50:40.947-07:00<img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257342360095210258" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; CURSOR: hand" alt="" src="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPXVBZwWuxI/AAAAAAAAAow/UgMmvxsdIvA/s200/Ayatollah+Boroujerdi.jpg" border="0" /> <p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="font-size:130%;color:#000099;">مصاحبه دويچه وله باآيت الله سيد حسين كاظمينى بروجردى</span><br />شماره : 2<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : آقاى آيت الله بروجردى، دستگيريهاى روزهاى اخير اطرافيان شما به چه صورت بوده و اطلاع داريد كه از طرف چه كسانى انجام گرفته است؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span> : اينها مجموعا در اين دو ماه چند بار اراده به حمله به اينجا كردند، براى كشتار يا گروگانگيرى ما ولي با مقاومت كسانى روبرو شدند كه در اينجا بودند. اين است كه به شكست مىرسيدند و از اينها دستگير مىكردند و مىبردند. اخيرا تشديد كردند و تمام آنهايى را كه مىشناسند كه ياران ما هستند محض ورود و خروج دستگير مىكنند و به همان بازداشتگاه مخوف ۲۰۹ اوين كه محل شكنجه است مىبرند. در اين ماه رمضان كه همه روزه هستند. تمام بچههاى ما مؤمناند و متديناند و از آنها ايمانشان خيلى بيشتر است، حاضر نيستند آخرتشان را به دنيا بفروشند، سياسى نيستند. تشديد كارشان هم بخاطر اين است كه مىدانند به زودى قطعنامهاى در سازمان ملل تصويب میشود. اينها مىخواهند اقدام كنند و به نام ما چيزهايى پخش كنند. اينكه مثلا ما از خواسته هايمان عدول كردهايم. كه البته اين هيچ اعتبارى ندارد، آنچه به نام من باشد، وقتى كه من در دسترس نيستم.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : آقاى بروجردى، گفتيد كه مدتى است اين دستگيريها شروع شده است. از چند روز پيش است؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: از اول هفته تشديد شده است، به صورتى كه بيرون در دو سمت منزل ما كه دو خيابان فرعى كوچهمان را قطع مىكنند، چند ماشين ايستاده و به زور و با زدن اينها را سوار مىكنند و مىبرند. بعضى از كسبه محل ديدهاند و مىگويند كه به صورت ضرب و شتم است. چند نفر مىريزند روى سر يك نفر و به زور دستبند ميزنند و مىبرندش. در اين هفته تقريبا روزى ده بيست مورد ادامه داشته.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : در حدود چند نفر اطلاع داريد، اسامى داريد كه دستگير كردهاند؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: حدود ۱۰۰ نفر بيشتر هستند در طول اين هفته.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : از اين عده كسانى هم هستند كه در اين ميان آزاد شده باشند؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: يكى دو نفر اين اواخر آزاد شدند كه يكى از آنها مريض بود و احتمال مرگ داده بودند. سن يكى از آنها پايين بوده و شايد احتمال دادهاند كه اين باعث تبليغ عليهشان مي شود ولى به اينها هم كه آزاد كردهاند مسائلى گفتهاند به جهت جنگ روانى، اينكه حكم تير همه آمده و ما به زودى حمله مىكنيم به برخى هم گفتهاند كه همكارى نكنيد با تير مىزنيم . همكاريشان هم گفتهاند اين است كه غير از اينكه آمار داخل را بدهيد در آب شربشان هم مواد بيهوش كننده بريزيد و سريع خبر دهيد تا ما بياييم.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : اطلاع داريد كه به طور مشخص اين دستگيريها به توسط چه كسانى صورت گرفته است؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: اينها همه از دو جانب وزارت اطلاعات و دادگاه ويژه روحانيت است كه هر دو مسؤول آزار و اذيت و شكنجه اين چند ماهه ما و يارانمان بودند و ما از اينها شكايت كرديم كه به زودى در مجامع بينالمللى اين دو نهاد بايد مؤاخذه بشوند. اخيرا هم شنيدم از طريق سازمان عفو بينالملل از جمله خواستار انحلال دادگاه ويژه روحانيت شدهاند.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : آقاى بروجردى، تا چه حد خبر اين دستگيريها در ايران بازتاب داشته است؟ در اين مورد اطلاعى داريد؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: در ايران كه رسانههاى جمعى در سانسور كامل است، مخصوصا براى ما. اربابان جرايد چپ كه يك مقدارى ادعاى آزادى دارند، اينجا پيش من مىآيند و عذرخواهى مىكنند و مىگويند كه گفتهاند كه اگر اسمى از شما بنويسيم روزنامه را میبندند. ولى تقريبا روزى دو سه هزار نفر من ديداركننده دارم كه اينها مىآيند و اعلام همدردى مىكنند و مىخواهند كه مقابله كنند اما من اجازه نمىدهم . مىخواهند كه يك روز را به عنوان حركت عمومى در خيابان انجام بدهند كه من بخاطر اينكه خونريزى نشود، بخاطر اينكه طرفدار صلح و ثبات هستم، امنيت عمومى را میخواهم، وحدت ملى را دوست دارم، اجازه نمىدهم.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : يعنى انتشار اين اخبار دهان به دهان صورت مىگيرد.<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: بله، چون اينها كه ماهوارهها را جمع كردهاند يا امواج در ماهوارهها مىاندازند و نمىگذارند كه اخبار برسد. اگر پشهاى در جايى از دنيا متولد شود مىگويند، اما اخبار به اين مهمى را پنهان مىكنند.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : الان خود شما در چه وضعيتى به سر مىبريد؟<br /><span style="color:#000066;">سيد حسين كاظمينى بروجردى</span>: در وضعيت جنگى ، يعنى اينجا ما در اين دو ماه وضعيت جنگى داشتيم، غير از جنگ روانى و عصبى مرتبا تهاجمات بوده و خانواده مورد تهديد بوده است. و الان كه ايام تحصيل است، بچههاى ما نمىتوانند براى تحصيل بيرون بروند، چون اعلام كردهاند كه مىدزدند، چون سابقه هم دارد. اينها ده سال قبل همسر مرا دزديدند و ده ساعت بيهوشى غيرمجاز به او دادند كه الان آثارش تبديل به بيماري مغزى شده است كه در باره آن اسناد و مدارك هم داريم . لكههايى در مغز ايشان ايجاد شده و حدود بيست تا قرص ايشان بايد بخورد. فقط پيام ما را به ملتهاى جهان برسانيد كه ما از خداى آنها صحبت مىكنيم، خداى عيسى مسيح، خداى موساى كريم، خداى محمد امين، خداى زردشت. ما مىخواهيم خداپرستى در ايران بدون سياست باشد. همه سرمايه انسان خداى اوست. اگر عدالت، وجدان و انسانيت مىخواهيم، بايد زير سايه خدا باشد. ما اين را ميخواهيم كه دنيا از ما حمايت كند و قطعنامهاى در سازمان ملل بشود به عنوان اينكه اين دو نهادى كه وحشى هستند و اذيت مىكنند و شكنجه مىدهند و آزادانه در خيابان مىربايند و حق مسلم خود را كشتار مىدانند، اين دو نهاد تنبيه شوند.<br /><span style="color:#000066;">گزارشگر</span> : آقاى بروجردى، سپاسگزارم كه در مصاحبه با ما شركت كرديد.</span></strong><br /></p><p align="right"><strong>كيواندخت قهاري /مهرماه 1385خورشيدي</strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8169794130867160659.post-40534481297185456882008-10-15T03:45:00.000-07:002008-10-15T05:16:20.114-07:00<a href="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPXdrtYpZXI/AAAAAAAAAo4/mqtgbIdLL5w/s1600-h/kazemini_borojerdi2.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5257351883012007282" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; CURSOR: hand" alt="" src="http://3.bp.blogspot.com/_23GhaUCChRQ/SPXdrtYpZXI/AAAAAAAAAo4/mqtgbIdLL5w/s200/kazemini_borojerdi2.jpg" border="0" /></a> <p align="justify"><strong><span style="font-family:arial;"><span style="font-size:130%;color:#000099;">مصاحبه دويچه وله با آيت الله سيد حسين كاظميني بروجردي</span><br />شماره : 1<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : همانطور كه خدمت شما عرض كردم ما اين اطلاعيه را هم امروز و هم ديروز دريافت كرديم در رابطه با نامه اي كه شما براي آقاي سولانا نوشتيد . مي خواستم از حضورتان سؤال كنم كه ابتدا بفرمائيد كه اساساً علتش چه بوده است كه شما اين نامه را ارسال كرديد؟ و انتظار داريد كه از اين نامه چه نتيجه اي بگيريد ؟<br />آ<span style="color:#000099;">يت الله كاظميني بروجردي</span> : ما به مسئولين كشور مشكلاتي كه در كشور پيدا شده و كشتي وحدت ملي و امنيت داخلي را تهديد مي كند گوشزد كرديم ؛ به رهبر انقلاب به رئيس قوه ي قضائيه به رئيس جمهور ولي جوابي نيامد جز تشديد فشارها و اذيت و آزارها . اين بود كه تصميم گرفتيم حالا كه از آنها جواب نمي آيد و رسانه هاي داخلي هم بايكوت هستند و سانسور شديد دارند و اگر اسمي از من بخواهند بنويسند آقاي « كاف » مي نويسند تا اين حد اجتناب مي كنند از نام و نشان ما در جامعه . من گفتم پس به مسئولين مجامع بين المللي نامه بنويسم و مسائل را در افق بلند تر و وسيع تري مطرح كنم چون اين مسئله شخصي نيست؛ اولاً مسئله ي خداوند است كه حضرت باريتعالي بندگانش را دعوت كرده هر كس با هر لساني با هر وضعيتي مي خواهد به او نزديك بشود واينها تشديد كردند بر اينكه حتماً بايد از طريق دين دولتي خدا را بپرستيد .<br />اين دخالت در كار ماوراء و فضولي به مسئله ي خدا پرستي است؛ لذا من نامه نوشتم هم براي دبير كل سازمان ملل هم براي پاپ اعظم هم براي مسئولين پارلمان اروپا و هم براي تمام آنهايي كه احساس وظيفه مي كنند نسبت به عدالت جهاني به وجدان بشريت به تماميت آرمان خداوند در جهان ، بر اين اساس بوده است .<br /><span style="color:#000099;">گزارشكر</span> : ممكن است بفرماييد چه تفاوت انديشه اي بين شما ، نظرات شما و همچنين حاكميت ، كه باعث شده اين حالتي كه فرموديد ايجاد بشود؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : نظر من نظر دين سنتي است؛ مذهبي است كه از طريق پدران ما رسيده؛ تمام مجموعه ي پدران و اجداد من كه بيست و هفتمينش امام سجاد است نوه ي امير المؤمنين و نتيجه ي پيامبر اسلام است . تماماً ديني داشتيم كه هرگز در آن مردم اذيت نمي شدند ، آزار نمي شدند ، آزاد بودند ، دلايل و اسناد و مدارك ما در قرآن و سنت نبي و سيره امامان و اجداد ما موجود است و قابل انكار نيست. مجموعاً حرف ما اين است كه هر كس به هر لساني به هر زباني بخواهد خدا را بخواند ، بايد آزاد باشد و نبايد واسطه اي بين خدا وخلق باشد و هر نوع ديكته اي كه باعث بشود مردم نسبت به خداي تعالي بدبين شوند يا از او دور شوند يا بيزار شوند اين خلاف مصالح متافيزيكي و ماورايي است .<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : در نتيجه شما به اين عقيده كه فرموديد معتقد هستيد . من از اطلاعيه اي كه صادر شده بود احساس كردم كه شايد شما منظورتان يا هدفتان اين است كه دين را از سياست جدا كنيد و در حقيقت به يك نوع سكولاريسم معتقد هستيد اين طور هست ؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : سابقه ي خوشي تاريخ بشر از آميختگي دين و سياست نداشته است؛ در عهد بني عبّاس و بني اميّه و امپراتوري عثماني و مواقعي ديگر كه لزوماً مردم بايد طبق يك آئين نامه ي خاصي خدا را مي پرستيدند با يك اصل و فرع مشخص شده اي از جانب اشخاصي ! اين طور سوابق نشان مي دهد كه انسان از خدا دور مي شود و انسان هم فطرتاً غير از خداي خودش كسي را ندارد بايد هر كاري كه انسان را از خدا دور ميكند ، بدبين مي كند ، بيزار ميكند ، حذف بشود .<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : در هر صورت منظورتان اين است كه شما در حقيقت معتقد هستيد با فاصله گرفتن دين از سياست ، همين چيزي است كه امروز حاكمان ايران با آن مخالف هستند و مي گويند كه نه برعكس ، دين همان سياست است و سياست همان دين است<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : بله همين است<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : مطلب ديگري كه مي خواستم عرض كنم شما فرموديد كه مبارزات و يا اينكه آن راهي كه شما رفتيد مورد نظر حكومت نبوده است و مواجه با مكافاتي شُديد يعني مجازات شديد، در اين رابطه ممكن است صحبت فرماييد؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : بله ، ما ، هم من و هم پدرم ؛ پدرم از علماي بزرگ پايتخت بوده ، نيم قرن سابقه ي دفاع از تماميت تشيع داشته ، كتابهاي بسياري از خود بجا گذاشته ، ايشان هم بعد از انقلاب منزوي شده و مورد هجوم حكام قرار گرفته بعد هم چهار سال قبل در يك مرگ مشكوك ايشان از دنيا رفتند و در مسجد خودشان در ميدان خراسان تهران مسجد نور دفن شدند و جديداً مقبره ي ايشان را خراب كردند و خانواده ي ايشان را منع كردند از آمدن به قبر ايشان و مردمي كه به زيارت ايشان مي روند دستگير مي كنند و به بند 209 اوين كه محل شكنجه است مي برند و تعهد ميگيرند كه ديگر براي زيارت به قبر ايشان نروند .<br />خودِ بنده چهارده سال قبل يك حركتي را آغاز كردم كاملاً مذهبي دور از سياست به قصد اينكه مردمي كه پدران و اجدادشان مسلمان بودند شيعه بودند و به تدريج از دست دين مداران خسته شدند و زده شدند و دور شدند و به لائيك رفتند يا يك آئين ديگري گرفتند ما اينها را دوباره به مكتب تشيع جمع كنيم .توفيقمان هم زياد بود به حدي كه در آخرين جلسه ي من دو ماه قبل جمعيتي جمع شد كه اسناد و مدارك هست ، عكس و فيلم هست . يك چنين جمعيتي با دست خالي با بايكوت كامل رسانه هاي داخلي جمع كردن واقعاً كار شاقي است و همين امر باعث خشم اينها شد و وزارت اطلاعات و دادسراي ويژه ي روحانيت تصميم به قلع و قمع ما گرفت. در اين جلسه هم جمعيت بسيار زياد بود و هم متنوع بود، هر قشري آمده بود ، بي دين آمده بود ، مؤمن آمده بود بخاطر اينكه مي دانستند ما در حركتمان صادقيم و هيچ توقعي نداريم ما نه چشم داشت به مال مردم داريم نه مي خواهيم با رأي اينها به كابينه برويم نه پارلمان مي خواهيم . بخاطر همين صداقت و سادگي ما مردم از هر گروهي آمدند و اين جلسه برگزار شد بعداز آن جلسه دو سه شب بعد ، حركت سختي از طرف اينها آغاز شد به منزل پدرم رفتند و همه چيز را ويران كردند، بسياري از اسناد و مدارك ايشان را بردند، كتبي كه از پدرانشان به ارث رسيده بود بردند و خيلي از يادگاريهاي اجدادم را بردند . اينجا هم حمله كردند و با مقاومت مردم روبرو شدند و آن عناصر لباس شخصي فرار كردند و كار را به نيروي انتظامي دادند ، سردار طلايي دخالت كرد . از آن روز به بعد ما اينجا نشسته ايم براي اينكه حاكم اگر خواست ما را بكُشد ما آماده باشيم چون من حاضرم كشته شوم و تسليم اينها نشوم چون بين ما و اينها ديواره هاي بلند اعتقادي است و الان 52 روز است كه من نشسته ام در اتاقي زنداني هستم و بخشي از پيروانمان كه تحت تعقيب اينها هستند اينها هم دور من هستند ولي مردم هر روز انبوه مي آيند و هزاران نفر هر روز براي اعلام حمايت مي آيند ولي من از ملت نمي خواهم سوء استفاده كنم يعني باز اين را يك نوع سياست ميدانم به مردم بگويم كه به فلان تاريخ به خيابان بريزيد ، اهل اين حرفها نيستم فقط مي خواهم اطلاع رساني از داخل و خارج بشود، مردم بدانند ، جهان بداند اينجا چه خبر است و يكي اينكه تاريخ را بنويسيم چون تاريخ لوث شده ، تاريخ دستكاري شده ، تاريخ معاصر نسبت به ديانت ديد بدي پيدا كرده همان طور كه پاپ اعظم يك مطالبي گفتند ، اين اسلام واقعي مبراي از اين اتهامات است . </span></strong><strong><span style="font-family:arial;">من ميخواهم با حركتم ولو به قتلم منجر بشود تاريخ پاك بشود آن غبار آلودگي كه به ذهنيتهاي جامعه رسيده و مردم جهان را نسبت به اسلا م و شيعه بدبين كرده پاك بشود. اينها دراين 52 روز بسياري از عزيزان مرا گرفتند با وضع فجيع خانه هايشان را خُرد كردند بچه ي قنداقه را از بغل مادر گرفتند باعث خشك شدن شير مادر شد. آنهايي كه گرفتند اكثراً بيماريهاي روحي و جسمي دارند خواهر خودِ مرا كه به زندان بردند الان بيماري مغزي دارد و هر روز تهديد ميكنند. اخيراً گفتند كه فردا از طرف نماز جمعه مي خواهند به اينجا حمله كنند كه كار نظامي و انتظامي نباشد و بگويند كار مردم است . بسيجيها مي خواهند حمله كنند و ما را قلع و قمع كنند، من حاضرم . من آن هفته هم كه برقهاي منطقه را قطع كردند ، قبلش به من گفتند بعضي از اينهايي كه با اينها ارتباط دارند ، امشب برق منطقه را قطع مي كنند و به شما حمله ميكنند براي كشتار من ، همان لحظه كه برق را قطع كردند آمدم كفن پوشيدم و شمشيري كه از آباء و اجدادم به من رسيده به دست گرفتم كه مردانه مثل امام حسين جدم كشته بشوم . اينها همه جور مرا اذيت كردند از طريق داخل كه بايكوت كامل است از طريق خارج ماهواره ها راجمع كردند كه صداي ما از خارج به داخل نرسد ولي من اينها را نمي خواهم، مي خواهم تاريخ نوشته بشود ، مجامع بين المللي در مسائل باشند ، سازمان ملل دخالت كند ، من در نامه اي كه به دبير كل نوشتم قيد كردم كه اگر يك جايي زلزله بيايد شما اقدام مي كنيد و خود را مسئول ميدانيد ولي جايي كه عذاب استبداد هست نمي خواهيد دخالت كنيد ؟ نمي خواهيد مسائل را زير نظر بگيريد ؟<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : بسيار ممنونم آقاي آيت الله سيد حسين بروجردي از توضيحاتي كه داديد وليكن دو مطلب در ذهن من هست كه فرموديد : پدر گراميتان با مرگ مشكوكي جهان را وداع گفته و مطلب و سؤال دوم اين است كه شما براي پيروانتان مگر چه مي گوييد كه به اين شدت مورد خشم حكومت قرار گرفته ايد ؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : پدر ما كه عرض كردم به مرگ مشكوك رفتند ، ما نگفتيم كه وزارت اطلاعات ايشان را كشت يا دادگاه ويژه روحانيت ايشان را كشت ولي بعد از به خاكسپاري ايشان عداوت و دشمني وزارت اطلاعات و دادگاه ويژه روحانيت علني شد و اين به قول علماء نشان خودش را پيدا مي كند ، زبان اشاره است . تخريب مقبره ي ايشان كه بسيار هم محقر بود ، همان محقر را هم خراب كردند و اين كه مسجد را مصادره كردند ، مسجد دو دهه در دست من بود من نائب پدرم بودم در آنجا تمام اهالي منطقه ارادت به من دارند و اينكه زائرينش را به زندان مي برند ، شكنجه ميدهند ، كه آنجا نرويد يك فاتحه اي بخوانيد !<br />مسئله ي ما همين است كه ما تا دوماه قبل اصلاً كلمه اي از سياست نمي گفتيم اينها خودشان مرا وادار كردند، ما فقط دين واقعي را نشان ميداديم، اينها مي ترسيدند از اينكه مردم چشمشان به دين حقيقي گشوده بشود ولي از 52 روز قبل، ديگر كارم را شروع كردم و اول به مسئولين نامه نوشتم ولي الان تقريباً ده روز است كه ديگر حرفهايم را من از طريق خارج ميزنم تا در تاريخ ثبت بشود و هيچ چشم داشت سياسي هم نداريم، يعني ما با دنيا قهر كرديم، دنيا طلب نيستيم، هيچ وقت نمي خواهيم كه اينها بروند ما بياييم حتي نمي خواهيم اينها بروند كسي ديگر بيايد، فقط مي خواهم كه همه چيز مشخص باشد ، جامعه ي جهاني دخالت كند در امر حقوق بشر؛ ، مسئله ي خدا پرستي مهمترين مقوله ي حقوق بشر است چرا كه انسان فطرتاً خدايي آفريده شده ، هر جوري خدا مي خواهد بشر را هدايت مي كند ، بشر به هر زباني حق دارد با خدا حرف بزند در داستان موسي بن عمران داريم كه چوپان داشت با خدا به اهانت صحبت مي كرد كه حتماً ميدانيد در كتابهاي فارسي هم هست ( تو كجايي تا شوم من چاكرت ***** چاروقت دوزم كنم شانه سرت ) كه موسي بن عمران عصباني شد گفت مگر خدا بچه بازي است ، چرا با اين زبان حرف مي زني ، او قهر كرد خدا وحي كرد ، توبيخ كرد پيامبر اولي العزمش را كه تو چكاره اي دخالت مي كني در كار بين من و بندگان من، هر جوري مي خواهد خدا را عبادت كند ، با من حرف بزند ، حرف ما اين است مي گوئيم كه دين را دولتي مي كنيد ، مردم بيزار ميشونداز خدا ، امروز خدا در ايران مظلوم شده است، ما مي خواهيم كه به داد خدا برسيم مي خواهيم كه خدا پرستي را نجات بدهيم .<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : مدتي پيش در خبرها داشتيم ماجرايي كه در قم اتفاق افتاد و حكومت تعدادي از خانقاهها يا حسينيه ها را تعطيل كرد ، ضرب و شتم كرد و مطالب گوناگوني را ايجاد كرد آيا آنها هم يك همچون چيزي يا يك همچون نظري مثل شما داشتند يا اساساً آنها مورد ديگري بود و شما در مسير ديگري هستيد ؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : نه ، آنها صوفي اند . صوفيها براي خودشان سالها يك حركتي دارند خاص خودشان است . حركت ما كاملاً مثل حركت خودِ اينهاست ، ما از قرآن ميگوييم از روايت مي گوييم از حديث مي گوييم از ائمه مان مي گوييم منتهاي مراتب تفاوت اين است كه اينها آن تفسير دولتي را مي خواهند اِعمال كنند ، ما مي گوييم تفسير آزاد از دين ؛ همانطوري كه قبل از27 سال قبل آزاد بوده ، مراجع در اين مملكت بودند ، دين رونق داشته، همه حتي شاهان ايران مؤمن بودند؛ بعضي ها شان مشرّف به خدمت مراجع وقتشان مي شدند؛ همه شان اهل تعبد بودند؛ بعضي ها شان پياده از اصفهان كه پايتختشان بود به خدمت امام رضا مي رفتند؛ در عين حال جهانگشا بودند ، حاكم بودند ، شاه .<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : اجازه فرماييد شما در بين صحبتهايتان اشاره كرديد به صحبتي كه پاپ اخيراً كرده است و مورد خشم حد اقل عده اي از مسلمين قرار گرفته ، بفرماييد كه نظر شما در اين رابطه چيست؟ چگونه تفسير مي كنيد دو طرف قضيه را ، هم آقاي پاپ چه گفته است وهم اين كساني كه دارند با اين شدت با ايشان مقابله ميكنند ، نظرتان در اين رابطه چيست ؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : من عرض كردم بينش ايشان احتمالاً از مجريان باشد، از شريعتمداران باشد، از دينداران باشد و الا ما دلايل بسياري داريم كه نشان ميدهد پيغمبر ما اهل گذشت و صفا بوده ، پيغمبر وقتي وارد مكه شد در فتح مكه با اينكه قريش تمام عزيزان ايشان را كشته بودند وقتي وارد شد فريادش « اليوم يوم المصلحه » ، « اليوم يوم المرحمه » بود؛ گفتند ما همه را بخشيديم و همه ي كفار در خانه ي ابو سفيان كه دشمن اسلام بود جمع بشوند ، آنجا سفارت ابو سفيان باشد، آنجا مأمن باشد، آنجا محل امنيت باشد ، همه را گذشتند ، عفو كردند . امير المؤمنين داراي صفاتي است كه تماماً در بخشش و عنايت است . من مي گويم وقتي اينها در جامعه مطرح نمي شود و قساوت بيايد ، خشونت بياييد ، اينها باعث ميشود كه همه قضاوتشان نسبت به اسلام بد بشود ، بر مي گردد. مثلاً من گفتم اگر وزارت اطلاعات اينجا بد مي كند مردم به پيغمبر بد مي گويند ولي وقتي وزارت اطلاعات تركيه بد كند مردم به آتاتورك بد مي گويند به نظام لائيك بد مي گويند . اين را ما مي گوييم كه اگر جدا باشد ( دين از سياست ) ديگر كسي نفرت از دين پيدا نمي كند .<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : من اعتقاد دارم كه هر اتفاقي كه مي افتد به هر صورت دو سو دارد . حالا نظرشما را دراين رابطه جويا مي شوم ، كه اين صحبتي كه پاپ كرده بود به يك سو انسان مي تواند همين برخوردي را كه امروز يا اين روزها مي بينيم جريان دارد و در مواردي تظاهرات خشونت آميز ، آتش زدن كليساها ويا آن خانمي كه در آفريقا كشه شد يا اينكه برعكس اين مطلب بشود و علماي اسلام و روشنفكران ، البته روشنفكران اسلام از اين فرصت استفاده كنند تا در يك گفتگوي جهاني در سطح گسترده اي بتوانند بحث و گفتگو كنند و به اين گونه مسئله بپردازند و نظر جهانيان را به قضاوت بخواهند كه آيا نظرات آقاي پاپ صحيح بوده است و يا اينكه نظرات علماي روشنفكر اسلامي ، نظر شما چيست ؟ آيا از اين فرصت مي شود استفاده ي مثبتي كرد و آن كساني كه مثل شما مي انديشند ويا اينكه روشنفكران اسلامي بيايند و از اين موقعيت استفاده ي بهينه اي كنند؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : يقيناً با بحث و صحبت خيلي خوب مي شود آئينه ي عصر را از هر غباري پاك كرد . ما عرض كرديم به حدي اسناد و مدارك داريم كه نشان بدهيم اسلام واقعي دين خشونت و ترور و استبداد نيست كه در هر جا بحثي صورت بگيرد ما بسيار براهين داريم ، حتماً بايد همين طور باشد ، بحث و گفتگو باشد ، مناظرات جهاني باشد ، اينطور باعث مي شود كه نظرات مردم نسبت به اسلامي كه بوسيله ي طالبان در اين چند دهه ي اخير بد شده ، آلوده شده تغيير پيدا كند ، عوض بشود .<br /><span style="color:#000099;">گزارشگر</span> : من به عنوان آخرين سؤال اجازه بفرماييد كه اين سؤال را هم كرده باشم ، معروف است كساني كه در بازداشت جمهوري اسلامي قرار مي گيرند مورد آزار و شكنجه قرار مي گيرند شما بعنوان كسي كه به هر صورت در اين بازداشتها بسر برديد آيا مورد آزار و شكنجه هم قرار گرفته ايد و يا اينكه ؟<br /><span style="color:#000099;">آيت الله كاظميني بروجردي</span> : بله؛ من هم روحي شكنجه شدم و هم جسمي . من در دفعه ي دوم زندان سكته كردم و در دفعه ي اول هم عوارض مغزي پيدا كردم كه هنوز هم گرفتارش هستم<br /><span style="color:#000099;">گزاشگر</span> : آقاي آيت الله سيد حسين بروجردي بسيار سپاسگزارم از گفتگويي كه با هم داشتيم ، اجازه فرماييد تا وقتي ديگر شما را به خدا بسپارم .</span></strong><br /></p><p align="right"><strong><span style="font-family:arial;">كيواندخت قهاري / 1385 خورشيدي </span></strong></p>Unknownnoreply@blogger.com0