موارد نقض آشکار و صریح و بیّن و روشن اصول دینی و دلایل توحیدی در عملکرد سی ساله اسلام سیاسی ایران:
1- اعلام شراکت در مبارزات سیاسی با احزاب منازع و سازمانهای معارض شاه و به رسمیت شناختن آنها و قول دخالت دادن ایشان در حکومت جدید و لغو عملی و عینی آن در سالهای بعد از پیروزی.
2- تعهد به عدم دخالت روحانیون مبارز در ساختار حکومتی و اخذ مواضع نظارتی و تصاحب مرجعیت دینی برای بنیانگذار حکومت و شکستن آن در اولین روزهای پیروزی بر شاه.
3- دادن تعهدات مهم به مردم در روزهای پایانی عمر شاه مبنی بر تشکیل حکومتی برای اعتلای استقلال و آزادی و جمهوریت و اسلام که هر کدام تعریف گسترده و خاص خود را دارد و در همه آنها خیانت انکارناپذیر و همه جانبه مشاهده می شود که به واقع نابودي تمام خواسته های ملت ایران را شامل می شود و نیاز به برگزاری یک دادگاه عالی با حضور قضات مستقل و بی طرف و حقوق دانان منصف و کارشناس و نیز روحانیون غیر سیاسی است تا در هر یک از موارد مربوطه مظاهر عملی و عيني آن را بشکافند و ضدیت دائمی این رژیم را با اصول مندرج در آنها ارزیابی نموده و محکمه عادله و صالحه یک قضاوت خداپسندانه و منصفانه ای را ارائه دهد.
4- انهدام کامل سیاسیون و ملّیون و مذهبیون مخالف شاه تا آنجا که از دهها گروه و جمعیت و تشکل سابقه دار در دهها سال مقابله با نظام شاهنشاهی چیزی باقی نمانده و جز در زندانها و تبعیدگاهها آثاری دیده نمی شود.
5- دسیسه چيني و توطئه همه جانبه برای مراجع دینی و پیشوایان مذهبی غیر سیاسی که معترض به اسلام دولتی بودند از جمله مهمترین آنها آیت الله سید کاظم شریعتمداری با پشتوانه میلیونی مردم که نخست او را محاصره کردند و سپس بسياري از پیروانش را کشتند و در نهایت خودش را نیز در بیمارستان مهراد تهران با آمپول توسط ری شهری و محمد یزدی به قتل رساندند و دانشگاه و مدارس حوزوی و موسسات علمی و تخصصی او را مصادره نمودند و همچنین آیت الله سید حسن قمی طباطبایی که 12 سال در حکومت شاه در کرج تبعید بود و بعد از آن توسط مجریان اسلام سیاسی در منزلش در مشهد تا آخر عمرش به صورت زندان در منزل قرار داشت و نهایتاً به طور مرموزی مرد و ایضاً آیت الله سید احمد خوانساری رهبر دینی پایتخت که جنگ را غیر شرعی می دانست و اطلاق کلمه شهادت را به کشته های آن، نامشروع می خواند و مخالف دخالت روحانیون در سیاست بود و نیز آیت الله سید ابوالقاسم خوئی که شدیداً با اختلاط دیانت و سیاست مخالف بود و آن را خلاف مصالح تشیع می دانست و همچنین آیت الله سید محمد شیرازی که پیروان بسیاری را در ایران و کشورهای عربی داشت و یک عمر مغضوب روحانیون درباری بود و بارها مورد حملات دستگاه امنیتی و اطلاعاتي حاکم قرار گرفت و فرزندانش بارها در بند 209 زندان اوین شکنجه شدند و موسسات پزشکی و علمی و ديني او از جمله حسینیه کربلایی ها و بیمارستان امام حسین در چهارراه گلوبندک تهران مصادره گرديد و ایضاً آیت الله سید صادق روحانی که از مراجع چهل ساله ایران است و بیش از بیست سال به صورت حبس در منزل روزگار خشنی را سپری نموده است و آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی که همواره مورد آزار حکومت مدعی دیانت بود و با مرگ ناگهانی و غیر طبیعی دنیا را وداع گفت و قبرش را ویران کردند و خانواده اش را متلاشی نمودند.
6- حفظ و تكثير و گسترش زندانها که اساسا جایگاهی در فقه شیعه ندارد و محو عدالت در قوه قضاییه و ایجاد بدبيني به معنويات در دادرسي ها و دادگاهها.
7- خاموش کردن صداهای مخالفین و زیر آب نمودن سرهاي آزادیخواهان و خفه کردن ملی گرایان و تک صدایی نمودن رسانه های جمعی و خفقان مطلق و عدم اطلاع رسانی حقایق به ملت.
8- شکستن قلمهای نویسندگان مستقل و بریدن زبانهای ناموافق و محصور داشتن اديان و مذاهب و ممنوع کردن اندیشه های آزاد و ایجاد جو پلیسی در اجتماع به منظور فلج کردن تحرکات پیروان مکتبهای عرفانی و مسلک های اعتقادی و فرقه های قدیمی و مرام های غیر سیاسی.
9- سانسور دائمی و همیشگی نشریات و جراید و مکتوبات با هدف تحکیم مواضع مذهب دولتی و ترویج تفکرات ارتجاعی و احياي مراتب فاشیستی.
10- ظلم به طبقه محروم و عدم وصول مطالبات ملی و شرعی و قانونی آنها و تشدید فشارهای مالی و عصبی به اقشار متوسط جامعه و افزایش خط فقر به بالاترین حد آن در دهه های گذشته و دادن سیر صعودی به آمار نیازمندان و فقرا.
11- ثبت قوانین ناعادلانه در مجلس و بی توجهی به علایق مردم و فراموش کردن اولویت های اجتماعی و اقتصادی که محصول تمامی اینها رویگردانی اجتماع از خدا و مقدسات دینی است.
12- توسعه سنگرسازیها و خاكريزها در كشورهاي ديگر به قصد توسعه طلبي و جهانخواري و زياده خواهي و صرف ثروت ملت مظلوم ايران در اين مجاري و محروم كردن صاحبان واقعي و حقيقي و حقوقي آن كه مالكان طبيعي و موروثي كشورند و اكنون گرفتارترين و بيچاره ترين مخلوق دنيا مي باشند و همه اين ستمها و خيانتها را از چشم اسلام اسير استبداد مي بينند.
13- اختصاص وجوه سنگين و شكننده به امور نظامي و تسليحاتي و هسته اي و ايجاد بار عظيم مالي و اعتباری بر دوش رعاياي بي پناه و بي گناه ايران و ايجاد ترس و نگراني از جنگ و كسادي متقابل بازار و سردي محض در كسب و تجارت.
14- ارائه آمارهاي دروغ و ارقام ناصحيح و بيلانهاي كاذب و فاكتورهاي گمراه كننده در طول هشت سال جنگ و وارونه نويسي تاريخ عصر و املاء ناروا به تقويم زمان.
15- حذف خطرناك منابع ديني از تفاسير و تاريخ و روايات و احاديث و زدودن دلايل توحيدي به نيت ممناعت از تخريب و توبيخ و تشكيك عملكرد ضد الهي روحانيون دولتي و امتداد بي خبريهاي عمدي و هدفدار بر ناظران و داوران و كارشناسان در جهت پوشش دادن به خرابكاريهاي اعتقادي و ضايع سازيهاي ايماني.
16- منع كردن علماي مستقل از مشاغل سنتي خود و خالي نمودن ميادين تبليغي از شخصيتهاي موجه مذهبي به منظور ايجاد جامعه تك صدائي مزورانه و ديكتاتورانه و بستن اماكن ديني ناپيوسته به حكومت.
1- اعلام شراکت در مبارزات سیاسی با احزاب منازع و سازمانهای معارض شاه و به رسمیت شناختن آنها و قول دخالت دادن ایشان در حکومت جدید و لغو عملی و عینی آن در سالهای بعد از پیروزی.
2- تعهد به عدم دخالت روحانیون مبارز در ساختار حکومتی و اخذ مواضع نظارتی و تصاحب مرجعیت دینی برای بنیانگذار حکومت و شکستن آن در اولین روزهای پیروزی بر شاه.
3- دادن تعهدات مهم به مردم در روزهای پایانی عمر شاه مبنی بر تشکیل حکومتی برای اعتلای استقلال و آزادی و جمهوریت و اسلام که هر کدام تعریف گسترده و خاص خود را دارد و در همه آنها خیانت انکارناپذیر و همه جانبه مشاهده می شود که به واقع نابودي تمام خواسته های ملت ایران را شامل می شود و نیاز به برگزاری یک دادگاه عالی با حضور قضات مستقل و بی طرف و حقوق دانان منصف و کارشناس و نیز روحانیون غیر سیاسی است تا در هر یک از موارد مربوطه مظاهر عملی و عيني آن را بشکافند و ضدیت دائمی این رژیم را با اصول مندرج در آنها ارزیابی نموده و محکمه عادله و صالحه یک قضاوت خداپسندانه و منصفانه ای را ارائه دهد.
4- انهدام کامل سیاسیون و ملّیون و مذهبیون مخالف شاه تا آنجا که از دهها گروه و جمعیت و تشکل سابقه دار در دهها سال مقابله با نظام شاهنشاهی چیزی باقی نمانده و جز در زندانها و تبعیدگاهها آثاری دیده نمی شود.
5- دسیسه چيني و توطئه همه جانبه برای مراجع دینی و پیشوایان مذهبی غیر سیاسی که معترض به اسلام دولتی بودند از جمله مهمترین آنها آیت الله سید کاظم شریعتمداری با پشتوانه میلیونی مردم که نخست او را محاصره کردند و سپس بسياري از پیروانش را کشتند و در نهایت خودش را نیز در بیمارستان مهراد تهران با آمپول توسط ری شهری و محمد یزدی به قتل رساندند و دانشگاه و مدارس حوزوی و موسسات علمی و تخصصی او را مصادره نمودند و همچنین آیت الله سید حسن قمی طباطبایی که 12 سال در حکومت شاه در کرج تبعید بود و بعد از آن توسط مجریان اسلام سیاسی در منزلش در مشهد تا آخر عمرش به صورت زندان در منزل قرار داشت و نهایتاً به طور مرموزی مرد و ایضاً آیت الله سید احمد خوانساری رهبر دینی پایتخت که جنگ را غیر شرعی می دانست و اطلاق کلمه شهادت را به کشته های آن، نامشروع می خواند و مخالف دخالت روحانیون در سیاست بود و نیز آیت الله سید ابوالقاسم خوئی که شدیداً با اختلاط دیانت و سیاست مخالف بود و آن را خلاف مصالح تشیع می دانست و همچنین آیت الله سید محمد شیرازی که پیروان بسیاری را در ایران و کشورهای عربی داشت و یک عمر مغضوب روحانیون درباری بود و بارها مورد حملات دستگاه امنیتی و اطلاعاتي حاکم قرار گرفت و فرزندانش بارها در بند 209 زندان اوین شکنجه شدند و موسسات پزشکی و علمی و ديني او از جمله حسینیه کربلایی ها و بیمارستان امام حسین در چهارراه گلوبندک تهران مصادره گرديد و ایضاً آیت الله سید صادق روحانی که از مراجع چهل ساله ایران است و بیش از بیست سال به صورت حبس در منزل روزگار خشنی را سپری نموده است و آیت الله سید محمد علی کاظمینی بروجردی که همواره مورد آزار حکومت مدعی دیانت بود و با مرگ ناگهانی و غیر طبیعی دنیا را وداع گفت و قبرش را ویران کردند و خانواده اش را متلاشی نمودند.
6- حفظ و تكثير و گسترش زندانها که اساسا جایگاهی در فقه شیعه ندارد و محو عدالت در قوه قضاییه و ایجاد بدبيني به معنويات در دادرسي ها و دادگاهها.
7- خاموش کردن صداهای مخالفین و زیر آب نمودن سرهاي آزادیخواهان و خفه کردن ملی گرایان و تک صدایی نمودن رسانه های جمعی و خفقان مطلق و عدم اطلاع رسانی حقایق به ملت.
8- شکستن قلمهای نویسندگان مستقل و بریدن زبانهای ناموافق و محصور داشتن اديان و مذاهب و ممنوع کردن اندیشه های آزاد و ایجاد جو پلیسی در اجتماع به منظور فلج کردن تحرکات پیروان مکتبهای عرفانی و مسلک های اعتقادی و فرقه های قدیمی و مرام های غیر سیاسی.
9- سانسور دائمی و همیشگی نشریات و جراید و مکتوبات با هدف تحکیم مواضع مذهب دولتی و ترویج تفکرات ارتجاعی و احياي مراتب فاشیستی.
10- ظلم به طبقه محروم و عدم وصول مطالبات ملی و شرعی و قانونی آنها و تشدید فشارهای مالی و عصبی به اقشار متوسط جامعه و افزایش خط فقر به بالاترین حد آن در دهه های گذشته و دادن سیر صعودی به آمار نیازمندان و فقرا.
11- ثبت قوانین ناعادلانه در مجلس و بی توجهی به علایق مردم و فراموش کردن اولویت های اجتماعی و اقتصادی که محصول تمامی اینها رویگردانی اجتماع از خدا و مقدسات دینی است.
12- توسعه سنگرسازیها و خاكريزها در كشورهاي ديگر به قصد توسعه طلبي و جهانخواري و زياده خواهي و صرف ثروت ملت مظلوم ايران در اين مجاري و محروم كردن صاحبان واقعي و حقيقي و حقوقي آن كه مالكان طبيعي و موروثي كشورند و اكنون گرفتارترين و بيچاره ترين مخلوق دنيا مي باشند و همه اين ستمها و خيانتها را از چشم اسلام اسير استبداد مي بينند.
13- اختصاص وجوه سنگين و شكننده به امور نظامي و تسليحاتي و هسته اي و ايجاد بار عظيم مالي و اعتباری بر دوش رعاياي بي پناه و بي گناه ايران و ايجاد ترس و نگراني از جنگ و كسادي متقابل بازار و سردي محض در كسب و تجارت.
14- ارائه آمارهاي دروغ و ارقام ناصحيح و بيلانهاي كاذب و فاكتورهاي گمراه كننده در طول هشت سال جنگ و وارونه نويسي تاريخ عصر و املاء ناروا به تقويم زمان.
15- حذف خطرناك منابع ديني از تفاسير و تاريخ و روايات و احاديث و زدودن دلايل توحيدي به نيت ممناعت از تخريب و توبيخ و تشكيك عملكرد ضد الهي روحانيون دولتي و امتداد بي خبريهاي عمدي و هدفدار بر ناظران و داوران و كارشناسان در جهت پوشش دادن به خرابكاريهاي اعتقادي و ضايع سازيهاي ايماني.
16- منع كردن علماي مستقل از مشاغل سنتي خود و خالي نمودن ميادين تبليغي از شخصيتهاي موجه مذهبي به منظور ايجاد جامعه تك صدائي مزورانه و ديكتاتورانه و بستن اماكن ديني ناپيوسته به حكومت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر